پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٧١)

بازدید
٥,١٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

له و لورده، خسته و کوفته، مالیده، جون از تن دراومده، از کت و کول افتاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پویش، کمپین مبارزه انتخاباتی، حمله، صحنه نبرد، رزم نبرد کردن، زمین مسطح، جلگه، یک رشته عملیات جنگی، لشکرکشی، مسافرت درداخل کشور، علوم مهندسی: سلسله ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ابدیت، مکرر، بدون سرانجام و سراغاز، بی پایان، ازلیت، جاودانی، بی زمانی، قانون فقه: ابدیت، روانشناسی: جاودانگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تسکین بخشیدن راحت کردن، تعویض نگهبانی، خلاص کردن ( از درد و رنج و عذاب ) ، کمک کردن، معاونت کردن، تخفیف دادن، تسلی دادن، فرو نشاندن، بر کنار کردن، تغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب، مناجات وعبادت تهلیل دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

فاز، مرحله طبقه، وضعیت، وجه، منظر، وجهه، صورت، لحاظ، پایه، دوره تحول و تغییر، جنبه، وضع، مرحله ای کردن، علوم مهندسی: حالت، الکترونیک: فاز، معماری: فا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شرکتی ، مشارکتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرض کردن بخود گرفتن، بخود بستن، وانمود کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن، فرض کردن، پنداشتن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، انگاشتن، التزام، در دست گرفتن، فرماند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نگه داشتن، در دست داشتن دریافت کردن، گرفتن، توقف، منعقد کردن، متصرف بودن، پناهگاه گرفتن، دژ، ایست، گیره، اتصالی نگهدارنده، پایه، مقر، نگهداشتن، جا گر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

داد و ستد، کسب و کار، تجارت مبادله یا معاوضه کردن، صنعت، سوداگری، بازرگانی، کسب، پیشه وری، کاسبی، مسیر، شغل، پیشه، حرفه، مبادله کردن، آمد و رفت، سفر، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شاخص، برجسته حساس، والا، مهم، مشهور، غالب، قابل توجه، ممتاز، ویژه، اعلی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

discogenic Discogenic pain is a form of low back pain, caused by chemically or mechanically damaged intervertebral discs. This damage can find its or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قطعه قطعه، بندبند، جدا جدا، بخش بخش، حلقه حلقه، قسمت قسمت، مجزا از هم، جدا ازهم، مستقل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فورا، بی درنگ، بلافاصله، آنا،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیچیده پیچیده، مرکب از چند جزء، بغرنج، هم تافت، مختلط، مجتمع، گروهه، مجموعه، عقده، عمران: پیچیده، معماری: مختلط، قانون فقه: عقده روانی، شیمی: کمپلکس، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استخراج؛ چکیده، گزیده بیرون کشیدن، استخراج کردن، عصاره گرفتن، اقتباس کردن، شیره، عصاره، زبده، خلاصه، جوهر، گلنگدن زدن، اخراج کردن پوکه، علوم مهندسی: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

عابر پیاده وابسته به پیاده روی، مبتذل، بی روح، معماری: پیاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تهیه کردن، فراهم کردن آماده کردن، تهیه دیدن، وسیله فراهم کردن، میسر ساختن، تامین کردن، توشه دادن، تهیه کردن، مقرر داشتن، تدارک دیدن، بازرگانی: عرضه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مواد؛ پارچه ماده، کالا، ماتریال، مصالح ساختمان، چیز، جنس، مصالح، مادی، جسمانی، مهم، عمده، کلی، جسمی، اساسی، اصولی، مناسب، مقتضی، مربوط، جسم، علوم مهن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کبوتر، محبوبه، دختر جوان، ترسو، ساده وگول خور، علوم نظامی: در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به خاطر آوردن، به یاد آوردن، به خاطر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جنبش، تحرک، به حرکت دراوردن، راه اندازی ، بسیج، نیروی مردمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پول نقد نقد کردن، پول رایج، چک، حواله پستی، اسکناس، نقدی، وصول کردن، دریافت کردن، صندوق پول، پول خرد، قانون فقه: نقد بازرگانی: نقد کردن، پول نقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

هوا دم، هوای دم، فضا، هوایی، هر چیز شبیه هوا ( گاز، بخار ) ، نسیم، جریان هوا، نفس، استنشاق، سیما، آوازه، آواز، آهنگ، بادخور کردن، آشکار کردن، علوم مه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ارزش قیمت، بها، سزاوار، ثروت، با ارزش، بها، بازرگانی: ارزش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فراوانی، وفور، اسراف کردن، ولخرجی کردن، افراط کردن، بریز و بپاش راه انداختن، ریخت و پاش کردن، مثل ریگ بیابان پول خرج کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نابینا کور، تاریک، ناپیدا، غیر خوانایی، بی بصیرت کورکردن، خیره کردن، درز یا راه ( چیزی را ) گرفتن، اغفال کردن، چشم بند، پناه، سنگر، مخفی گاه، هرچیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مشاهده کردن معاینه کردن، اظهار عقیده کردن، نظر دادن، بجا آوردن، دیدبانی کردن، رعایت کردن، مراعات کردن، ملاحظه کردن، دیدن، گفتن، برپاداشتن ( جشن و غیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

راهنمای انجام کار، حکم امریه، رهنمود ( دستورالعمل ) ، دستور دهنده، متضمن دستور، امریه، رهنمود، بازرگانی: رهنمود، علوم نظامی: بخشنامه directive ( jf ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مداوم، سرسخت، بی امان، پیگیر، سنگدل، بیرحم، قصی القلب، وحشی، شدید، ظالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیمه مجدد، بیمه اتکایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قطری، شدیدopposite, antipodal, ، مخالف، برعکس، antipodean, antithetical, contradictory, contrary, converse, counter, polar, reverse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Eye eye master cheif بله چشم فرمانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصل، معتبر، درست، موثق، قابل اعتماد، قانون فقه: معتبر، موثق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اذعان کردن، درمیان گذاشتن، موجب، باعث

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مو، زلف، گیسو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

خراب کردن، تباه کردن تضییع، کاهش، غنیمت، یغما، تاراج، سود باد آورده، فساد، تباهی، از بین بردن، غارت کردن، ضایع کردن، فاسد کردن، فاسد شدن، پوسیده شدن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم ارزی، چند حالتی، هم تراز، تباه، روبه انحطاط گذاردن، فاسد شدن، منحط، معماری: تبهگن، شیمی: منحط، روانشناسی: منحط، افول کردن، ناتوان شدن