پیشنهاد‌های بهمن حکمتی زاده (٩٧)

بازدید
٢٦٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظهر - حوالی ظهر https://www. ldoceonline. com/dictionary/midday توضیح: noon به زمان دقیقی اشاره می کند یعنی ساعت 12 ظهر https://www. ldoceonline. com ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ابتدای شب ، آغاز شب، اول شب https://www. britannica. com/dictionary/nightfall : the time of day when the sky gets dark : the time when night begins ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه trial به صورت فعل هم به کار می رود و در این حالت مفهوم آن آزمودن رسمی موثر یا مناسب بودن چیزی است . ( مثلاً یک دارو ) trial verb [ T ] to test ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به طور نامنظم ، به طور پراکنده ، گاه به گاهی ، هراز گاهی، به طور گهگاهی، به طور متناوب � نقل از فرهنگ معاصر هزاره �

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. به زحمت، به زور، به سختی a room barely furnished 2. تنها، فقط، همین قدر . we barely had time to catch the train 3. صاف و پوست کنده، سر راست؛ به ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شرور ، شریر https://www. collinsdictionary. com/us/dictionary/english/bully

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به یاد ماندن https://www. vocabulary. com/dictionary/go down verb be recorded or remembered “She will go down as the first feminist”

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یبوست دهنده https://www. urbandictionary. com/define. php?term=constipator

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوستان - معاشرین https://www. ldoceonline. com/dictionary/company

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در انگلیسی بریتانیایی به معنی � تمام کردن چیزی � است. https://www. collinsdictionary. com/us/dictionary/english/to - be - out - of - something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در نتیجه :as a result of . The company lost the order through production delays

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه، عمدتاً در شمال آمریکا ) گند، مزخرف، خیلی بد، مأیوس کننده https://www. lexico. com/en/definition/craptacular

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی خنده دار ، خیلی بامزه توضیحات: منظور از knee slapper جوک یا لطیفه یا حکایت یا. . . است که خیلی خنده دار یا بامزه باشد. https://www. collinsdic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شرح کلی و اجمالی، توصیف کلی و اجمالی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/overview?q=overview

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جستجوی کار - جویای شغل توضیح : عبارت be between jobs دلالت بر آن دارد که شخص فعلاً بیکار است ولی به طور فعال به دنبال کار می گردد. لذا این عبارت ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شانس بالائی برای به دست آوردن شغلی یا جایزه ای را داشتن https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/be - in - the - running

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور رسمی اظهار کردن و یا تصمیم گرفتن که چیزی غیر ممکن است یا واقع نخواهد شد یا این که چیزی یا شخصی مناسب نیست. https://dictionary. cambridge. org ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

داروی نیازمند نسخه منظور از عبارت prescription medication دارویی است که داروخانه صرفاً با تجویز پزشک مجاز به دادن آن است. https://www. lawinsider ...

پیشنهاد
٢

منظور از prescription medications داروهائی هستند که داروخانه فقط با تجویز پزشک مجاز به دادن آن ها است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضمیر پرسشی ضمایر پرسشی در زبان انگلیسی عبارتند از who, whom, what, which, whose https://commongroundinternational. com/learning - english/interrogati ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

excluded و نه ecluded

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قطعه پایانی، تکه آخر https://www. merriam - webster. com/dictionary/outro

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سبیلو، سبیل دار، دارای سبیل https://www. ldoceonline. com/dictionary/moustached

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نگاه کردن با دشواری و دقت ( به دلایلی مانند دوری مسافت، تاریکی ، مه و . . . ) مثال ها : . The driver was peering into the distance trying to read th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( در کامپیوتر ) فرایند، روند، روال ، روش مستند: در آدرس کامپیوتری https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/function به عنوان یکی از معان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

دوست داشتن، عزیز شمردن، عشق ورزیدن https://idioms. thefreedictionary. com/care about

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای ضبط شده https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/audio

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خیلی خنده دار https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/laugh - out - loud

پیشنهاد
٠

او سه روز زیر سِرُم بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیلی - بشدت https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/uncommonly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

شروع به کار کردن ( به ویژه به طور مصمم یا با اشتیاق ) https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/set - to - work

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

عمداً اذیت کردن، از روی قصد آزار دادن، تعمداً ناراحت کردن https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/spite مثال: . I almost think he died ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هوای کسی را داشتن، از کسی حمایت کردن https://www. businessinsider. com/15 - common - phrases - civilians - stole - from - the - us - military - 2015 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

. . . [ جمله استفهامی ] میل دارید که . . . ؟ ، موافقید که . . . ؟، اجازه می دهید که . . . ؟، آیا. . . ؟ نقل از فرهنگ انگلیسی - فارسی محمد رضا جعفری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زالو صفت https://www. vocabulary. com/dictionary/leechlike

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیرِ سِرُم بودن مثال: . He was on a drip for three days https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/drip

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ای که دو معنای متناقض دارد. https://www. merriam - webster. com/dictionary/contronym

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

people pleaser انسانی است که بسیار برایش اهمیت دارد دیگران در مورد او چه می اندیشند. وی می خواهد همواره محبوب و مورد تائید باشد. معادل فارسی مناسبی ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ویژگیِ غیرعادی، ویژگیِ عجیب، عادتِ عجیب، روشِ عجیب، رفتارِ عجیب https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/idiosyncrasy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سخت گیر، مقرراتی، متعصب، خشکه مقدس https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/strait - laced https://www. dictionary. com/browse/strait ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوست و رقیب دوستِ متعارض https://www. lexico. com/en/definition/frenemy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شخصی که بین 10 لغایت 19 سال سن دارد https://www. collinsdictionary. com/submission/20786/denarian

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هزار پای علف خوار، هزارپای گیاه خوار توضیح: دو نوع هزارپا داریم. وقتی می گوئیم هزارپا معمولاً آن چه در ذهن مخاطب فارسی زبان مجسم می شود هزارپائی است ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( با ورزش ) عضلانی تر کردن ، نیرومندتر کردن، قوی تر کردن _ عضلانی تر شدن، نیرومندتر شدن، قوی تر شدن مستند: https://www. merriam - webster. com/dictio ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

فردِ حاضر مستند: https://findwords. info/term/stander - by

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

protection racket

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

باجگیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پوشاندن یا مبهم کردن با ماده ای سفید رنگ مستند: در آدرس اینترنتی https://idioms. thefreedictionary. com/white out به عنوان یکی از معانی white out نو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

� در فروشگاه های بزرگ � ردیف توضیح: در فروشگاه های بزرگ مشتری، در بین راهروهای باریکی که دو طرف آن قفسه هائی از اجناس است حرکت می کند تا اجناس مورد ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

برای محکم کاری مستند: http://edmontonenglishschool - learningenglishonline. com/free - training/for - good - measure/

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بهره برداری کردن از استفاده کردن از مستند: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/tap - into - sth به عنوان معنی عبار ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

در ارتباط با دربارۀ در موردِ در رابطه با مستند: در آدرس اینترنتی https://www. merriam - webster. com/dictionary/as far as در موردِ یکی از معانی as ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آزمونِ دشوار more challenging آزمونِ دشوارتر most challenging دشوارترین آزمون توضیح: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/e ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کسی را دست انداختن توضیح: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/put - someone - on به عنوان معنی عبارت put someone ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به ظاهر، ظاهراً توضیح: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/looking به عنوان معنی looking - نوشته شده: :having the ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مینِ زمینی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

چسبِ زخم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هدر رفتن ، تلف شدن ، از بین رفتن، ضایع شدن توضیح : در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/down - the - drain در مورد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به طور اختیاری، به طور انتخابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مدفوع کردن، ریدن توضیح : در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/defecate به عنوان معنی واژه defecate نوشته شده: to pa ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیف توضیح 1 : واژه pooh هنگام استشمام بوی بد برای بیان کراهت گفته می شود بنا بر این معادل فارسی آن را می توان � پیف � در نظر گرفت توضیح 2: در آدرس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

عقیده توضیح: در آدرس https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/proposition به عنوان یکی از معانی واژه proposition نوشته شده: an idea or o ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

life imprisonment

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مُهلت - فُرجه مثال : seventeen days' notice مهلتِ هفده روزه - فُرجۀ هفده روزه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

مواد غذائی توضیح: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/victuals به عنوان معادل واژه victuals نوشته شده :food and d ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای مخملی، صدای گوش نواز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

صرفه جویی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مخفف extrasensory perception به معنی � حس ششم � است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

حس ششم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بنیان نهادن توضیح: با مراجعه به https://www. merriam - webster. com/dictionary/conceive مشاهده می شود که به عنوان یکی از معادل های واژه conceive نوش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مجموعه اقدامات، مجموعه فعالیت ها، مجموعه مبارزات مثال: a political campaign

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

stew

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

نیِ بوریا، علفِ حصیر - ( صفت گونه ) حصیری مثال: a rush mat

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

در آخرین لحظه، در دقیقه نود مثال: . We got there just in the nick of time

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

در محاوره به عنوان مخفف برای دو عبارت زیر به کار می رود: 1 - have got a مثال: "I gotta licence" 2 - have got to مثال: "you gotta be careful"

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

قهقهه قهقهه زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در علوم کامپیوتری یکی از معانی dev مخفف developer به معنی طراح و توسعه دهنده نرم افزار، برنامه نویس است. مثال ها: a game dev a web dev Linux’s de ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

در GIT که مربوط به علوم کامپیوتر ی می شود منظور از واژه commit ارائه کردن نسخه بازنگری شده ای است به مخزن که قبلاً تحت عنوان working copy در دست تغیی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو . . . نیستی توضیح: اصطلاح if it isn't برای ابراز تعجب هنگامی به کار می رود که به طور غیر منتظره کسی را ببینیم. مثال: ! Well, if it isn't my old f ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

خنده کوتاه - پوزخند - خنده زیر لبی - پوزخند زدن - به طور زیر لبی خندیدن _ آهسته و کوتاه خندیدن توضیح: tee - hee در مقابل قهقهه یعنی belly laugh قرار ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

گند کاری های کسی را برطرف کردن مثال ها: . I clean up after these people . I'm fed up with cleaning up after you all the time

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

چیزی نمانده بود که مثال 1: . I almost missed the bus مثال 2: . I almost killed myself yesterday

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

ببین مثال: Look here, you can’t say things like that to me توضیح: اصطلاح look here هنگامی به کار می رود که بخواهیم توجه کسی را جلب کنیم تا چیزی بگوئ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

تعیینِ حدود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

پیش گزیده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

محو get caught up محو شدن مثال : You know sometimes people get so caught up on the little picture that they can't see the big picture that's right i ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

be up for sth آماده بودن برای چیزی مثال . It's a little intimidating but I'm up for the challenge

پیشنهاد
١

احتمال زیادی دارد که

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

در اکثر زبان های برنامه نویسی کامپیوتر، متغیر نوع boolean به متغیری گفته می شود که صرفاً یکی از دو ارزش �درست� یا �غلط � را می تواند به خود بگیرد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حساب آوردن در مثال: You must factor insurance payments into the cost of maintaining a car

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

به حساب نیاوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

به حساب آوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به عنوان راه دیگر ، راه دیگر، به عنوان گزینه دیگر، گزینه دیگر، به عنوان امکانی دیگر، امکانی دیگر توضیح: برای ملاحظه مستند پیشنهاد فوق می توان به آدر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجوز هنری توضیح : عبارت artistic licence ( یا artistic license ) اصطلاحی است محاوره ای. منظور از آن مجوزی است که فرض شده هنر به هنرمندان داده است که ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجوز هنری توضیح : عبارت artistic licence ( یا artistic license ) اصطلاحی است محاوره ای. منظور از آن مجوزی است که فرض شده هنر به هنرمندان داده است که ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٣

( به هنگام برآوردن تقاضای کسی ) بفرما، بفرمایید توضیح : به جای there you go در معنای فوق ، there you are هم به کار می رود. مثال: ? Natalie Trudeau: ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

زینت دادن، زیور کردن، آراستن توضیح: با عنایت به آن چه در https://en. oxforddictionaries. com/definition/accessorize درج گردیده.