پیشنهادهای مالک میرزائی (٤٣٥)
غذایی که درست به اندازه پخته شده .
به ادمی خیلی لاغر یا چیزای خیلی نازک می گن
ادمی که خیلی احمقه ، آدمی که عقلش پاره سنگ برداره
نمی فهمم. درک نمی کنم
حالم خوبه. از این بهتر نمی شه. معادل خودمونی تر I'm fine.
حالت خودمونی تر عبارت thank you
خواهش می کنم ، قابلی نداره. حالت خودمونی تره you're welcome
Kick لگد زدن Ass kick. اردنگی زدن Ass kicker دهن سرویس کن
Mean to brag از خود تعریف کردن چسی اومدن پز دادن I don't mean to brag but. . . نمی خوام چسی بیام ولی. . .
۱ - به معنای جهنم و دوزخ است. ۲ - به جمله معنای منفی می دهد. مثال ها: Sit down بنشین Sit the hell down بتمرگ Who did that? کی این کار رو کرد؟ W ...
باشه . اکی. موافقم. قبول
عمرا دروغ باشه
مخفف charisma
عامیانه : به نحو احسنت انجام دادن. ترکوندن
فوق العاده س.
در عامیانه به معنای: عالی ، ، خارق العاده مترادف با کلماتی مثل : awesome
در زبان عامیانه : باور کردن I don't buy it. باور نمی کنم. تو کَتَم نمی ره.
در زبلن عامیانه یعنی فهمیدن و درک کردن. I got it. فهمیدم. I get it. می فهمم
سوما ، ثالثا
ثانیا
گروهی از گوریل ها که با هم حرکت می کنند. a band of gorillas یه دسته گوریل
به دسته ای از پرندگان یا حشرات که با هم حرکت می کنند گفته می شود. a swarm of flies یک دسته مگس
به گروهی متشکل از چند گ به گفته می شود. a litter of cats چند تا گربه
به یک دسته ماهی گفته می شود. a school of fish یک دسته ماهی
بهم خبر بده. منو در جریان بذار. بهم زنگ بزن خودمونی ترش میشه: hit me up
من پول همرام نییت. بی پولم. ورشکسته ام
ازت خوشم میاد. روت کراش دارم.
اشتباه از من بود. تقصیر من بود.
غمگینم
تو هیچ گ. . . نمی تونی بخوری
سربازان ارسالی برای خدمت
مشروط کردن ، قید کردن
پیش پا افتاده ، سطح پایین ، ضعیف از لحاظ کیفیت
راه انداختن. مثل land a job راه انداختن یک شغل
بچه - قوم و خویش نسبی - دوست و رفیق نزدیک برای این که به کسی بگی تو عزیز دل منی هم از این اصطلاح استفاده می شه.
معنی تحت اللفظی :دم روی کول گذاشتن و رفتن ، دم رابین پاها گرفتن و رفتن. معنی کنایی: از ترس یا شرم بی سرو صدا جیم شدن
بفرما همونی که می خواستی.
در فوتبال : گلزن
چه افتضاحی
شوت کردن - لگد زدن
بله - البته - بسیار خوب - خیلی خوب - با کمال میل - آره. در صورتی که به شکل سوالی بیاید به معنی "درسته" و "واقعا" هم معنی می ده.
آه
واقعا؟
مرد - انسان - آدم - مردم - دوست پسر - خاطرخواه - مزدور - نوکر - رفیق
لجباز - دمپایی راحتی - قاطر - مواد بر ( کسی که پول می گیره و موادمخدر جابجا می کنه )
جدا شدن زن و شوهر از هم ( حالت ضعیف تر طلاق ) - separation با divorce فرق دارد
به معنی پی پی اسبه. اما مجازا به معنی چرند و پرند ، خالی بندی ، . . . شعر به کار می ره
کلید ساز
به آدمی که ظاهر خوب ، موجه و با شخصیت داره اما باطن پلید و بد ذاته هم می گن
جاذبه، نفوذ He has got a lot of pull. او نفوذ زیادی دارد.