پیشنهادهای مالک میرزائی (٤٣٥)
همین دور و بر ، همین نزدیکی ، همین نقطه از کشور که ما زندگی می کنیم. It's so good to see you. What brings you to this neck of the woods? خیلی خوبه ک ...
قبوله ، حله ، خودشه ، اینه
تو مخمصه افتادن ، دندون آدم به سنگ خوردن ، گرفتار شدن
نخود هر آش شدن
کسل کننده I hate this stupid place! از این مکان کسل کننده متنفرم.
گه دونی
فیصله دادن ، جمع و جور کردن
اینم از. . . . ( موقع رونمایی از چیزی یا معرفی شخصی گفته می شه )
حرفی ندارم ( باهات موافقم )
خودش گویای همه چیزه
زد و بند کردن با دادستان و . . .
نمک گیر کردن
موندنی شدن
کمپوت گه. . . ( خطاب به طرف مقابل )
نوه ها
دیگه نه ، دیگه قرار نیست. . . ، بسه
دخالت
تو کوچه هر کسی بالاخره یک روز عروسی می شه. ( روز شانس هر کسی میاد )
بیش از اندازه
حالا خودمونیم
روسفیدم کن. مفتخرم کن
کلا بیخیالش شید.
مدرک برای دفاع در جلسه دادگاه
در صورت امکان . . .
آماده
خودمونی شدن
خودمونی شدن
تمومش کن
مجازا: عزیز دلم ، قربونت برم
برای بیان تعداد زیاد یک چیز یا کار می ره. مثلا می گیم : 100 بار این کار رو انجام دادم ، 1000 بار بهت گفتم. . .
کفش پارچه ای
اصل ( در مقابل بدل ) good jewelry جواهرات اصل
از کسی خوشت نیومدن
از کسی خوشت نیومدن
جلوی چیزی را گرفتن