پیشنهادهای مالک میرزائی (٦٩٨)
زیره کفش
گاز فردار
ضربه گیر در وسیله ای که پشت در و چسبیده به دیوار نصب می کنند تا ضربه در را بگیرد و از آسیب زدن به دیوار جلوگیری کند
پشت بند در ، چفت در
حواس جمع بودن مثال: . ?Are you confused No , I'm clear گیج شدی؟ نه . حواسم جمعه.
جدی مثال: ?Are you for real جدی هستی؟ جدی می گی؟
حالت تهوع. مثال: I feel sick حالت تهوع داشتن
معنی اصلی : مغناطیسی ، اهنربایی معنی عامیانه : جذاب و تو دل برو
اجرا کننده ، مجری
گاز بزرگ زدن به میوه ، بیسکوییت ، غذا و. . . . در مقابل nibble
گاز کوچولو زدن به میوه ، بیسکوییت و . . .
ست لباس هاییکه تنمون هست مثال: I check out my outfit من لباس ها ( یی که تنم هست ) رو برانداز می کنم.
مرتب کردن مثل مرتب کردن لباس. مثال: I tuck in my shirt دارم پیراهنم ر. مرتب می کنم.
باد کردن چیزی مثال: Pumping air into a baloon باد کردن یک بادکنک
I know rigt? دقیقا همینه. نه؟
[صرفا] جهت اطلاع
Asap
Broken : شکست عشقی خورده ، غمگین Broke : ورشکسته و بی پول
صورت حساب مثال: ?can we get the check please می شه صورت حساب رو به ما بدید؟
آمیختن ، ترکیب کردن. مثال: Coffee with a splash of milk قهوه با ترکیبی از شیر
بافتن مو مثال: I'm braiding my daughter's hair دارم موی دخترم رو می بافم.
به چیزی حساسیت داشتن
سازگار بودن ، با مزاج ادم سازگار بودن مثال: The cow milk dosen't agree with me شیر گاو به من سازگار نیست
شکر ، قند ، شیرینی جات ، غذاهای دارای شیرینی و مواد قندی
مایل بودن به چیزی ، میل داشتن به چیزی مثال: I'm all set , but sorry میل دارم. اما نه متاسفم
پیشنهاد ، تعارف کردن چیزی مثال I appreciate the offer but I don't care it از تعارفتون ممنونم اما از این خوشم نمیاد
کم کردن مصرف چیزی. I'm cutting down on food دارم غذامو کم می کنم
قبول نکردن ، نپذیرفتن
اب گازدار معادل fizzy water
این دیگه چیه؟ این دیگه چه کوفتیه؟
در ساندویچی ها به ترکیب چیپس و همبرگر و نوشیدنی سافت که با هم برای مشتری سرو شود meal می گویند
امریکایی ها خودمونی به همبرگر می گن burger
به رنگ موی سرخ یا نارنجی گفته می شود. به جای ginger از اصطلاح red hair هم استفاده می شود
۱ - به رنگ پوست سبزه می گویند. A brunete girl یک دختر سبزه ۲ - رنگ موی قهوه ای یا خرمایی
آبکش شدن ، آبکشی کردن مثال: The water drains from the bottom آب از ته [ظرف] خالی می شه. ( آبکشی می شه )
معنی تحت اللفظی : روح ازاد ، روح سرگردان معنی اصطلاحی: معادل سینگل بودن ، مرد یا زنی که در هیچ رابطه ای نباشد ، چه دوست دختری و دوست پسری چه ازدواج ...
کلاه سیلندری، زمانی مد بود مردها به سر می گذاشتند
کلاه بالاکلاوا. مخصوص نیروهای ویژه پلیس
دستشویی کشتتی
به دستشویی هواپیما می گویند
به سرویس بهداشتی می گن. تو جاهای عمومی مثل پارک ها و. . .
دستشویی مردانه در کافه یا رستوران معادل men's room
دستشویی زنانه تو رستوران و کافه. معادل ladies room
به دستشویی زنونه تو کافه و رستوران می گویند. معادل powder room
مجرای تنفسی.
نوازش کردن
پاچه خواری کردن
روی سگ کسی رو بالا آوردن