پیشنهادهای زینب سرآمد (٢٨٦)
قتل قضایی فردی بی گناه اعدام فردی بی گناه ( وقتی روند رسیدگی به پرونده عادلانه نباشد )
لاغر مردنی very thin in a way that is unattractive and unhealthy
علاوه بر معانی ذکر شده مخفف این کلمات است: Anorectal Malformation رشد غیر طبیعی آنال به دلیل نقص مادرزادی www. darmankade. com
اینه که She is really kind, that's why her friends admire her.
rush up یورش بردن حمله کردن باعجله کاری را انجام دادن
The final part of a speech to 1. remind of the main points 2. influence their emotions
منبع درآمد، وسیله معاش، محل کسب درآمد Mobile phone is the bread and butter of many people nowadays
گوش دادن به نظرات عموم مردم ( در جلسه مردم با مسئولین ) ملاقات عمومی ( جلسه پرسش و پاسخ )
approximate guess حدس غیر دقیق، پیش بینی احتمالی
a source of inspiration منبع الهام the goddess of music الهه موسیقی
کسی که فکر می کند مهمتر از دیگران است. She is always a bit full of herself
شنل، بالا پوش، کلاه توری، ردا، توری چراغ ، جبه ( زمین ) ، لباده
I have got to go باید بروم، مجبورم بروم
املای درست کلمه: Strengthen قوی کردن، نیرومند کردن، محکم کردن، تقویت کردن
Any form of communication that can injure a third person's reputation
نوعی تزئین برای روی انواع شیرینی و دونات که از شکر، سفیده تخم مرغ و رنگهای خوراکی تشکیل شده است. اولین بار ملکه الیزابت جهت تزئین کیک عروسی اش با شاه ...
سبک معماری ، ساختار ، مهرازی ، معماری ، هنر معماری ، فن معماری
در تنگنا قرار گرفته، در تنگنا قرار داده شده، I was sandwiched between two women on the bus
Circumstances: رویداد، شرایط، کیفیات، تشریفات، مقتضیات، اوضاع
directed or designed to destroy submarines ضد زیر دریایی، نابود کننده زیر دریایی
یک نام خانوادگی آمریکایی که بر گرفته از نام خانوادگی Sivertsen است. Sivertsen خود یک نام خانوادگی نروژی و دانمارکی است.
a road that drivers must pay to use جاده عوارضی، باج راه
away from center , not central پیرامونی، دوره آمادگی، نورس، مربوط به محیط، ثانوی
Having just the essential things is better than having unessential things
اعانه، خیرات، نوبت بازی something given freely to the poor
دلتنگ کننده، پریشان کننده، ملالت انگیز، هوای گرفته، دلگیر، اندوهگین
به انحصار خود درآوردن، انحصاری کردن، انحصار طلبی، مالکیت فردی، گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
Welfare رفاه، سعادت، کمک های اجتماعی، آسایش، توجه کردن، رعایت کردن
خود فرمانی، خود گردانی، خود هدایتی Making your own decisions rather than being told what to do by other people, independence but not completely
اشاره تصادفی به چیزی یا کسی، بطور مستقیم یا غیر مستقیم: The speaker alluded to his fame گوینده بطور تلویحی به شهرتش اشاره کرد.
To quickly involved in something Enter into something happily خود را در گیر مسئله ای کردن با اشتیاق وارد بحث دیگران شدن
این یک عبارت اصطلاحی است به معنای چیزی را از چیز دیگر گرفتن یا دور کردن: I just got off of the bus در موقعیت های غیر رسمی استفاده می شود و گاهی of حذ ...
این را هم بگویم که، این را هم اضافه کنم که They're getting divorced, mind you I'm not surprised. They were always arguing
a card that has information about a list of food لیست غذا، فهرست خوراکیها، فهرست غذاها
۱. تخته موج سواری بادبان دار ۲. موج سوار
هواپیمای جت، کهربای سیاه، خروج سریع گاز، سنگ موسی، مهر سیاه، فوران
علاوه بر معانی ذکر شده: causing harm, shameless behavior عیاش، سرکش، گستاخ، بی قید، لاابالی
To talk to someone in a friendly and open way, usually in bars and pubs
1. a high ranking diplomat رایزن، مستشار 2. someone who gives counsel مشاور 3. Someone who takes people's rights وکیل مدافع
منو همینجا پیاده کنید.
. . . hasn't studied at all.
at all= in any way به هیچ وجه، اصلا، ابدا معمولا به تنهایی در جملات سوالی و منفی می آیدو برای تاکید بیشتر: Alex hasn't study at all ولی با کلمات دیگر ...
تحمل خطر برای منافع بالاتر، پذیرفتن خطر جهت سود بیشتر
If you have a hair cut , someone cuts your hair for you بدهیم موهایمان را کوتاه کنن
being stay away from work especially without a good reason
رحمت الهی، بخشش الهی، رحمت خدایی
A late 1990s scandal in Russia رسوایی مالی در روسیه مانند رسوایی Watergate در آمریکا در زمان نیکسون
انتطار داشتن، چشم داشتن، منتظر بدنیا آمدن فرزند بودن
Scowl at someone ترشرویی کردن، اخم کردن
It is an informal adjective for 'upper class'