پیشنهادهای زینب سرآمد (٢٧٣)
an embarrassing mistake سوتی گاف خیطی اشتباه مضحک
خودداری و اجتناب از انجام عمل یا چیزی به ظاهر خوشایند که شما فکر می کنید ممکن است بد باشد: They abstained from drinking alcohol
ضعیف احوال ناخوش احوال ضعیف از لحاظ ذهنی ضعیف در روابط اجتماعی
بطور کامل، از بیخ و بن این اصطلاح مربوط می شود به کشاورزان که در فصل درو محصول را سریع و کامل درو می کنند ( crop ) و در مورد حیوانات مزرعه که باید س ...
leave a place because you are angry
To stay until the end
a big formal party with dancing
همانClassroom به زبان کودکان
The evening before a special event
پدر بی مسئولیت پدر بی کفایت
نام یک کشتی قدیمی که از آمریکا بطرف ساحل پرتغال در حال حرکت بود ولی بعد از مدتی از کنترل خارج شد ودیگر هیچ اثری از خدمه، ناخدا و خانواده اش یافت نشد. ...
فرد بسیار فعال و پر مشغله
With no hassle بدون دردسر، عین آب خوردن، به راحتی، بدون مشکل no hassle=no problem
عاصی، خطا کار، خاطی
انعطاف پذیری قهرمانانه انعطاف پذیری حماسی
- داشتن موقعیتی مهم در دولت، سازمان یا شرکت - رده بالا - عالی رتبه - بالا دست
Pocket money
مایه دار متمول ثروتمند
To behave in a way that annoys people: In criticizing my son you have gone too far در انتقاد از پسرم شورشو در آوردین.
باریک الله آفرین ای ول Well done Good work Nicely done
as a result of Famin often comes in/on the wake of war
شیشه بر ( کسیکه کار شیشه بری انجام می دهد )
سپیده دم، سحرگاه ، دم صبح
save my hide ( save my skin ) نجات دادن کسی از خطری to keep someone from being harmed
پول اضافی که باید برای چیزی پرداخت شود: Some hotels add so many extras to the bill.
وابسته به رسیدگی مربوط به تحقیقات مبنی بر رسیدگی Investigatory و investigative یکی هستند و هر دو صفتند
an entertainment center in London Coventry street
علاوه بر معانی ذکر شده به معنای لکه ننگ و مایه شرمساری نیز هست: The situation of poor people is a black eye for the administration ( a mark of shame ...
کلافه شدن
شکل کوتاه شده صفت scrumptious لذیذ خوشمزه دوست داشتنی ( فرد )
حالا از همه مهمتر
چرخ و فلک زدن مانند چرخ، چرخیدن روی دستها و پاها کله معلق زدن مانند چرخ گاری
به زبان کودکانه یعنی درس lesson
اصطلاح هندی به معنای"پیروزی" Victory
چیزی را از جایی بیرون کشیدن ( اصطلاح ) نارحتید از اینکه مانند دیگران نیستید He feels like a fish out of water because nobody sees him
forty - love در بازی تنیس امتیاز اینطور خوانده می شود
The word comes from the name of Benjamin Franklin whose face is showing on the hundred dollars
کوتاه شده goodmorning برای افراد تنبل
گور زن غول ( روح خبیثی که اموال مرده را از قبرش می دزدد ) مرده خوار دزد قبر سارق قبر
اینطوره
محکوم قبلی زندانی قبلی بازداشتی قبلی
To come to existence To happen To take place To be found To be present To come about The accident occurred at dawn
خویشاوند مذکری که رابطه خونی با شما دارد حتی اگر شما از وجود او بی اطلاع باشید. The king died in October and was succeeded by his kinsman, Fredrick
renal = کلیوی، مربوط به کلیه colic = قولنج، درد ناگهانی
متداول ترین رایج ترین شایع ترین معمول ترین متعارف ترین
To wait until the end of a difficult event or situation They saw out the strong storm at home آنها تا پایان توفان سخت در خانه منتظر ماندند.
همچنین کشف و تعیین محل هدف با رادار
nil nil draw صفر صفر مساوی ( در فوتبال )
گذشته foul به معنی خطا کردن در یک مسابقه ورزشی One of the defenders fouled Smith.
نوعی غذای پر انرژی بدون گوشت، پر از سبزیجات با نشاسته کم شامل: پودر چیلی ( فلفل پر ادویه ) هویج فلفل سیر قارچ لوبیا چشم بلبلی