پیشنهاد‌های زینب سرآمد (٣٣١)

بازدید
١,٤٦١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زشت بدبو نفرت انگیز حال بهم زن از لحاظ کیفی بسیار پایین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درباره آن از آن رو راجع به آن مربوط به آن If you damage the computer or any part thereof, you will be charged for the whole computer اگر به کامپیوتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فقط خود را از مهلکه نجات دادن بدون توجه به دیگران Try to save you skin جونتون وردار و فرار کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وزن کانتینر خالی بدون بار که بعد از بار زدن وزن بار از وزن تاره کم می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علیه نژادپرست مخالف نژادپرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوءاستفاده عاطفی بد رفتاری عاطفی توهین احساسی سوءاستفاده احساسی

پیشنهاد
٠

بد بین بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

:It's an Irish idiom run away now stop it shut up look out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

an embarrassing mistake سوتی گاف خیطی اشتباه مضحک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودداری و اجتناب از انجام عمل یا چیزی به ظاهر خوشایند که شما فکر می کنید ممکن است بد باشد: They abstained from drinking alcohol

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعیف احوال ناخوش احوال ضعیف از لحاظ ذهنی ضعیف در روابط اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بطور کامل، از بیخ و بن این اصطلاح مربوط می شود به کشاورزان که در فصل درو محصول را سریع و کامل درو می کنند ( crop ) و در مورد حیوانات مزرعه که باید س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

leave a place because you are angry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To stay until the end

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a big formal party with dancing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همانClassroom به زبان کودکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The evening before a special event

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پدر بی مسئولیت پدر بی کفایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یک کشتی قدیمی که از آمریکا بطرف ساحل پرتغال در حال حرکت بود ولی بعد از مدتی از کنترل خارج شد ودیگر هیچ اثری از خدمه، ناخدا و خانواده اش یافت نشد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرد بسیار فعال و پر مشغله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

With no hassle بدون دردسر، عین آب خوردن، به راحتی، بدون مشکل no hassle=no problem

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عاصی، خطا کار، خاطی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

انعطاف پذیری قهرمانانه انعطاف پذیری حماسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- داشتن موقعیتی مهم در دولت، سازمان یا شرکت - رده بالا - عالی رتبه - بالا دست

پیشنهاد
٠

Pocket money

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مایه دار متمول ثروتمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To behave in a way that annoys people: In criticizing my son you have gone too far در انتقاد از پسرم شورشو در آوردین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باریک الله آفرین ای ول Well done Good work Nicely done

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

as a result of Famin often comes in/on the wake of war

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیشه بر ( کسیکه کار شیشه بری انجام می دهد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سپیده دم، سحرگاه ، دم صبح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

save my hide ( save my skin ) نجات دادن کسی از خطری to keep someone from being harmed

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول اضافی که باید برای چیزی پرداخت شود: Some hotels add so many extras to the bill.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وابسته به رسیدگی مربوط به تحقیقات مبنی بر رسیدگی Investigatory و investigative یکی هستند و هر دو صفتند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

an entertainment center in London Coventry street

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده به معنای لکه ننگ و مایه شرمساری نیز هست: The situation of poor people is a black eye for the administration ( a mark of shame ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلافه شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکل کوتاه شده صفت scrumptious لذیذ خوشمزه دوست داشتنی ( فرد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالا از همه مهمتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چرخ و فلک زدن مانند چرخ، چرخیدن روی دستها و پاها کله معلق زدن مانند چرخ گاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زبان کودکانه یعنی درس lesson

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح هندی به معنای"پیروزی" Victory

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را از جایی بیرون کشیدن ( اصطلاح ) نارحتید از اینکه مانند دیگران نیستید He feels like a fish out of water because nobody sees him

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

forty - love در بازی تنیس امتیاز اینطور خوانده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The word comes from the name of Benjamin Franklin whose face is showing on the hundred dollars

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه شده goodmorning برای افراد تنبل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گور زن غول ( روح خبیثی که اموال مرده را از قبرش می دزدد ) مرده خوار دزد قبر سارق قبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اینطوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محکوم قبلی زندانی قبلی بازداشتی قبلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To come to existence To happen To take place To be found To be present To come about The accident occurred at dawn