پیشنهادهای زینب سرآمد (٢٨٦)
quickening
The seeker is the finder
Success is earned by hard freaking work. Freaking = تمام عیار، لعنتی، کامل ( fucking )
endure, tolerate
محلی برای فرار از مالیات، مفری برای تخفیف و کاهش مالیات
علاوه بر معانی ذکر شده: پیراهنی است که معمولا به شکل T هست.
Someone who performs a service or does a favor, helper ( especially with financial help )
در آمریکای شمالی کلمه ی رایجتر sport shoes است نه sneakers
Boogeyman or boogieman is a fictional and folkloric monster designed to frighten kids
چیزی که برای دفع چشم زخم از آن استفاده می کنند.
the more The more you work, the more you gain هر چقدر بیشتر کار کنی بیشتر بدست می آوری
Intensiveinterview مصاحبه در مورد تحقیقات کیفی ( ریشه آلمانی )
athlete leasure
علاوه بر معانی ذکر شده به معنی پیچ خوردن کف پا بطرف بیرون نیز هست.
عدالت نژادی
حالتی که با توجه به دیدگاه فرد از نقاط مختلف ممکن است دیده شود ( نیمه پر برای افراد خوش بین و نیمه خالی برای افراد بد بین ) .
مشرف بودن، در شرف وقوع، در آستانه وقوع
سیاهچالهاییکه در قلعه های دوره رنسانس وجود داشت
جوش و التهاب روی صورت که پروانه ای شکل هستند.
men's swimsuit
فرا درمانی Interuniversal mind - psychology
Zuciya به زبان هوسه که یک زبان در نیجریه است یعنی" دل" Zuciya = دل
جا دادن، جا سازی کردن، داخل چیزی قرار دادن
منظورت این بود، جدی گفتی
برآورد مجدد، تخمین دوباره
به محض اینکه ( short form =asap )
ذهن شگفت انگیز
تو نهایت زندگی من هستی. You are the end of my life
از شخصیت های سریال کودکانه آمریکایی Sesame street
برانگیخته، تهییج شده، هیجان زده
زیر آبگذر، راه آب زیر گذر A structure that channels water past an obstacle, it may be made from a pipe.
نام مذکر 1. Zachary or zechariah ( ذکریا )
پر از غلط و اشتباه Full of mistakes
روستایی نادان , آدم بی دست و پا
immediately
Capital punishment ( death penalty )
acquisition کسب، تحصیل، اکتساب، هدف یابی، فراگیری
1. A rural and small town in the Launceston region of Tasmania 2. An American swimmer
سالم تر، بهداشتی تر، تندرست تر
دست بدست دادن عروس و داماد، بخشیدن، فاش کردن
یکپارچه کردن، یکدست کردن
از آنجائیکه، وقتیکه، زمانیکه، همانند، همانطور که، مانند
در آمیختگی، گیج کننده
علاوه بر معانی ذکر شده به معنای: خفن، باحال و معرکه نیز می آید.
A bad word ( informal )
خدا نکنه، حاشا
dear
پشت و رو بودن لباس The front side of the item of clothing is on your back and backside of it on your front
When you buy something that you don't really want . خرید بدون برنامه ریزی
تجزیه و تحلیل قدرت