hotshot

/ˈhɑːˌtʃɑːt//ˈhɑːˌtʃɑːt/

زبر و زرنگ، تردست، ماهر، چیره دست، بارکشی سریع، ادم ماهر دربازی

جمله های نمونه

1. he is a hotshot in tennis
او در تنیس چیره دست است.

2. She's quite a hotshot at chess.
[ترجمه mohamadda333] اون خیلی تو شطرنج ماهر است
|
[ترجمه گوگل]او در شطرنج بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]اون توی شطرنج خوب کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hotshots frequently work on the fire line for 24 to 36 hours at a stretch.
[ترجمه گوگل]هات شات ها اغلب به مدت 24 تا 36 ساعت روی خط آتش کار می کنند
[ترجمه ترگمان]hotshots به مدت ۲۴ تا ۳۶ ساعت در امتداد خط آتش کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the war against wildfire, the hotshot crews of the U. S. Forest Service are considered the elite.
[ترجمه گوگل]در جنگ علیه آتش‌سوزی، خدمه خدمات جنگلی ایالات متحده نخبه محسوب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در جنگ با آتش، کارکنان ماهر یو اس خدمات جنگلی به عنوان نخبگان در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the 40-pound pack that each hotshot carries is enough food, water and equipment to be self-sufficient for 2hours.
[ترجمه گوگل]در بسته 40 پوندی که هر هات شات حمل می کند، غذا، آب و تجهیزات کافی برای خودکفایی برای 2 ساعت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بسته ۴۰ پوندی که هر فرد ماهر باخود حمل می کند غذای کافی، آب و تجهیزات کافی برای ۲ ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Experience, training and fitness sets hotshots apart from so-called Type 2 crews, the infantry of firefighting.
[ترجمه گوگل]تجربه، تمرین و تناسب اندام، موارد داغ را از خدمه به اصطلاح نوع 2، پیاده نظام آتش نشانی، جدا می کند
[ترجمه ترگمان]تجربه، آموزش و تناسب اندام، غیر از خدمه تیپ ۲، پیاده نظام آتش نشانی را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We spot camels and a fancy terminal with hotshot architecture.
[ترجمه گوگل]ما شترها و ترمینال شیک با معماری هات شات را می بینیم
[ترجمه ترگمان]ما شترها را تشخیص می دهیم و یک پایانه مخصوص به سبک معماری را تشخیص می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What makes a hotshot doc leave the big apple for Seattle?
[ترجمه نیلوفر مرادی] چی باعث میشه یه دکتر چیره دست نیویورک رو به خاطر سیاتل ترک کنه؟
|
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود که یک مستند داغ سیب بزرگ را به مقصد سیاتل ترک کند؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی یک پزشک ماهر را وادار می کند که سیب بزرگ را برای سیاتل ترک کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Webpage picture saves hotshot free edition is picture of a webpage saves freeware public domain software.
[ترجمه گوگل]تصویر صفحه وب نسخه رایگان hotshot را ذخیره می‌کند، تصویر صفحه وب است که نرم‌افزار رایگان دامنه عمومی را ذخیره می‌کند
[ترجمه ترگمان]تصویری از صفحه وب که نرم افزار دامنه عمومی رایگان را ذخیره می کند، تصویر Webpage را ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kyle: All right, hotshot. Let me see what you've got.
[ترجمه گوگل]کایل: باشه، هات شات بذار ببینم چی داری
[ترجمه ترگمان]خیلی خب، نابغه بذار ببینم چی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bill Gates is a hotshot computer expert.
[ترجمه گوگل]بیل گیتس یک متخصص کامپیوتر است
[ترجمه ترگمان](بیل گیتس)یک متخصص خبره کامپیوتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Zhang Juying not only it is to breed hotshot, still sways the market wet.
[ترجمه گوگل]ژانگ Juying نه تنها آن را به پرورش hotshot، هنوز هم نوسانات بازار مرطوب است
[ترجمه ترگمان]ژانگ Juying نه تنها اسب ماهر را پرورش می دهد و هنوز بازار را خیس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's a hotshot broker on Wall Street.
[ترجمه گوگل]او یک دلال داغ در وال استریت است
[ترجمه ترگمان]اون یه دلال حرفه ای تو \"وال استریت\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What makes a hotshot like this jump out his window?
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود که یک عکس داغ مانند این از پنجره اش بیرون بپرد؟
[ترجمه ترگمان]چی باعث شده که آدم حرفه ای مثل این بپره بیرون از پنجره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's a hotshot at archery.
[ترجمه گوگل]او در تیراندازی با کمان بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]اون تو تیراندازی ماهر هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• successful aggressive person who is often overly proud of his abilities or accomplishments; braggart; fast freight train
important and accomplished; overly proud of one's accomplishments or abilities; traveling or operating without stopping

پیشنهاد کاربران

Common Collocations of "Hotshot"
1. Hotshot lawyer → وکیل سرشناس / وکیل به نام
2. Hotshot executive → مدیر موفق / مدیر بلندپایه
3. Hotshot athlete → ورزشکار ستاره / ورزشکار مشهور
4. Hotshot businessman → تاجر پرآوازه / بازرگان موفق
...
[مشاهده متن کامل]

5. Hotshot doctor → پزشک نامدار / دکتر چیره دست
6. Hotshot programmer → برنامه نویس نخبه / برنامه نویس چیره دست
7. Hotshot team → تیم درخشان / تیم ستاره ها
8. Young hotshot → استعداد جوان / جوان خوش آتیه
Usage Notes:
- "Hotshot" is often used informally to describe someone highly skilled, successful, or arrogant in their field.
- In Persian, translations vary between "مشهور" ( famous ) , "موفق" ( successful ) , and "نخبه" ( elite ) depending on context.
1. ( Positive: Skilled/Elite )
EN: "She’s the new hotshot programmer at Google. "
FA: او برنامه نویس چیره دست جدید در گوگل است.
2. ( Negative: Arrogant )
EN: "That hotshot lawyer thinks he’s better than everyone. "
FA: آن وکیل مغرور فکر می کند از همه بالاتر است.
3. ( Neutral: Rising Star )
EN: "The young hotshot just got promoted to manager. "
FA: آن استعداد جوان تازه به مقام مدیر ارتقا یافته.
4. ( Sarcastic: Overconfident )
EN: "Oh great, here comes the hotshot with all the answers. "
FA: آفرین، این هم از آقای همه چیزدان!
5. ( Positive: Highly Successful )
EN: "He became a hotshot investor by age 30. "
FA: او تا ۳۰ سالگی یک سرمایه گذار موفق شد.
6. ( Negative: Disliked for Success )
EN: "Nobody likes the office hotshot who takes all the credit. "
FA: هیچ کس آن آدم پرادعای دفتر را که همه اعتبارها را می گیرد دوست ندارد.
7. ( Neutral: Talented Newcomer )
EN: "The team hired a hotshot designer from Europe. "
FA: تیم یک طراح نخبه از اروپا استخدام کرده.
8. ( Positive: Respected Expert )
EN: "Dr. Karimi is a hotshot in cancer research. "
FA: دکتر کریمی چهره ای برجسته در تحقیقات سرطان است.
9. ( Negative: Show - Off )
EN: "Stop acting like such a hotshot—nobody’s impressed. "
FA: اینقدر خودنما نکن—کسی تحت تأثیر نیست.
10. ( Neutral: Fast - Rising Professional )
EN: "She’s the media’s favorite hotshot entrepreneur. "
FA: او کارآفرین موردعلاقه رسانه ها است.
- - -
Key Notes:
- Positive meaning → "نخبه، موفق، چیره دست" ( elite, successful, skilled )
- Negative meaning → "مغرور، خودنما، پرادعا" ( arrogant, show - off, overconfident )
- Neutral meaning → "استعداد جدید، چهره برجسته" ( rising star, prominent figure )
1. ( Medical: Injections )
EN: "The nurse gives hotshots to patients every morning. "
FA: پرستار هر صبح به بیماران آمپول می زند.
2. ( Slang: Strong Alcohol/Drugs )
EN: "That bar is known to give hotshots to reckless drinkers. "
FA: آن بار مشهور است که به مشتریان بی پروا نوشیدنی های قوی می دهد.
3. ( Sports: Aggressive Play )
EN: "The coach told the team to give hotshots in the first half. "
FA: مربی به تیم گفت در نیمه اول حمله وری کنند.
4. ( Workplace: Harsh Criticism )
EN: "The boss gives hotshots to employees who make mistakes. "
FA: رئیس به کارمندانی که اشتباه می کنند سخت می گیرد.
5. ( Gaming: Dominating Opponents )
EN: "If you play online, expect pros to give you hotshots. "
FA: اگر آنلاین بازی کنی، منتظر باش حرفه ای ها حسابی بهت فشار بیارند.
6. ( Military: Heavy Fire )
EN: "The soldiers gave hotshots to the enemy bunkers. "
FA: سربازان به سنگرهای دشمن آتش سنگین بستند.
7. ( Street Slang: Provoking Fights )
EN: "Gang members give hotshots to rivals to start trouble. "
FA: اعضای باند به رقبا گیر می دهند تا درگیری شروع کنند.
8. ( Music: High - Energy Performance )
EN: "The band gave hotshots during their final song. "
FA: گروه در آخرین آهنگشان انرژی انفجاری داشتند.
9. ( Business: Intense Negotiations )
EN: "In mergers, lawyers give hotshots to close deals fast. "
FA: در ادغام ها، وکلا سختگیرانه مذاکره می کنند تا معامله سریع تمام شود.
10. ( Sarcastic: Overdoing Something )
EN: "Oh great, now the chef is giving hotshots with chili peppers!"
FA: آفرین! حالا آشپز دارد با فلفل حسابی تندکاری می کند!
- - -
Key Notes:
- Literal ( medical ) : آمپول زدن
- Aggressive ( sports/military ) : آتش بستن / فشار آوردن
- Slang ( drugs/alcohol ) : چیز قوی دادن
- Criticism/dominance: سخت گرفتن / گیر دادن
deepseek

معنی پول پرست و پول دوست را هم می دهد.
کله گنده
1 -
In some cases, it can refer to a person who is successful, confident, and self
assured, often in a competitive or high - pressure environment/ someone who is skilful and successful at something
...
[مشاهده متن کامل]

آدم موفق، متبحر، با اعتماد به نفس، قابل اعتماد
Now he's a lecturer, he thinks he's a real hotshot
She's quite a hotshot at chess
2 -
Hotshot refers to any narcotic injected into the bloodstream for an intensely quick
rush/ a "hotshot" typically refers to a lethal dose of drugs that is intentionally or unintentionally administered to someone. This can occur when a person injects drugs that are contaminated or mixed with other substances such as fentanyl, which is a powerful synthetic opioid that can be deadly in small amounts. In this context, a "hotshot" is a highly dangerous and potentially fatal practice that is often associated with the use of injection drugs
تزریق مواد مخدر

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hotshot• https://scottsdalerecovery.com/wasp-hotshot-injection-stings-death/• https://poe.com/s/AZ9T7Do1uzBRkmnmhLis
حمل و نقل سریع
ماهر، خبره و موفق در زمینه ای
کنایه : باهوش , کاربلد , حرفه ای