پیشنهادهای Rhino (١٤٧)
It takes ages to do sth مدت زمان خیلی زیادی طول میکشه تا فلان کار انجام بشه
معنی : به اندازه کافی نکات دستوری : enough به 2 صورت قابل استفاده هست 1 ) بعد از adjective یا adverb میاد . مثلا : Well enough. . . . Strong enoug ...
Dread sth Dread doing sth از چیزی یا انجام کاری مثل سگ ترسیدن
ماده پر کننده دندان
Somebody be meant to do something از کسی انجام کاری رو خواستن مثال : I was meant to fix the computer از من خواستن که کامپیوتر رو درست کنم
بلیط رفت و برگشت یک روزه
Get / Be held up به معنای گیر افتادن در یک شرایط یا موقعیت ( مثل ترافیک ) که باعث تاخیر شما میشه مثال : I got held up in traffic, so i missed my cla ...
used after a period of time, a number, or an amount and means about بعد از یک عدد ، زمان یا مقدار میاد و به معنی تقریبا هست
تخت خوابیدن ( اصطلاح عامیانه )
کاملا بیدار و هوشیار
Be asleep : در خواب بودن Be fast asleep : در خواب عمیق بودن Fall asleep : به خواب فرو رفتن
زیر قیمت بازار
فصل حراج
If sth has 20 $ off , it costs 20 $ less than usual کاهش قیمت
دلایل خوب و قانع کننده
اوضاع ( شرایط ) را سخت کردن
Be rushed off one's feet وقت سرخاروندن نداشتن
فرصت اظهار نظر ، حق تصمیم گیری
اهمیت دادن ، جدی گرفتن
اَبَر پروژه
اسلحه ، سلاح
قول شرف دادن
2 تا معنی داره : 1 - همیشه 2 - وقتی به کسی چیزی میگیم و همراهش از این عبارت استفاده میکنیم یعنی اون شخص حتما باید اون کار رو انجام بده
شکست دادن ( در مورد شکست های سنگین )
مجلل ، اعیانی Posh hotel
چس ناله کردن
فضیلت اخلاقی
Give sth a go : آماده ی امتحان کردن چیزی مثلا : I will give anything ago من آمادگی امتحان کردن هر چیزی رو دارم
be/feel inclined to do something : تمایل داشتن به انجام کاری
نوک پا نک پا راه رفتن
قبل از اینکه یک سوال پرسیده شود استفاده میشود به معنی جسارتا. . . مثلا: If you don't mind my asking, how much did it cost ?
بنا به دلایلی
باید بپذیرم که . . . ( یک موضوع درسته ولی مطابق میل من نیست ولی من چاره ای به جز پذیرش این موضوع ندارم )
تو عالم هپروت بودن
Shortly before : اندکی قبل از
ریختن ( در مورد قیمت ها و در بازارهای مالی )
If sth dries up , there is gradually less and less of it
حباب ( قیمتی ) The bubble will burst: حباب قیمتی میترکه
ترحم انگیز
تحت فشار قرار دادن
تمجید کننده/adjective/
الکی دلتو خوش نکن
ازون روزا بود! ( روز سخت و طاقت فرسا )
چیزی واسه از دست دادن نداری، پس انجامش بده!
شوخی میکنی!
امروز روزِ تو نیست!
دشمن
[Not before noun ] خفت و خاری ، حقارت
Say things that are only partially true فقط بخشی از حرف ها راست و درست بودن
Google sth : سرچ کردن درباره چیزی در محیط گوگل