پیشنهادهای Rhino (١٣٠)
فرصت اظهار نظر ، حق تصمیم گیری
اهمیت دادن ، جدی گرفتن
اَبَر پروژه
اسلحه ، سلاح
قول شرف دادن
2 تا معنی داره : 1 - همیشه 2 - وقتی به کسی چیزی میگیم و همراهش از این عبارت استفاده میکنیم یعنی اون شخص حتما باید اون کار رو انجام بده
شکست دادن ( در مورد شکست های سنگین )
مجلل ، اعیانی Posh hotel
چس ناله کردن
فضیلت اخلاقی
Give sth a go : آماده ی امتحان کردن چیزی مثلا : I will give anything ago من آمادگی امتحان کردن هر چیزی رو دارم
be/feel inclined to do something : تمایل داشتن به انجام کاری
نوک پا نک پا راه رفتن
قبل از اینکه یک سوال پرسیده شود استفاده میشود به معنی جسارتا. . . مثلا: If you don't mind my asking, how much did it cost ?
بنا به دلایلی
باید بپذیرم که . . . ( یک موضوع درسته ولی مطابق میل من نیست ولی من چاره ای به جز پذیرش این موضوع ندارم )
تو عالم هپروت بودن
Shortly before : اندکی قبل از
ریختن ( در مورد قیمت ها و در بازارهای مالی )
If sth dries up , there is gradually less and less of it
حباب ( قیمتی ) The bubble will burst: حباب قیمتی میترکه
ترحم انگیز
تحت فشار قرار دادن
تمجید کننده/adjective/
الکی دلتو خوش نکن
ازون روزا بود! ( روز سخت و طاقت فرسا )
چیزی واسه از دست دادن نداری، پس انجامش بده!
شوخی میکنی!
امروز روزِ تو نیست!
دشمن
[Not before noun ] خفت و خاری ، حقارت
Say things that are only partially true فقط بخشی از حرف ها راست و درست بودن
Google sth : سرچ کردن درباره چیزی در محیط گوگل
مرحله ( در مسابقات ) مثلا : Semi_final round مرحله نیمه نهایی
به رگبار انتقاد گرفته شدن ( باید بصورت passive معنی بشه )
Sources : منابع آگاه ( در اخبار و روزنامه ها کاربرد داره )
کسری
بودجه/noun/ بودجه بندی کردن/verb/
تلنبار شدن
Be in credit : پول تو حساب داشتن
مات و مبهوت
خیلی ناراحت
سرخوش
معنی عامیانش : دیگ سن و سالی از ما گذشته
be in the way/be in somebody's way بر سر راه بودن
غنی کردن، حاصل خیز کردن
Scatter seeds بذر پاشیدن
حول و حوش
فرد عجیب بعد از اعداد به معنی حول و حوش مثلا fifty odd به معنی حول و حوش پنجاه
خرت و پرت