پیشنهادهای Rhino (١١٧)
قاطعانه
کانال ارتباطی
Drown sth ( sound ) out خفه کردن یک صدا بوسیله ی یک صدای بلندتر
Be/get carried away جوگیرشدن
مخروبه
بقایای یک ساختمان تخریب شده
Be distracted by sth پرت شدن حواس
در جریان قرار دادن
لغو و بر اندازی یک قانون ، سیستم
توان بخشی برای بازگشت به زندگی عادی ( درباره ی معتادان و زندانیان )
سوتی
تلفیق
Disregard for بی توجهی نسبت به چیزی
Have/has grudge against sb از کسی کینه داشتن
Ban on sth ممنوعیت چیزی
be intent on/upon ( doing ) something مصمم بودن برای انجام کاری
Be subject to sth در معرض چیزی بودن
be dependent on something/somebody کاملا وابسته بودن به کسی یا چیزی برای بقا و ادامه زندگی
ذات
نا پسند ، ناخوشایند
کشنده مرگ بار
اهداف
Bribery and corruption رشوه خواری و فساد
بیگاری
مجوز، حکم Issue a warrant به معنی صادر کردن حکم/مجوز
Grounds ( plural ) for ( doing ) sth دلیل
بی ادبانه
نامحترمانه
محض ( برای تاکید بر روی صفات منفی استفاده میشود مثلا دروغگوی محض ، تنبل محض و . . . )
قبل از اعداد استفاده میشود و به معنی تقریبا هست. مثلا: He earns somewhere in the region of 10000$
خرت و پرت
فرد عجیب بعد از اعداد به معنی حول و حوش مثلا fifty odd به معنی حول و حوش پنجاه
حول و حوش
Scatter seeds بذر پاشیدن
غنی کردن، حاصل خیز کردن
be in the way/be in somebody's way بر سر راه بودن
معنی عامیانش : دیگ سن و سالی از ما گذشته
سرخوش
خیلی ناراحت
مات و مبهوت
Be in credit : پول تو حساب داشتن
تلنبار شدن
بودجه/noun/ بودجه بندی کردن/verb/
کسری
Sources : منابع آگاه ( در اخبار و روزنامه ها کاربرد داره )
به رگبار انتقاد گرفته شدن ( باید بصورت passive معنی بشه )
مرحله ( در مسابقات ) مثلا : Semi_final round مرحله نیمه نهایی
Google sth : سرچ کردن درباره چیزی در محیط گوگل
Say things that are only partially true فقط بخشی از حرف ها راست و درست بودن
[Not before noun ] خفت و خاری ، حقارت