pitiful

/ˈpɪtəfəl//ˈpɪtɪfəl/

معنی: رحیم، رقت انگیز
معانی دیگر: قابل ترحم، سزاوار دلسوزی، اسف بار، ترحم انگیز، رقت بار، جگر سوز، قابل تحقیر، مفلوک، خوار، زبون، حقیر، هاژ، ناچیز، (قدیمی) با مروت، دلسوز، مهربان

جمله های نمونه

1. her pitiful wages
مزد ناچیز او

2. the pitiful condition of the refugees
وضع رقت بار پناهندگان

3. (j. keats) be pitiful to my great woe
بر اندوه عظیم من ترحم کن.

4. The refugees were a pitiful sight .
[ترجمه گوگل]پناهندگان منظره رقت انگیزی بودند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان منظره رقت انگیزی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their suffering was pitiful to see.
[ترجمه گوگل]دیدن رنج آنها رقت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]رنج و رنج آنان رقت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was the most pitiful sight I had ever seen.
[ترجمه گوگل]رقت انگیزترین منظره ای بود که تا به حال دیده بودم
[ترجمه ترگمان]این آخرین منظره ای بود که تا به حال دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fee was pitiful - only about £60.
[ترجمه رامین] هزینه ناچیز بود، تنها حدود 60 پوند
|
[ترجمه گوگل]هزینه رقت انگیز بود - فقط حدود 60 پوند
[ترجمه ترگمان]این هزینه رقت انگیز بود - تنها در حدود ۶۰ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She heard him let out a pitiful, muffled groan.
[ترجمه گوگل]او شنید که او ناله ای رقت انگیز و خفه کرد
[ترجمه ترگمان]صدای ناله او را شنید که ناله ضعیفی از گلویش خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The refugees arriving at the camp had pitiful stories to tell.
[ترجمه گوگل]پناهندگانی که به کمپ می رسیدند داستان های رقت انگیزی برای گفتن داشتند
[ترجمه ترگمان]مهاجرینی که به اردوگاه رسیدند داستان های رقت انگیزی برای گفتن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The little girl looked so pitiful; I hadn't the heart to refuse.
[ترجمه گوگل]دخترک خیلی رقت انگیز به نظر می رسید دل نداشتم که رد کنم
[ترجمه ترگمان]ان دختر کوچک آنقدر رقت انگیز به نظر می رسید؛ دلم نمی خواست رد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The choice is pitiful and the quality of some of the products is very low.
[ترجمه گوگل]انتخاب رقت انگیز و کیفیت برخی از محصولات بسیار پایین است
[ترجمه ترگمان]این انتخاب ترحم انگیز است و کیفیت برخی از محصولات بسیار پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His performance was pitiful - five goals flew past him.
[ترجمه گوگل]عملکرد او رقت انگیز بود - پنج گل از کنار او گذشت
[ترجمه ترگمان]عملکرد او رقت انگیز بود - پنج گل از کنارش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His performance as the pitiful Shelley Levene was unequalled in his later career.
[ترجمه گوگل]بازی او در نقش شلی لوین رقت انگیز در حرفه بعدی او بی نظیر بود
[ترجمه ترگمان]عملکرد او به عنوان شلی pitiful، در حرفه بعدی خود بینظیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My pitiful reward was usually a matter of pennies.
[ترجمه گوگل]پاداش رقت انگیز من معمولاً یک سکه بود
[ترجمه ترگمان]پاداش رقت انگیز من معمولا یک ذره پول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رحیم (صفت)
humane, merciful, compassionate, clement, pitiful

رقت انگیز (صفت)
pitiful, piteous, deplorable, pathetic, pitiable

انگلیسی به انگلیسی

• arousing compassion, emotionally moving
someone or something that is pitiful is so sad, weak, or small that you feel pity for them.
if you describe something as pitiful, you mean that it is inadequate; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pity
✅️ اسم ( noun ) : pity
✅️ صفت ( adjective ) : pitiful / pitying / pitiable / pitiless / piteous
✅️ قید ( adverb ) : pitifully / pityingly / pitiably / pitilessly / piteously
ترحم انگیز
رقت انگیز
Making people feel sympathy
Sympathy:understanding and care from someone who is suffering
حس دلسوزی
حالم گرفت
دلم سوخت
دلم به حالش سوخت
دلسوزی
آخی

بپرس