تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حرکت ( تغییر مکان یا موقعیت ) The cat's movements were quick and silent. جنبش ( گروهی از افراد که برای یک هدف مشترک تلاش می کنند ) The civil righ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توقف ( ایستادن ) The car came to a stop at the traffic lights. توقف/ایست ( دستور توقف ) Stop! Thief! متوقف کردن ( از حرکت بازداشتن ) The police ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرکت اوج گیر/حرکت پایانی ( حرکت ناگهانی و شدید قیمت در یک جهت، که اغلب در پایان یک روند رخ می دهد ) The stock experienced a climactic move to the up ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محرک ورود ( عاملی که باعث ورود به یک معامله می شود ) The breakout above resistance was the entry trigger for the trade. نقطه ورود/نشانگر ورود ( در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هارامی کراس/صلیب هارامی ( نوعی الگوی کندل استیک بازگشتی در تحلیل تکنیکال ) The Harami Cross is a candlestick pattern that can signal a potential tre ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوسان ( تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی ) The stock market has been experiencing high volatility lately. فرّاریت ( در شیمی، تمایل یک ماده به تبخیر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ثاقب/شهاب ( سنگی که در جو می سوزد و نور تولید می کند ) We saw a shooting star in the night sky. شوتینگ استار ( در تحلیل تکنیکال، نوعی الگوی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تکانه/شتاب/اندازه حرکت ( در فیزیک، حاصل ضرب جرم در سرعت ) The car gained momentum as it went downhill. قدرت/نیرو/جنبش ( نیروی محرکه یک رویداد یا ج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطوح فیبوناچی ( مجموعه ای از سطوح در تحلیل تکنیکال بر اساس دنباله فیبوناچی ) Traders use Fibonacci levels to identify potential support and resistan ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوت پوینت/نقطه چرخش ( در تحلیل تکنیکال، سطحی که می تواند نشان دهنده تغییر جهت قیمت باشد ) Traders often use pivot points to identify potential supp ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاف ( فضای خالی بین دو چیز ) There was a gap between the two buildings. وقفه/فاصله ( در زمان یا بین دو اتفاق ) There was a gap of several years ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سقف/اوج نوسان ( بالاترین قیمت در یک حرکت صعودی در نمودار ) The stock formed a swing high at $75 before pulling back. قله قیمتی ( در چارت قیمتی و ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کف نوسان ( پایین ترین قیمت در یک حرکت نزولی در نمودار ) The stock formed a swing low at $45 before bouncing back. کف قیمتی ( در چارت قیمتی و نمودا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مقاومت ( مخالفت با چیزی یا کسی ) There was a lot of resistance to the new law. مقاومت ( در الکترونیک، مقاومت در برابر عبور جریان الکتریسیته ) The ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمایت ( کمک یا پشتیبانی از کسی یا چیزی ) Thank you for your support during this difficult time. حمایت مالی ( تامین پول برای کسی یا چیزی ) The pro ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحلیل روند ( بررسی جهت حرکت یک متغیر در طول زمان ) Trend analysis can be used to predict future sales. روند کاوی ( شناسایی و بررسی الگوهای ترند در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار بازار ( نحوه سازماندهی و عملکرد یک بازار ) The government's policies can influence the market structure. بازار شناسی ( شناخت ساختار های مخت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمودار شمعی ( نوعی نمودار قیمت که در تحلیل تکنیکال استفاده می شود ) He used candlestick charting to identify trading patterns. نمودارسازی شمعی ( ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتار قیمت ( حرکت قیمت یک سهم، کالا یا اوراق بهادار در طول زمان ) The trader studied the price action of the stock before making a decision. پرایس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رویکرد بالا به پایین ( شروع از کلیات و رفتن به سمت جزئیات ) They used a top - down approach to design the new system. روش از کل به جزء ( روشی برای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحلیل قیمت ( بررسی و ارزیابی قیمت ها ) We need to do a price analysis before setting the final price. تجزیه و تحلیل قیمت ( مطالعه عوامل موثر بر قی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

برگشتن ( به مکان قبلی بازگشتن ) When did you get back from your trip? پس گرفتن ( چیزی را که از دست رفته دوباره به دست آوردن ) I need to get my boo ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شبانه ( در طول شب ) We took an overnight train to Paris. ناگهانی/یک شبه ( سریع و غیر منتظره ) She became an overnight success. در طول شب ( تمام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اشاره کردن ( صحبت کردن کوتاه درباره چیزی یا کسی ) He mentioned that he might be late. ذکر کردن ( نام بردن از چیزی یا کسی ) She didn't mention any ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فوق العاده/محشر ( خیلی خوب و هیجان انگیز ) That's an awesome idea! ترسناک/عجیب ( چیزی که باعث آمیزه ای از ترس و شگفتی می شود - کاربرد قدیمی تر ) T ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ورودی ( اطلاعات یا داده هایی که وارد یک سیستم می شوند ) The computer receives input from the keyboard. نظر/ایده ( ارائه نظر یا پیشنهاد ) We need ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معایب ( مخفف "معایب" و متضاد Pros "مزایا" ) We need to consider the pros and cons of each option. منفی باف ها/مخالفین ( کسانی که مدام ایراد می گیر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزایا ( مخفف "مزایا" و متضاد Cons "معایب" ) Let's weigh the pros and cons of the different options. حرفه ای ها ( مخفف professionals، افراد باتجربه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

محاکمه ( بررسی در دادگاه ) He was on trial for robbery. آزمایش ( تست و بررسی ) The drug is currently undergoing clinical trials. دوره آزمایشی ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بر ( روی چیزی، به محض رخداد چیزی ) Upon hearing the news, she burst into tears. به محض ( به محض اینکه ) Upon entering the room, he noticed someth ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تعیین کردن ( مشخص کردن چیزی با قاطعیت ) We need to determine the cause of the problem. مصمم بودن ( داشتن عزم راسخ برای انجام کاری ) She was deter ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

شرایط ( موقعیت و وضعیت ) The circumstances of the accident are still unclear. رویداد ( اتفاق یا پیشامد خاص ) A strange circumstance led to their ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجرا ( انجام یک کار یا دستور ) The plan was perfect, but its execution was poor. اعدام ( کشتن کسی به عنوان مجازات ) He faced execution for his cr ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بینی، دماغ ( عضو بویایی و تنفسی در صورت انسان یا پوزه حیوانات ) He has a large nose. حس بویایی The dog has a very good nose for tracking. دماغه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حوالی/اطراف ( محدوده نزدیک ) There are several shops in the vicinity of the school. نزدیکی ( به طور تقریبی ) The price will be in the vicinity of ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فوری ( بدون تاخیر ) We need to take immediate action. بی واسطه ( مستقیم، بدون واسطه ) There was no immediate response to the question. نزدیک ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودشان ( ضمیر انعکاسی جمع ) They hurt themselves playing football. به تنهایی/مستقل ( تاکید بر انجام کاری بدون کمک دیگران ) The children made the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشاره کردن ( صحبت کردن درباره چیزی یا کسی ) He was referring to the previous speaker's remarks. ارجاع دادن ( فرستادن کسی یا چیزی به مرجعی دیگر ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جذاب/گیرا ( بسیار جالب و توجه برانگیز ) The story of his life is absolutely fascinating. فوق العاده ( به طور غیر قابل باوری عالی و منحصر به فرد ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزیت ( برتری ) The advantage of living in the city is that you have easy access to shops and entertainment. سود ( منفعت ) He used his position to ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخت تر ( مقایسه ای: قوی تر، دشوارتر ) This is a tougher test than the last one. محکم تر ( مقاوم تر ) They make these machines with tougher materi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

برای بیان درخواست مودبانه Would you mind closing the window? برای بیان عادت در گذشته When I was a child, I would play outside every day. برای بیان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ساحل صخره ای ( زمین کنار دریا ) We spent the day at the coast. سرازیری ( حرکت بدون نیاز به صرف انرژی، معمولاً در جاده های شیب دار ) The car coast ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جالب ( چیزی که توجه و علاقه را جلب می کند ) That's an interesting idea. گیرا ( چیزی که بخاطر ویژگی های منحصر به فردش جذاب است ) She has a very in ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عملکرد بهتر داشتن ( عملکرد بهتر نسبت به کسی یا چیزی دیگر ) The company outperformed its rivals last year. پیشی گرفتن ( در زمینه های مالی، اقتصادی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اگرچه/هرچند ( با وجود اینکه ) Though he was tired, he kept working. اما/ولی ( برای بیان تضاد - معمولاً در انتهای جمله می آید ) I like the car, it ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نزدیکی ( نزدیک بودن در مکان یا زمان ) The house is in close proximity to the school. مجاور ( چیزی که در مجاورت چیزی دیگر است ) The proximity sens ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شرکت کننده ( کسی که در یک فعالیت یا رویداد شرکت می کند ) There were over 100 participants in the race. مشارکت کننده ( مربوط به چیزی یا کسی که در ف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قدردانی کردن ( ممنون بودن ) I appreciate your help. درک کردن ( فهمیدن ارزش یا اهمیت چیزی ) I appreciate the importance of this decision. افزایش ...