volatility


فراری، فراریت، قابلیت تبخیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or property of being volatile.

- The volatility of the stock market made investors wary.
[ترجمه مصطفی] نوسان بازار سهام سرمایه گذاران را نگران می کند
|
[ترجمه گوگل] نوسانات بازار سهام باعث نگرانی سرمایه گذاران شد
[ترجمه ترگمان] نوسانات بازار سهام سرمایه گذاران را محتاط ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This volatility might be due to limited interest or to the sheer difficulty of trying to understand complicated political questions.
[ترجمه گوگل]این نوسان ممکن است به دلیل علاقه محدود یا دشواری محض تلاش برای درک مسائل سیاسی پیچیده باشد
[ترجمه ترگمان]این نوسان ممکن است به دلیل علاقه محدود یا دشواری محض تلاش برای درک سوالات پیچیده سیاسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That's an extreme example of the volatility, but it shows how brutal the market has been, analysts said.
[ترجمه گوگل]به گفته تحلیلگران، این یک مثال شدید از نوسانات است، اما نشان می دهد که بازار چقدر بی رحم بوده است
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که این یک نمونه بسیار افراطی از نوسانات است، اما نشان می دهد که بازار چقدر بی رحم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For developing countries, volatility increased the direct impact on their domestic policies and plans.
[ترجمه گوگل]برای کشورهای در حال توسعه، نوسانات تأثیر مستقیم بر سیاست ها و برنامه های داخلی آنها را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]برای کشورهای در حال توسعه، نوسان تاثیر مستقیمی بر سیاست ها و طرح های داخلی خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The volatility of the top performers can take your breath away.
[ترجمه گوگل]نوسانات افراد برتر می تواند نفس شما را بند بیاورد
[ترجمه ترگمان]نوسانات مجریان برتر می تواند نفس شما را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The volatility of the underlying bond futures fell to an annual rate of 95 percent.
[ترجمه گوگل]نوسانات اوراق آتی اوراق پایه به نرخ سالانه 95 درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نوسانات قیمت اوراق قرضه اساسی به نرخ سالانه ۹۵ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The volatility and their non-guaranteed status do not sit comfortably with the official line linking the two benefits.
[ترجمه گوگل]نوسانات و وضعیت غیر تضمینی آنها با خط رسمی که این دو مزیت را به هم مرتبط می کند، به راحتی نمی نشیند
[ترجمه ترگمان]نوسان و وضعیت عدم تضمین آن ها به راحتی با خط رسمی ارتباطی که این دو منافع را به هم متصل می کند، قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Massive volatility of income combined with total security of principle is, in the long term, more traumatic than the reverse.
[ترجمه گوگل]نوسانات عظیم درآمد همراه با امنیت کامل اصول، در دراز مدت، آسیب زاتر از معکوس است
[ترجمه ترگمان]نوسانات عظیم درآمد همراه با امنیت کلی اصل، در دراز مدت، ضربه روحی بیشتری نسبت به معکوس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Volatility increased, and the extent as well as the direction of change became less predictable.
[ترجمه گوگل]نوسانات افزایش یافت و میزان و همچنین جهت تغییر کمتر قابل پیش بینی شد
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی افزایش یافت و تا آنجا که مسیر تغییرات کم تر قابل پیش بینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While alliances are intended to reduce insecurity and volatility, they are also designed to increase the pressure on competitors.
[ترجمه گوگل]در حالی که اتحادها برای کاهش ناامنی و نوسانات در نظر گرفته شده اند، آنها همچنین برای افزایش فشار بر رقبا طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]در حالی که alliances برای کاهش ناامنی و نوسانات در نظر گرفته می شوند، آن ها برای افزایش فشار بر رقبا طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dignity of the law has met the volatility of Nature and has been forced to retreat.
[ترجمه گوگل]عزت قانون با نوسانات طبیعت روبرو شده و مجبور به عقب نشینی شده است
[ترجمه ترگمان]منزلت قانون با تغییر طبیعت برخورد کرده و مجبور به عقب نشینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fundamental cause of higher volatility, however, is that dividend income is in decline.
[ترجمه گوگل]با این حال، دلیل اصلی نوسانات بیشتر این است که درآمد سود سهام در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]اما علت اصلی نوسان بالاتر این است که درآمد سود سهام در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The nice thing about volatility is that it leaves hope for all the candidates going into Iowa on Feb.
[ترجمه گوگل]نکته خوب در مورد نوسانات این است که امیدی را برای همه نامزدهایی که در فوریه به آیووا می روند باقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]نکته جالب در مورد نوسانات این است که تنها امید همه کاندیداها به آیووا در فوریه باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The volatility / uncertainty of sponsorship prejudices a continuous production flow of excellence.
[ترجمه گوگل]نوسانات / عدم قطعیت حامیان مالی، جریان تولید مداوم تعالی را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]نوسان \/ عدم قطعیت sponsorship ناشی از یک جریان تولید پیوسته برتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is the volatility of price of the underlying asset which makes it worthwhile to create the derivative asset.
[ترجمه گوگل]این نوسانات قیمت دارایی پایه است که ایجاد دارایی مشتقه را ارزشمند می کند
[ترجمه ترگمان]این تغییر قیمت دارایی اصولی است که آن را برای ایجاد سرمایه مشتق ارزشمند می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] خاصیت بخار شدن یک سیل یا فراریت ان
[شیمی] فراریت
[کامپیوتر] فراری
[مهندسی گاز] فراریت، قدرت تبخیر موادنفتی
[نساجی] فراریت - بخار شوندگی
[پلیمر] فراریت

انگلیسی به انگلیسی

• state of threatening to explode; fickleness; characteristic of memory which requires a constant electrical supply in order to keep the data from being erased (computers)

پیشنهاد کاربران

ناپایداری ، شکنندگی
نوسانات
مثلاً: نوسانات شبکۀ برق
نوسان پذیری - تغییرپذیری - ( در مهندسی مالی )
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
نوسان
اندازه گیری آماری پراکندگی بازدهکه با استفاده از انحراف استاندارد یا واریانس بین بازده از همان شاخص اوراق بهادار یا بازار اندازه گیری می شود.
مثال :
One of the most important characteristics of an aircraft fuel is its volatility. Volatility is a term used to describe how readily a substance changes from liquid into a vapor. For reciprocating engines, highly volatile fuel is desired. Liquid gasoline delivered to the engine induction system carburetor must vaporize in the carburetor to burn in the engine. Fuel with low volatility vaporizes slowly. This can cause hard engine starting, slow warm - up, and poor acceleration.
...
[مشاهده متن کامل]

قابلیت تبخیر شدن ، فراریت ، تبخیر پذیری سیال
در علوم مهندسی ( هوافضا / مکانیک سیالات )
[مالی]:تلاطم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : volatility
✅️ صفت ( adjective ) : volatile
✅️ قید ( adverb ) : _
ریسک در ریاضیات مالی
volatility ( شیمی )
واژه مصوب: فرّاریت
تعریف: خاصیتی در ماده که باعث می شود نقطۀ جوش پایین و فشار بخار بالا داشته باشد
A majority of oil market analysts argue that a JCPOA success could destabilize oil and gas markets, increase price volatility
. . . افزایش فراریت/نوسان/ناپایداری/بی ثباتی قیمت
بی ثباتی
نوسانات
( اقتصاد و بازار سرمایه ) تلاطم، بی ثباتی
نوسان/نوسان قیمت
( وضعیت ) بی ثباتی - ناپایداری -
( شخص ) دمدمی مزاج

فراریت ( در شیمی )
فراریت
تلاطم
تغییر
نوسان ( اقتصاد )
پراکندگی ( نوسان پذیری قیمت )
بی ثبات
نوسان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس