پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٧٣)

بازدید
٥,٣١٥
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فلج مثال: Paralysis also interferes with the body’s internal systems. فلج همچنین در مورد دستگاه های داخلی بدن اختلال ایجاد می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: The misleading ruckus that we sometimes hear from some individuals who claim we are at odds with everyone and that we are in conflict with eve ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Saddam was a craving, power - hungry, greedy, arrogant, impudent, cruel, reckless person, who was sitting behind Iran's borders. صدام یک آدم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: All of these countries — the US, the Soviet Union, the NATO countries that were America’s allies, and the Warsaw Pact countries that were allie ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: Some countries are dominators, others are dominated. برخی از کشورها سلطه گر هستند و برخی دیگر �سلطه پذیر و تحت سلطه�.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Some countries are dominators, others are dominated. برخی از کشورها �سلطه گر �هستند و برخی دیگر سلطه پذیر.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: But at that time, there was no voice, no outcry, no explicit stance taken against this unjust order that destroys virtues. اما در آن زمان هیچ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: At this time, they tell us, “You supplied missiles to such - and - such place, ” or “You gave drones to such - and - such place. ” الان آنها ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: Fortunately, some of those who have spoken here today have alluded to this topic. خوشبختانه بعضی از کسانی که امروز اینجا صحبت کرده اند به این ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Of course, as we are speaking, you dear attendees who are present in this meeting along with the large audience listening from a distance are ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش مانند. گزارش گونه مثال: The second topic that must be brought to the attention of today's audience is a report - like account of the war, a rep ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

۱. ناامیدکننده. یاس آور. تیره و تار ۲. افسرده. غمگین. ناامید ۳. لخت. بی حفاظ. بی تجمل ۴. سرد مثال: His circumstances were bleak but he survived. شرا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تابلوی آگهی های شهری. بیلبورد ۲. آگهی شهری مثال: Hey! Look at that billboard over there. هی! به آن بیلبورد که آنجا است نگاه کن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: Taking the lead and stepping into uncharted territories is valuable. سبقت گرفتن و قدم برداشتن در قلمرو های �ناشناخته� ارزشمند است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به زور وادار کردن. مجبور کردن ۲. تحت فشار قرار دادن. سرکوب کردن. ۳. به زور متوسل شدن. اعمال زور کردن مثال: he was coerced into giving evidence او ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. آمین ۲. درست است! همین طور است! مثال: I hope you are alright, your family loves you, please come home, amen امیدوارم حالت خوب باشد، خانواده ات دوس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماری جوانا. علف مثال: Legal marijuana coming into focus. مارجوانای قانونی در مرکز توجه قرار گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. مکان. محل ۲. مرکز. کانون ۳. ( ریاضیات ) مکان هندسی مثال: The locus of decision - making is sometimes far from the government's offices. مرکز و کا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( روانپزشکی ) اسکیزوفرنی ۲. دوگانگی. رفتار دوگانه مثال: Doctors diagnosed him with schizophrenia. دکترها برای او اکسیزوفرنی تشخیص دادند. دکترها ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. فشردگی. تراکم. انبوهی ۲. غلظت ۲. ( فیزیک ) چگالی. وزن مخصوص ۳. پیچیدگی. دشواری مثال: a reduction in bone density یک کاهش در تراکم استخوان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

۱. درمانگر ۲. روان درمانگر مثال: a certified massage therapist یک ماساژ درمانگر تایید شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. نابهنجار ۲. غیر عادی. غیر طبیعی مثال: the illness is recognizable from the patient's abnormal behavior این بیماری از رفتارهای غیرعادی و غیر طبیعی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. دودلی. تردید. تزلزل ۲. تضاد. ناهمخوانی. ناهماهنگی ۳. ( روانشناسی ) دوسوگرایی. دوسویگی مثال: On that situation ambivalence was normal. در آن شرایط ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند فرهنگی مثال: A unique multicultural environment یک محیط چند فرهنگی منحصر به فرد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تریلیون ( در آمریکا ۱۰۱۲ ( یعنی هزار میلیارد ) و در انگلستان ۱۰۱۸ ( یعنی هزار هزار میلیارد ) ) مثال: There are more than a trillion galaxies in the ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. قصاب ۲. سلاخ ۳. مغازه قصابی. دکان قصابی. قصابی ۴. ذبح کردن. کشتن. کشت و کشتار کردن. سلاخی کردن مثال: halal butchers مغازه های قصابی {دارای} گوشت ذ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنزیم مثال: They can act as real enzymes. انها می توانند مثل یک آنزیم واقعی عمل کنند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. گوشت ذبح اسلامی ۲. ( مربوط به ) ذبح اسلامی ۳. ذبح اسلامی کردن / حلال مثال: halal butchers مغازه های قصابی {دارای} گوشت ذبح اسلامی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. هولوگرام. تصویر تمام نگار ( تصویری سه بعدی که به روش لیزری گرفته می شود ) مثال: a transparent hologram of my father یک هولوگرام شفاف از پدرم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. جنوب ۲. جنوبی ۳. به طرف جنوب مثال: Go to the south. برو به طرف جنوب the south aisle was separated off راهرو جنوبی مجزا شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. نظم دادن. آراستن ۲. رمزگشایی کردن مثال: Unscrambled the letters and make nouns. حروف را نظم بدهید و اسامی را بسازید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. وجب ۲. ( پل و غیره ) دهانه. چشمه ۳. پهنه. گستره. فراخنا ۴. ( زمان ) فاصله. طول، دوره ۵. ( پل ) زدن ۶. وجب کردن مثال: Order the following animals b ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کشنده ۲. خسته کننده. طاقت فرسا ۳. مضحک ۴. قتل مثال: the motive for this killing is unclear انگیزه برای این قتل نامعلوم است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. نامعلوم. نامشخص. نامعین ۲. گنگ. مبهم. نامفهوم. ناروشن مثال: the motive for this killing is unclear انگیزه برای این قتل نامعلوم و نامشخص است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلاکارد. شعار نوشته. شعار مثال: She was standing next to the wall with a placard in his hand. او با پلاکارد و شعارنوشته ای در دست کنار دیوار ایستاده ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تندروی. افراط گرایی. رادیکالیسم مثال: This was a region known for its political radicalism این منطقه ای بود که به خاطر تندروی و افراطگرایی سیاسی معرو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. واقعا. عملا. باالفعل. ۲. در حقیقت. در واقع ۳. راستی راستی. حقیقتا مثال: Anderson famously replied, we went to the moon, but we actually discovered ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

از همه مشهور تر. از همه شناخته تر مثال: Anderson famously replied, we went to the moon, but we actually discovered Earth آندرسن از همه مشهورتر پاسخ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تداوم. استمرار. پیوستگی مثال: There has been a lot of Continuity over the last thousand years. تداوم و پیوستگی زیادی سرتاسر هزار سال گذشته وجود داشت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم شیر. خواهر و برادر مثال: Cities are like siblings in a large polygamous family. شهرها شبیه هم شیرها در یک خانواده بزرگ چند همسری هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند زنه. ( مربوط به ) چند زنی. چند همسری مثال: Cities are like siblings in a large polygamous family. شهرها شبیه هم شیرها در یک خانواده بزرگ چند همس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. خرسند. خوشحال ۲. راضی ۳. رضایتمندانه مثال: frankly, I was pleased to leave. اگر راستش را بخواهی من خوشحال و راضی بودم که بروم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. صاف و پوست کنده. رک و راست. بی رودروایستی ۲. اگر راستش را بخواهی. . . مثال: frankly, I was pleased to leave اگر راستش را بخواهی من خوشحال بودم که ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. مجهز کردن. تجهیز کردن ۲. آماده کردن مثال: all bedrooms are equipped with a color TV. همه اتاق خوابها به یک تلوزیون رنگی مجهز شده اند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. عکاسی ۲. فیلمبرداری مثال: Not long after, she left her job to study photography in Michigan. نه چندان مدت طولانی بعد از آن، او شغل اش را برای خوا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

استعداد ریاضی مثال: Nearly 40 percent of young people in the US have low Numeracy. تقریبا ۴۰ درصد مردان جوان در آمریکا استعداد ریاضی کمی دارند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شناور. دستخوش امواج ۲. دستخوش حوادث. سرگردان ۳. خارج از کنترل مثال: I felt anxious and adrift .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. رئیس ( دانشگاه ) ۲. سرپرست. مدیر ۳. پیش کسوت ۴. سر کشیش مثال: They hired one black dean. انها یک رئیس دانشگاه سیاه پوست استخدام کردند. He used t ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کیهان. عالم. جهان مثال: This is a unique look at the cosmos and the universe around us این یک نگاه بی نظیر به کیهان و دنیای اطراف ما است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. کیهانی ۲. جهانی ۳. ( مربوط به ) کیهان یا عالم ۴. بسیار عظیم