پیشنهادهای آرمان بدیعی (٧,٢٧٣)
از ریخت انداختن . از شکل انداختن. بی ریخت کردن. زشت کردن. قیافه ( کسی را ) خراب کردن. مثال: He disfigured her face. مرد صورت زن را از ریخت و شکل ان ...
۱. پایان دادن. ختم کردن ۲. پایان یافتن. خاتمه یافتن ۳. نتیجه گرفتن. به این نتیجه رسیدن ( که ) ۴. تصمیم گرفتن ۵. ( عهدنامه و غیره ) منعقد کردن. امضا ک ...
۱. ناسالم. مضر. ناخوش. بیمار ۲. بیمارگونه. غیرطبیعی ۴. خطرناک مثال: You shouldn’t eat unhealthy foods. شما نباید غذاهای ناسالم بخورید.
۱. ( دستور زبان ) اخباری. خبری ۲. گواه ( بر ) ، علامتِ. نشانِ مثال: the successes are indicative of their skill این موفقیت ها گواه و علامتِ مهارت آ ...
مثال: The youth in the newly formed Jihad of Construction had built a silo there. این جوانان در جهاد سازندگی {که} تازه تشکیل شده بود، یک �سیلو {انبا ...
( سیاره ) پلوتون مثال: Pluto is smaller than the moon of Earth. سیاره پلوتون از قمر زمین کوچکتر است.
دی اکسید کربن. گاز کربنیک. اندیرید کربنیک مثال: They carry oxygen round the body and collect carbon dioxide from body parts. آنها اکسیژن را به سرتاس ...
پلاسما مثال: More than half of blood is plasma. بیش از نیمی از خون پلاسما است. بیش از نیمی از خون را پلاسما تشکیل می دهد.
میکروب. موجود ذره بینی مثال: There are many different type of microbe. انواع مختلف زیادی از میکروب وجود دارد.
مثال: Of course, a person’s IQ must be activated and put into action. البته بهره هوشی افراد باید فعال بشود و �به مرحله عمل در بیاید�.
مثال: Of course, a person’s IQ must be activated and put into action. البته بهره هوشیِ افراد باید �فعال بشود� و به مرحله عمل در بیاید.
مثال: I mentioned that the most important factor and capacity needed for the growth of the intellectual elite is a person’s intelligence quotient. م ...
۱. جیوه. ۲. ( سیاره ) تیر. عطارد مثال: We can see the planets nearer to us without a telescope, such as Mercury, Venus, Mars, Jupiter and Saturn. ما ...
۱. عروسک ۲. ( عامیانه ) تیکه. لعبت مثال: My daughter likes soft dolls more. دختر من عروسکهای نرم را بیشتر دوست دارد.
به روز شده {صفت است که قبل از اسم می آید} مثال: This report is the updated version for the year 2024, as noted in the information I’ve received. این ...
اورانوس. ( هفتمین سیاره در منظومه شمسی ) مثال: Some are rocky like Mars, some have ring like Saturn, and some have moons like Uranus. بعضی مانند مر ...
دلفین مثال: You can see some beautiful sea animals such as dolphins there. شما می توانید بعضی از حیوانات دریایی زیبا همچون دلفین را آنجا ببینید.
مثال: I picked up all my packed bags and went to the kitchen where my parents were waiting for me. من همه ساکهای �بسته بندی شده� ام را برداشتم و رفت ...
مثال: When it comes to IQ, our country is among the world’s highest. وقتی پای بهره هوشی به میان می آید کشور ما در زمره ی برترین های جهان است. وقتی ...
۱. بسته بندی شده ۲. پُر. مملو ۳. شلوغ ۴. آماده رفتن مثال: packed streets خیابانهای شلوغ
بدون کسب موفقیت. بدون موفقیت مثال: they tried unsuccessfully to save him آنها بدون کسب موفقیت تلاش کردند او را نجات دهند.
۱. مبهم. گنگ. ناروشن. نادقیق ۲. مخدوش. آشفته. در هم بر هم ۳. مغلوط. نادرست مثال: an imprecise description یک شرح مبهم و گنگ
مبهم. نامشخص. ناروشن. نامفهوم. ناخوانا
( صدا ) غرا. رسا. پر طنین مثال: her deep booming laugh reverberated around the room {صدای} خنده ی شدید و پرطنین او سرتاسر اتاق پیچید.
۱. طنین انداختن. پیچیدن. بازتابیدن ۲. منعکس کردن ۳. ( از صدای چیزی ) به لرزه درآمدن ۴. به لرزه درآوردن ۵. ( مجازی ) انعکاس داشتن. پیچیدن مثال: her de ...
دستگاه خودپرداز مثال: Take out money from an ATM. گرفتن پول از یک دستگاه خودپرداز.
مثال: my point is that we need to recognize and understand the value of our country and the intellectual and cognitive capabilities that lead to [one ...
۱. صندوق پست ۲. صندوق نامه ( های رسیده ) ۲. جعبه نامه مثال: There were many messages in my mailbox. پیامهای زیادی در صندوق نامه من بود.
۱. نصب کردن. کار گذاشتن ۲. منصوب کردن ۳. مستقر کردن. جای دادن مثال: Attackers currently might attempt to install dangerous program on your computer t ...
۱. بازنویسی. نگارش دوباره ۲. نسخه بازنویسی شده. صورت بازنویسی شده مثال: Check if you can rewrite these sentences correctly. امتحان کنید ببینید می تو ...
۱. ( باتری ) دوباره شارژ کردن. شارژ کردن ۲. ( تفنگ و غیره ) دوباره پر کردن. پر کردن مثال: he plugged his razor in to recharge it او تیغ صورت تراشی اش ...
مثال: for more information, please visit our website برای اطلاعات بیشتر لطفا از وبگاه ما دیدن کنید.
۱. نورافکن صحنه ۲. مرکز توجه. کانون توجه ۳. توجه عمومی را به ( چیزی ) جلب کردن ۴. برجسته ساختن. اشکار کردن مثال: the knife flashed in the spotlight ...
هیپی ( جنبشی از جوانان در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ – ۱۹۷۰ ) مثال: the song became the anthem for hippie activists آهنگ برای اعضای فعال هیپی تبدیل به سرود ...
سرود مثال: the song became the anthem for hippy activists این آهنگ برای اعضای فعال هیپی تبدیل به سرود شد.
روز کاری. روز غیرتعطیل مثال: What days do you go to school? Every weekday. چه روزهایی به مدرسه می روی؟ هر روز غیر تعطیل
خلیج فارس مثال: Show me the Persian Gulf on the map. خلیج فارس را بر روی نقشه به من نشان بده.
مثال: Would you like some pineapple juice. مقداری آب آناناس میل دارید؟
۱. علامت. نشان. نشانگر ۲. علامت گذار ۳. امتیاز شمار ۴. ماژیک مثال: I have three markers a red, black and green one. من سه تا ماژیک دارم. یک قرمز مشک ...
مثال: I would like to thank our friends here from the bottom of my heart for their well - considered, good words. من می خواهم از ته دل از دوستانمان ...
۱. لال بازی ۲. نمایش لال بازی. نمایش بدون کلام ۳. هنرپیشه لال بازی ۴. لال بازی در آوردن ۵. ادای ( کسی را ) در اوردن ۶. ( نمایش بدون کلام ) اجرا کردن. ...
معاونت ریاست جمهوری مثال: The Vice Presidency has significant authority, and I recommend you seek the assistance of the President himself too. معاون ...
۱. مومن. متدین. با ایمان ۲. مذهبی ۳. صادق. صدیق. با اخلاص ۳. صادقانه. قلبی
مثال: They discussed a range of issues, ranging from industry and economics to the humanities, and so on. آنها در یک گستره ای از موضوعات بحث کردند ا ...
هم کلاسی. هم شاگردی مثال: I have nice classmates this year. من امسال همکلاسی های خوبی دارم.
فی الواقع. در حقیقت امر . براستی مثال: Verily, in all these are signs for men of knowledge. براستی در همه اینها نشانه هایی برای مردان اهل دانش و معر ...
۱. کتابچه راهنما ۲. کتاب تمرین مثال: Go to the part 2 of your workbook and do A, B and C به قسمت دوم کتاب تمرین تان بروید و A و B و C را انجام بدهید.
مثال: Hopefully we won’t lose any plants and animals and we will have enough food in the future. به امید خدا ما گیاهان و حیوانات دیگری را از دست نخو ...
طبیعت وحشی ( =حیوانات و گیاهان وحشی ) . حیات وحش مثال: Maryam is visiting a museum of nature and wildlife. مریم در حال بازدید از موزه طبیعت و حیات و ...
مثال: Visiting Iranian national observatory. بازدید از رصدخانه ملی ایرانی