ruckus

/ˈrəkəs//ˈrʌkəs/

معنی: غوغا، اشوب، هیاهو، همهمه
معانی دیگر: (امریکا - عامیانه) هیاهو، جنجال، هوچی گری، های و هوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ruckuses
• : تعریف: (informal) a noisy, often angry, disturbance; commotion or row.
مشابه: brawl, commotion, fray, fuss

جمله های نمونه

1. I requested them to stop making such a ruckus.
[ترجمه گوگل]من از آنها خواهش کردم که دست از چنین هیاهویی بردارند
[ترجمه ترگمان]من از آن ها درخواست کردم که این هیاهو را متوقف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This caused such a ruckus all over Japan that they had to change their mind.
[ترجمه گوگل]این موضوع چنان سر و صدایی در سراسر ژاپن ایجاد کرد که مجبور شدند نظر خود را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]این باعث چنان هرج و مرجی در سراسر ژاپن شد که مجبور شدند نظرشان را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Abdul-Rauf never meant to cause a ruckus.
[ترجمه گوگل]عبدالرئوف هرگز قصد ایجاد غوغا را نداشت
[ترجمه ترگمان]عبدالرئوف هرگز قصد ایجاد هیاهو را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Not since fall have I heard such a ruckus.
[ترجمه گوگل]از پاییز چنین صدایی نشنیده بودم
[ترجمه ترگمان]نه از آن زمان که چنین هیاهویی برپا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They recorded and toured together, raising a ruckus as well as awareness about violence toward women.
[ترجمه گوگل]آنها با هم ضبط و گشت و گذار کردند و غوغا کردند و همچنین در مورد خشونت علیه زنان آگاهی دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها ضبط و سفر کردند و هیاهو و هیاهو و همچنین آگاهی در مورد خشونت نسبت به زنان را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, the whole Armory Park ruckus should never have happened in 199
[ترجمه گوگل]بنابراین، کل غوغای پارک آرموری هرگز نباید در سال 199 اتفاق می افتاد
[ترجمه ترگمان]از این رو، هیاهو و هیاهو و هیاهو هرگز نباید در ۱۹۹ مورد رخ داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He woke up when he heard the ruckus outside his front door.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای غرش از بیرون درب ورودی از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای هیاهوی بیرون در جلوی در شنید، بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are not gonna have any ruckus here.
[ترجمه گوگل]اینجا قرار نیست هیاهو داشته باشیم
[ترجمه ترگمان] ما اینجا سرو صدا نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But following the ruckus over the AEP, several states are tinkering with the course material.
[ترجمه گوگل]اما به دنبال هیاهو بر سر AEP، چندین ایالت در حال سرهم کردن با مواد دوره هستند
[ترجمه ترگمان]اما پس از هیاهو بر سر the، چندین ایالت با مواد دوره مشغول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You know how TV loves a ruckus.
[ترجمه گوگل]شما می دانید که چگونه تلویزیون عاشق غوغا است
[ترجمه ترگمان] میدونی که تلویزیون چقدر سرو صدا داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ruckus left at least 69 people injured and turned Prague into a smoky battle zone.
[ترجمه گوگل]این غوغا دست کم 69 زخمی برجای گذاشت و پراگ را به منطقه نبرد دود آلود تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]هیاهو حداقل ۶۹ نفر را برجای گذاشت و پراگ را به یک منطقه درگیری دود دود تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Indeed, one major lesson in the ruckus over Scorsese's Last Temptation is that believers do care about the historical Jesus and urgently want him to square with the figure they know through faith.
[ترجمه گوگل]در واقع، یکی از درس‌های مهم در هیاهو درباره آخرین وسوسه اسکورسیزی این است که ایمانداران به عیسی تاریخی اهمیت می‌دهند و فوراً از او می‌خواهند که با چهره‌ای که از طریق ایمان می‌شناسند، مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک درس مهم در هیاهو برای آخرین وسوسه اسکورسیزی این است که مومنان به عیسی مسیح تاریخی اهمیت می دهند و مصرانه از او می خواهند که با این رقم که آن ها از طریق ایمان می دانند، به میدان برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Music downloaded from the Ruckus server can only be Ruckus player.
[ترجمه گوگل]موسیقی دانلود شده از سرور Ruckus فقط می تواند پخش کننده Ruckus باشد
[ترجمه ترگمان]موسیقی دانلود شده از کارگزار ruckus تنها می تواند بازیکن ruckus باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I like the shit you did with Ruckus too, that shit was fat.
[ترجمه گوگل]من هم از مزخرفی که با راکوس کردی خوشم میاد، اون مزخرف چاق بود
[ترجمه ترگمان]من اون گهی که تو با \"ruckus\" انجام دادی رو دوست دارم خیلی هم چاق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غوغا (اسم)
pandemonium, fray, turmoil, affray, melee, uproar, clamor, mobile, riot, tumult, ruckus, hubbub, scuffle, mob, scrimmage, jangle, rave, peal, canaille, din, embroilment, hordes of locusts, hurly-burly, rumpus

اشوب (اسم)
alarm, turbulence, disturbance, alarum, riot, tumult, unrest, revolution, commotion, sedition, fury, fuss, ruckus, turbulency, convulsion, hurly-burly, misrule

هیاهو (اسم)
pother, commotion, apothecary, fanfare, explosion, ruckus, hubbub, donnybrook, hullabaloo, to-do

همهمه (اسم)
uproar, buzz, tumult, ruckus, hullabaloo, ruction

انگلیسی به انگلیسی

• uproar, commotion, din, tumult; controversy, scandal

پیشنهاد کاربران

بپرس