پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٧٣)

بازدید
٥,٣٢٠
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بی شمار. بی حساب. بی اندازه. متعدد. بسیار زیاد ۲. مکرر. بارها مثال: Countless year سالهای بیشمار It has been translated into countless languages i ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

( آدم ) تازه وارد مثال: she's a newcomer to the area او در این منطقه تازه وارد است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

مثال: Up until today, Hezbollah and the Resistance Forces have been the victors �تا همین� امروز هم حزب الله و نیروهای مقاومت پیروز شده اند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. دوئل ۲. مسابقه ۳. مبارزه. کشمکش. درگیری ۴. دوئل کردن مثال: Aaron Burr challenged Alexander Hamilton to a duel. آرون بر ، الکساندر همیلتن را به مب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. بطور انکار ناپذیری ۲. بدون تردید. یقینا. قطعا. به طور مسلم مثال: The jury concluded that the teenagers were undeniably guilty. هیئت منصفه به این ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل انکار. انکار نشدنی مثال: It is undeniable that most professionals can beat any amateur. این غیر قابل انکار است که بیشتر حرفه ای ها می توانن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به تازگی. تازه. جدیدا. اخیرا ۲. به نحو جدید ( ی ) . به صورت جدید مثال: Newly discovered documents showed that the prisoner was obviously innocent. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. حول و حوش. اطراف ۲. نزدیکی. مجاورت مثال: Living in the vicinity of New York , Jeremy was near many museums. جِرمی که در مجاورت نیویورک زندگی می ک ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. غیر زمینی ۲. فوق طبیعی ۳. شبح وار. شبح گونه ۴. اسرار آمیز ۵. وحشتناک مثال: unearthly quiet آرامش و سکون اسرار آمیز

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوازنده گیتار. گیتار زن مثال: One weird theory by a prominent musician states that guitarist find security hiding behind the bulky instrument. یک نظ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. گنده ۲. جاگیر. پر حجم ۳. گشاد و گنده. گل و گشاد ۴. چاق. تنومند. هیکل دار مثال: Charley and Morty removed the bulky package from the car. چارلی و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. دربان ۲. سرایدار مثال: Our janitor likes the security of having all doors locked at night. سرایدار ما، خواستار امنیت حاصل از قفل بودن همه درها در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. برجسته. برآمده. بیرون آمده ۲. مشهور. سرشناس. صاحب نام. مهم ۳. شاخص. بارز ۴. در معرض دید. چشمگیر مثال: My client is a prominent business person. م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: In this battle, the unbelieving, evil enemy is equipped with the best resources, and the US is behind them. در این نبرد، دشمن خبیث و � کافر � ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. جن دار. جن زده ۲. در فکر ِ . در اندیشه ی. نگرانِ ۳. مضطرب. نگران مثال: Alen felt that weird things were starting to happen when he entered the ha ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. سرکارگر ۲. رئیس و سخنگوی هیئت منصفه مثال: When Dave presented valid working papers, the foreman consented to hiring him immediately. وقتی �دِیو� ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( مسابقه دو ) صحرایی ۲. از راه فرعی مثال: The amateur cross - country runner wanted to be in the Olympics. دونده ی آماتور مسابقات دو صحرایی، خوا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دفتردار مثال: The bookkeeper exaggerated her importance to the company. دفتردار در مورد اهمیت خودش برای شرکت غلو کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوشحال کردن. مشعوف کردن. شادمان کردن. به وجد آوردن مثال: By words the mind is excited and the spirit elated.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. علاج ناپذیر. بی درمان. خوب نشدنی ۲. بیمار علاج ناپذیر مثال: But suppose you are dying from an incurable illness now. اما فرض کنیم شما الان بخاطر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. اذیت کردن. مزاحم شدن ۲. ایجاد مزاحمت جنسی کردن برای. دست درازی کردن به مثال: My neighbor was molested when walking home from the subway. همسایه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. ازمایش نشده. امتحان نشده ۲. تمرین نکرده. کارزار ندیده. بی تجربه مثال: A new, untested medicine was detected in the capsule by the police scientist ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. کپسول ۲. کپسول فضایی ۳. ظرف ۴. ( گیاه شناسی ) پوشینه ۵. موجز. مختصر. فشرده مثال: The small capsule contained notes the spy had written after the ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تیز. بسیار تیز ۲. تند. تند و تیز. گزنده مثال: razor - sharp teeth دندانهای بسیار تیز

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( میوه ) پادرختی ۲. ( پول و ثروت ) باد آورده مثال: Gather the windfalls from under the plum trees. پادرختی ها را از زیر درختهای آلو جمع کن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. قولون ( خشی از روده بزرگ ) ۲. ( با تسامح ) روده بزرگ مثال: When reading the questions, keep in mind that the colon replaces the words “is to”. و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدبختی. بداقبالی. بد بیاری مثال: never laugh at other people's misfortunes هرگز به بدبختی ها و بداقبالی های مردم دیگر نخند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شباهت. همانندی ۲. مقایسه. تشبیه ۳. قیاس ۴. تمثیل. قیاس تمثیلی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. لباس و جواهرات ۲. زر و زیور /لباس پرزرق و برق و فاخر مثال: The gallant, dressed in his finery approached the queen. مرد شجاع که لباس پر زرق و برق ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Now, put this example next to a teenager who alters his age on his birth certificate so that he can go to the front lines, or he cries and beg ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط مقدم مثال: Now, put this example next to a teenager who alters his age on his birth certificate so that he can go to the front lines, or he cries ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. گیر. گرفتگی. انسداد ۲. راه بندان ۳. وقفه مثال: cleaning of the machine should include clearance of blockages تمیز کردن ماشین باید شامل پاکسازی گرف ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: At first, I thought he wanted to ask for a leave of absence due to some problem back in his hometown for which he had not been given permission ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: He was a lieutenant colonel or a major, I don't remember exactly. او یک �سرهنگ دوم� بود یا سرگرد الان دقیقا یادم نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: I witnessed the pleas of an army officer who wanted to join the nighttime operations of Martyr Chamran’s jihadi groups. من شاهد التماسهای یک ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( محیط ) پاکسازی ۲. ( چک ) تهاتر. پایاپای ۳. ترخیص کالا ۴. ( ترافیک ) فاصله ایمن ۵. اجازه. جواز ۶. ( از لحاظ امنیتی ) مجوز. تاییدیه ۷. ( فوتبال و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

امدادگر. نجاتگر مثال: all reached safety and thanked their rescuers همه سلامت رسیدند و از امدادگرانشان تشکر کردند. همه سلامت رسیدند و از نجاتگرانشان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. کمیاب. نادر ۲. نا بسنده. کم ۳. به ندرت. به سختی. خیلی کم مثال: as raw materials became scarce, synthetics were developed از آنجایی که مواد خام کمی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. بی احساس. بی عاطفه ۲. فاقد حس همدردی ۳. حاکی از بی عاطفگی مثال: my mother is a cold, unfeeling woman مادرم یک زن سرد و بی احساس و بی عاطفه است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا. به طور کامل مثال: they were comprehensively defeated آنها به طور کامل شکست خورده بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاینه ( پزشکی ) . بازدید. چک آپ مثال: The engineer gave our house a thorough, comprehensive check - up before my father bought it. قبل از آنکه پدرم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کامل ۲. دقیق مثال: The police made a thorough search of the house after the crime had been reported. پس از گزارش جرم، پلیس خانه را کامل و دقیق گ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل بحث. طرف بحث. مناظره کننده. سخنور مثال: Ray’s team undoubtedly had the best debaters in our country. تیم �ری� بدون شک بهترین مناظره کننده ها و س ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی شک. بی تردید مثال: Ray’s team undoubtedly had the best debaters in our country. تیم �ری� بدون شک بهترین مناظره کننده ها و سخنوران را در کشور ما د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به طور قابل ملاحظه ای. به طور قابل توجهی ۲. زیاد. خیلی زیاد مثال: The burden of taxation has risen considerably. فشار مالیات به طور قابل ملاحظه ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شکرگزاری ۲. روز شکرگزاری ( =در آمریکا چهارمین پنج شنبه ماه نوامبر ) مثال: The guests began to assemble for thanksgiving dinner. مهمانها شروع کرد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تادیبی. اصلاحی مثال: After the prison riot, the council decided to reform the correctional system. بعد از شورش در زندان، شورا تصمیم گرفت که نظام تاد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تحقیق. کاوش. کند و کاو ۲. معاینه ۳. ( در پزشکی ) سوند. میل ۴. فضاپیمای پژوهشی // ۱. معاینه کردن ۲. جستجو کردن. گشتن ۳. تحقیق کردن. کند و کاو کردن. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تور ماهی گیری ۲. دام. تله ۳. شبکه اقدامات پلیسی برای دستگیری مجرمان. تله. جستجوی گسترده مثال: In order to evade the police dragnet, Ernie grew a b ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. اداره ۲. دفتر ۳. میز تحریر ۴. قفسه لباس مثال: The Weather Bureau explored the effects of the rainy weather. اداره هواشناسی، تاثیرات آب و هوای بار ...