pedal

/ˈpedl̩//ˈpedl̩/

معنی: پدال، رکاب، جاپایی، پایی، وابسته به رکاب، پا زدن، رکاب زدن
معانی دیگر: (دوچرخه و ماشین خیاطی و غیره) رکاب، پنجه رکاب، پادک، اهرم پایی، پای اوزار، پدال دار، رکاب دار، پایی دار، پادکی، به پدال فشار آوردن، (دوچرخه) پازدن، به رکاب فشار آوردن، در دوچرخه وچر  خیاطی وغیره رکاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a lever operated by the foot to provide driving power or to control or adjust the action of a machine.
مشابه: throttle

- bicycle pedals
[ترجمه گوگل] پدال های دوچرخه
[ترجمه ترگمان] پدال های دوچرخه:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a car's accelerator pedal
[ترجمه گوگل] پدال گاز یک ماشین
[ترجمه ترگمان] یک پدال گاز شتاب ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a foot-operated lever on a musical instrument, esp. a piano.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pedals, pedaling, pedaled
(1) تعریف: to operate or use a pedal or pedals.

(2) تعریف: to ride a bicycle.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to operate the pedal or pedals of.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or concerning a foot or feet.

(2) تعریف: of, concerning, or using a pedal or pedals.

جمله های نمونه

1. pedal a bit faster!
کمی تندتر پا بزن !

2. a pedal triangle
مثلث پادکی

3. brake pedal
پدال ترمز

4. gas pedal
(اتومبیل) پدال گاز

5. a piano pedal
جاپایی پیانو

6. a depressed gas pedal
تخته گاز پایین فشرده

7. She put her foot down on the accelerator pedal.
[ترجمه گوگل]پایش را روی پدال گاز گذاشت
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This sewing machine is operated by a foot pedal.
[ترجمه گوگل]این چرخ خیاطی با پدال پا کار می کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین خیاطی با یک پدال گاز کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To stop the machine push the foot pedal.
[ترجمه گوگل]برای متوقف کردن دستگاه، پدال پا را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]برای متوقف کردن ماشین، پدال گاز را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pedal had sheared off at the pivot.
[ترجمه گوگل]پدال روی پیوت قطع شده بود
[ترجمه ترگمان]پدال گاز در محور دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He raised his foot off the accelerator pedal.
[ترجمه گوگل]پایش را از روی پدال گاز بلند کرد
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پدال گاز فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slowly depress the accelerator/brake pedal.
[ترجمه گوگل]پدال گاز/ترمز را به آرامی فشار دهید
[ترجمه ترگمان]پدال گاز را فشار دهید و پدال ترمز را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The brake pedal had just snapped off.
[ترجمه گوگل]پدال ترمز تازه جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]پدال ترمز فوری قطع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was too tired to pedal back.
[ترجمه گوگل]او آنقدر خسته بود که نمی توانست رکاب بزند
[ترجمه ترگمان]او خسته تر از آن بود که به پشت سر بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Your foot falls off the pedal and you stall the car.
[ترجمه گوگل]پای شما از روی پدال می افتد و ماشین را متوقف می کنید
[ترجمه ترگمان]پات از روی پدال گاز پایین میاد و تو ماشین رو نگه می داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Its pilot has to pedal hard to get it into the air.
[ترجمه گوگل]خلبان آن باید به شدت رکاب بزند تا آن را به هوا برساند
[ترجمه ترگمان]خلبان آن مجبور است به سختی پدال گاز را فشار دهد تا آن را به هوا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He pressed down the accelerator pedal of his car.
[ترجمه گوگل]پدال گاز ماشینش را فشار داد
[ترجمه ترگمان]پدال گاز را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She pressed down hard on the gas pedal.
[ترجمه گوگل]به شدت روی پدال گاز فشار داد
[ترجمه ترگمان]پدال گاز را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. You'll have to pedal hard up this hill.
[ترجمه گوگل]باید به سختی از این تپه رکاب بزنی
[ترجمه ترگمان]باید به این تپه پدال بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پدال (اسم)
pedal

رکاب (اسم)
pedal, step, stirrup

جاپایی (اسم)
pedal, treadle

پایی (صفت)
pedal, footy

وابسته به رکاب (صفت)
pedal

پا زدن (فعل)
foot, go, deceive, kick, pedal

رکاب زدن (فعل)
pedal

تخصصی

[ریاضیات] پائی، جا پائی، رکاب، پادک، پادکی
[خاک شناسی] خاک واحد دار

انگلیسی به انگلیسی

• lever that is used to operate a device
press on a pedal; ride a bicycle
the pedals on a bicycle are the two parts that you push with your feet in order to make the bicycle move.
when you pedal a bicycle, you push the pedals around with your feet to make it move.
a pedal is also a lever that you press with your foot in order to control a car or machine.

پیشنهاد کاربران

pedal 3 ( n ) =a bar on a musical instrument such as a piano or an organ that you push with your foot in order to control the sound
pedal
pedal 2 ( n ) e. g. She pressed her foot down sharply on the brake pedal.
pedal
pedal 1 ( n ) ( pɛdl ) e. g. I couldn't reach the pedals on her bike
pedal
پدال ، پدال دوچرخه، اسم فیلم
🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی:
✅ tire / tyre = چرخ
✅️ hub = توپی چرخ
✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک
✅️ brake = ترمز
✅️ brake lever = دسته ترمز
✅️ brake cable = سیم ترمز
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ handlebar = دسته دوچرخه
✅️ saddle = زین
✅️ seatpost = میله ای که زین روی آن سوار است
✅️ gear = دنده
✅️ chain = زنجیر
✅️ chain ring / chain wheel = حلقه زنجیر
✅️ pedal = پدال
✅️ valve = سوپاپ تلمبه
✅️ rim = طوقه، رینگ تایر

pedal
یک وبسایت ایرانی که اخبار خودرو را پوشس می دهد
pedal ( موسیقی )
واژه مصوب: پایی
تعریف: اهرمی در سازها با کارایی های متفاوت که با پا کار می کند
به عنوان فعل یعنی رکاب زدن

بپرس