پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٧٣)

بازدید
٥,٣١٢
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. کاریکاتور، 2. کارتون. نقاشی متحرک 3. ( قالی بافی. کاشی کاری و غیره ) نقشه 4. کاریکاتور کشیدن از مثال: a cartoon of the Prime Minister کاریکاتوری ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. کوتاه. خپل ۲. کلفت مثال: a chunky sweater یک ژاکت کلفت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیربنای اقتصادی. زیربنا {در برابر روبنا}. مثال: Because some of biggest infrastructure gaps are for things that are so basic that the Westerners rar ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غربی. اهل غرب مثال: Because some of biggest infrastructure gaps are for things that are so basic that the Westerners rarely have to think about them. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مار کبرا مثال: There, a rearing cobra was a symbol of royalty آنجا یک مار کبرای بلند شده سمبلی از سلطنت و پادشاهی بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. سلطنت. پادشاهی ۲. خاندان سلطنتی. عضو خاندان سلطنتی ۳. قلمرو سلطنتی ۴. شکوه. جلال. جبروت ۵. حق امتیاز ۶. حق تالیف. حق اثر مثال: There, a rearing co ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمه جامد مثال: a semi - solid paste یک خمیر و چسب نیمه جامد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. قتل. قتل نفس. ادم کشی ۲. قاتل. ادم کش مثال: he was charged with homicide. او در مورد آدم کشی و قتل متهم شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینگونه نیست. اینجور نیست مثال: That is not the case that the actions of the enemy will be forgotten by those who work as representatives of the Iran ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تبار. دودمان. اصل و نسب. اجداد مثال: a noble ancestry یک تبار و دودمان اصیل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. بازدید کردن. معاینه کردن ۲. سبقت گرفتن از / بازدید. معاینه مثال: the steering box was recently overhauled جعبه فرمان اخیرا بازدید شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: You cannot undertake tasks properly without knowledge, thought, and a roadmap. بدون دانش، بدون تفکر و بدون یک �نقشه راه� شما نمی توانید کارها ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: They won’t compromise when facing the enemy and won’t leave any action undertaken by the enemy unanswered. آنها وقتی با دشمن مواجه می شوند سا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

start - up ۱. راه اندازی ۲. شروع کار ۳. آغازی. اولیه the start - up of marketing in Europe شروع کارِ بازرایابی در اروپا startup استارتاپ ( کسب و کا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تقلید. ادا ۲. همرنگی استتاری مثال: Even some plants use mimicry. حتی بعضی از گیاهان از همرنگی استتاری استفاده می کنند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفاوت. اختلاف. ناهمخوانی مثال: Over the last 45 years wealth disparity has increased dramatically بطور چشمگیری سرتاسر ۴۵ سال گذشته اختلاف ثروت افزای ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بازرگان . تاجر ۲. کارفرما. رئیس ۳. پیمان کار. مقاطعه کار مثال: There is no difference in the way entrepreneurs present their companies. تفاوتی در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر این. از این گذشته. افزون بر این. وانگهی مثال: furthermore, it gave him an excellent excuse not to attend از این گذشته آن بهانه عالی به او ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. مزاحمت ۲. تعرض جنسی. دست درازی مثال: he was tried for molestation of two young girls او برای دست درازی و تعرض جنسی به دو دختر جوان تلاش کرده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. حمایت کردن ۲. رعایت کردن. مراعات کردن ۳. تایید کردن. صحه گذاشتن مثال: the referendum upheld the republic's right to secede همه پرسی حق حکومت جمهو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. علاقه. دلبستگی ۲. خواست. میل ۳. ( چیز ) مورد علاقه مثال: a liking for spicy food یک علاقه و میل برای غذای ادویه دار و تند

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. اجرا کننده ۲. بازیگر ۳. نوازنده مثال: a circus performer یک بازیگر و اجرا کننده سیرک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیش از میلاد مثال: In 71 BC, they made their last stand. در سال ۷۱ پیش از میلاد، آنها آخرین مقاومت خود را انجام دادند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: What does this signify? این به چه چیزی دلالت می کند؟ این حاکی از چه چیزی است؟ معنای این چی است؟ این چه معنایی می دهد؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگهدارى کردن ، از صدمه محفوظ داشتن ، کنسرو تهیه کردن ، کنسرو مثال: industry should conserve more water صنعت باید آب بیشتری را نگهداری کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میکرون ( یک میلیونم متر ) مثال: Each ring is several nanometers high and several microns wide هر حلقه چندین نانومتر طول و چندین میکرون عرض دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گلادیاتور مثال: The gladiators enter the arena, snarling and cursing each other. گلادیاتورها وارد میدان مسابقات شدند داد و بیداد کردن و به همدیگر فح ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروتئین مثال: Special protein inside or on the cell’s surface. پروتئین های مخصوص در داخل و یا بر روی سطح سلول

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. بندر ۲. لنگرگاه ۳. مرز / ( کشتی و هواپیما ) طرف چپ مثال: Belfast's port facilities تاسیسات بندر بلفیست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ثابت. تثبیت شده ۲. قطعی. محرز. معین ۳. مقطوع ۴. نصب شده. کار گذاشته شده ۵. ( حواس ) جمع. متمرکز ۶. تهیه شده. تدارک دیده شده. مهیا شده ۷. رشوه داده ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: We sell the goods on fixed price. ما محصولات را به �قیمت مقطوع� می فروشیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. وحشتناک. هولناک. فجیع ۲. زشت. زننده مثال: he continued to suffer from horrific hallucinations او همچنان از توهمات وحشتناک رنج می برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوته بین مثال: Those who are shortsighted and unthinking shouldn’t attempt to portray the Iranian people’s actions against Global Arrogance as irrati ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توهم مثال: he continued to suffer from horrific hallucinations او همچنان از توهمات وحشتناک رنج می برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. شعار دیواری. دیوار نوشته ۲. نوشته های دیواری مستهجن مثال: all immovable objects have graffiti sprayed on them بر روی همه اشیاء ثابت با اسپری شعار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ثابت. جابجا نشدنی ۲. پایدار. استوار. تغییر ناپذیر ۳. غیر منقول ۴. ( بصورت جمع ) امول غیر منقول مثال: all immovable objects have graffiti sprayed o ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اتفاق آرا مثال: a committee of MPs has unanimously agreed to back his bill یک کمیسیون از نمایندگان مجلس به اتفاق آرا موافت کردند از لایحه ی او حما ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. ( آسمان ) بدون ابر. صاف ۲. ( بینایی ) سالم. خوب ۳. راحت. آرام. بی دغدغه مثال: you wake up to sunshine and unclouded skies تو در افتاب و آسمانهای ص ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. عادی. معمولی. پیش پا افتاده ۲. حرف معمولی. امر عادی. مسئله پیش پا افتاده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

{بیماری} پارکینسون مثال: Almost like what you’d seen in Parkinson’s disease. تقریبا شبیه آنچه که شما در بیماری پارکینسون دیده بودید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ندرت. گاه گاه مثال: Volkswagen owner’s would rave about their economical cars, telling everyone how little gas they used and how infrequently they ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. حیوان شکارگر ۲. غارتگر. دزد. متجاوز مثال: Many fish have ingenious ways of protecting their eggs from predators. بسیاری از ماهی ها روشهای مبتکران ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشارکت داشتن. همدست بودن مثال: Not only does it support those crimes, it’s also complicit in those crimes. نه تنها از آن جنایتها حمایت می کند بلکه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. باروری ۲. حاصلخیزی ۳. خلاقیت مثال: improve the soil fertility by adding compost بهبود حاصلخیزی خاک با اضافه کردن کود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. حیاتی ۲. ضروری. بسیار مهم. ۳. بانشاط. پر شور. زنده مثال: With each passing year her contributions become more vital با گذشت هر سال کمکهای زن حیاتی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت. مناسب زندگی مثال: We call that belt the habitable zone. ما به آن کمربند، منطقه قابل سکونت می گوییم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. خاصیت ارتجاعی. خاصیت فنری. کشسانی. برگشت پذیری ۲. بهبود پذیری. ترمیم پذیری ۳. انعطاف پذیری مثال: resilience in the face of adversity انعطاف پذیری ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناسا ( سازمان ملی هوانوردی و فضانوردی آمریکا ) مثال: Here is a NASA model and science data from satellite showing the 2017 hurricane season. این یک ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شعاع دایره. شعاع ۲. ( کالبد شناسی ) زند زیرین مثال: So expand your radius. پس شعاع خودتان را گسترش و توسعه بدهید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیرومندی مثال: Today, the Iranian nation has been able to weaken the US — this formidable enemy and daunting power that used to be able to intimidate ...