اسم ( noun )
• (1) تعریف: the state or quality of being clearly understandable or precise.
• مترادف: clearness, lucidity, perspicuity, precision
• متضاد: ambiguity, murkiness, obscurity, opacity, vagueness
• مشابه: coherence
• مترادف: clearness, lucidity, perspicuity, precision
• متضاد: ambiguity, murkiness, obscurity, opacity, vagueness
• مشابه: coherence
- Her writing is known for its clarity.
[ترجمه شان] نوشته های او به سبب شفافیت ( وضوح ) آنها، شناخته شده است.|
[ترجمه گوگل] نوشتههای او به وضوح معروف است[ترجمه ترگمان] نویسندگی او به خاطر وضوح آن مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We were impressed with the clarity of his argument.
[ترجمه گوگل] ما از وضوح استدلال او تحت تأثیر قرار گرفتیم
[ترجمه ترگمان] ما تحت تاثیر بحث او قرار گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما تحت تاثیر بحث او قرار گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The essay appeared to have some good ideas, but it lacked clarity.
[ترجمه گوگل] به نظر میرسید این مقاله ایدههای خوبی داشت، اما فاقد وضوح بود
[ترجمه ترگمان] این مقاله ظاهرا ایده های خوبی داشت، اما فاقد شفافیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این مقاله ظاهرا ایده های خوبی داشت، اما فاقد شفافیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the state or quality of being visually clear as of impurities.
• مترادف: clearness, purity
• متضاد: murkiness, obscurity, opacity
• مشابه: cleanness, transparency
• مترادف: clearness, purity
• متضاد: murkiness, obscurity, opacity
• مشابه: cleanness, transparency
- This has the clarity of a fine wine.
[ترجمه گوگل] این شفافیت یک شراب خوب را دارد
[ترجمه ترگمان] این امر شفافیت یک شراب خوب را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این امر شفافیت یک شراب خوب را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The clarity of the lake water allowed us to easily see the bottom.
[ترجمه امید] شفافیت و زلالی آب به ما اجازه می دهد ته ( عمق ) آب را ببینیم|
[ترجمه شان] زلالی آب دریاچه ، اجازه داد به آسانی ته آن را ببینیم.|
[ترجمه گوگل] شفافیت آب دریاچه به ما این امکان را می داد که به راحتی کف را ببینیم[ترجمه ترگمان] وضوح آب دریاچه به ما این امکان را می داد که به راحتی پایین را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید