proverb

/ˈprɑːvərb//ˈprɒvɜːb/

معنی: ضرب المثل، مثل، مثال، گفتار حکیمانه، مثل زدن
معانی دیگر: زبانزد، تکیه کلام، مظهر، نمونه، (قدیمی) به صورت ضرب المثل درآوردن، زبانزد کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a short saying in popular use that expresses a common truth or wisdom.
مترادف: adage, aphorism, apothegm, byword, saw, saying
مشابه: dictum, epigram, gnome, maxim, motto

(2) تعریف: in the Bible, a saying that is meaningful but must be interpreted.
مشابه: dictum, moral, precept, prescript, saying, teaching

جمله های نمونه

1. He is fickle to a proverb.
[ترجمه گوگل]او به یک ضرب المثل بی ثبات است
[ترجمه ترگمان] اون مثل یه ضرب المثل fickle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a proverb for carelessness.
[ترجمه گوگل]او ضرب المثلی برای بی احتیاطی است
[ترجمه ترگمان]این مثل ضرب المثل carelessness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "There are only two creatures," says a proverb, "who can surmount the pyramids the eagle and the snail.
[ترجمه فرناز اریا] تنها دو موجود زنده وجود دارد که می تواند بر اهرام غلبه کند عقاب و حلزون این دو خود مظهر سرعت و ارامش می باشند.
|
[ترجمه گوگل]ضرب المثلی می گوید: «فقط دو موجود هستند که می توانند بر اهرام غلبه کنند، عقاب و حلزون
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل معروف می گوید: \" تنها دو موجود زنده وجود دارد که می تواند بر اهرام و the غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The appetite, says the proverb, grows with eating.
[ترجمه رضا کریمی] اشتها، طبق یک ظرب المثل، با خوردن زیاد میشود.
|
[ترجمه گوگل]ضرب المثل می گوید اشتها با خوردن زیاد می شود
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل می گوید: اشتها، غذا خوردن با خوردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " Practice makes perfect. " is a proverb.
[ترجمه گوگل]"تمرین کامل می کند" یک ضرب المثل است
[ترجمه ترگمان]\"تمرین عالی است\" یک ضرب المثل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a proverb and you ought to stick it down and learn it by heart.
[ترجمه گوگل]این یک ضرب المثل است و شما باید آن را بچسبانید و یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]این یک ضرب المثل است و تو باید آن را پایین بگذاری و از ته دل آن را یاد بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An old Arab proverb says, "The enemy of my enemy is my friend".
[ترجمه گوگل]یک ضرب المثل قدیمی عربی می گوید: «دشمن دشمن من دوست من است»
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل قدیمی عرب می گوید: \"دشمن دشمن من دوست من است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is as it happens an Anglo-Saxon proverb analogous to Lord Acton's, but still significantly different.
[ترجمه گوگل]همانطور که اتفاق می افتد یک ضرب المثل آنگلوساکسون مشابه با لرد اکتون وجود دارد، اما هنوز به طور قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]همانطور که این ضرب المثل در زبان انگلیسی مانند لرد Acton رخ می دهد، اما هنوز به طور قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He grinned and then uttered a Swahili proverb.
[ترجمه گوگل]پوزخندی زد و بعد یک ضرب المثل سواحیلی گفت
[ترجمه ترگمان]او نیشخند زد و بعد یک ضرب المثل قدیمی را به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A proverb in fact from hell.
[ترجمه گوگل]ضرب المثلی در واقع از جهنم
[ترجمه ترگمان]در واقع یک ضرب المثل از جهنم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you remember this old proverb: 'When poverty comes in the door, love flies out of the window'?
[ترجمه گوگل]این ضرب المثل قدیمی را به خاطر دارید که می گوید: «وقتی فقر از در می آید، عشق از پنجره به بیرون پرواز می کند»؟
[ترجمه ترگمان]این ضرب المثل قدیمی را یادت می آید: وقتی که فقر در آستانه در ظاهر می شود، عشق از پنجره بیرون می آید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In reply, he quoted a Sanskrit proverb: 'Forgiveness is the ornament of the brave'.
[ترجمه گوگل]در پاسخ، ضرب المثلی از زبان سانسکریت را نقل کرد: «بخشش زینت شجاعان است»
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به یک ضرب المثل سانسکریت نقل قول کرد: Forgiveness نماد شجاعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Slow and steady wins the race? is a proverb to live by.
[ترجمه گوگل]آهسته و پیوسته مسابقه را میبرد؟ ضرب المثلی برای زندگی کردن است
[ترجمه ترگمان]آهسته و یکنواخت مسابقه رو میبره؟ مثل ضرب المثل است که می خواهد زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضرب المثل (اسم)
adage, saying, proverb, byword, gnome, saw

مثل (اسم)
adage, proverb, example, instance, maxim, exemplar

مثال (اسم)
saying, proverb, saw, example, instance, exemplar, parable, exemplum, apologue, praxis

گفتار حکیمانه (اسم)
proverb

مثل زدن (فعل)
proverb, allegorize

انگلیسی به انگلیسی

• saying, maxim; adage, parable
a proverb is a short sentence that people often quote, which gives advice or comments on life.

پیشنهاد کاربران

به تلفظ دقت کنید، /پراورب/ درسته نه/پرو - /.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : proverb
✅️ صفت ( adjective ) : proverbial
✅️ قید ( adverb ) : proverbially
تمثیل
حکایت
اصطلاح
ضرب المثل

بپرس