پیشنهادهای آرمان بدیعی (٥,٦٢١)
1 - ( به کسی ) رفتن، شباهت داشتن 2 - ( کسی را ) تعقیب کردن، دنبال کسی راه افتادن مثال: Who do you take after in your family? In what way? به چه کسی ا ...
۱. ارائه سند و مدرک. اثبات ۲. مستندسازی ۳. سند. مدرک. شواهد ۴. مستندات مثال: To process your claim, we need further documentation. برای فرایند دادخ ...
غیر بومی. غیر محلی مثال: However if you aren't careful, your accent will reveal you as a nonnative speaker every time. به هر حال اگر مراقب نباشی، هر ...
۱. به خط معمولی برگرداندن ۲. از روی نوار پیاده کردن. ۳. رونویسی کردن. استنساخ کردن ۴. به خط دیگری برگرداندن ۵. آوانویسی کردن 6. {آهنگ} تنظیم کردن ۷. ...
۱. زمین بازیهای با توپ ۲. زمین بیس بال ۳. حوزه. محدوده ۴. تقریبی. تخمینی مثال: This expression comes from baseball, when the ball is hit so far that ...
۱. روح. شبح. جن ۲. {مجازی} کابوس مثال: the specter of war and famine. کابوس جنگ و قحطی
( جانور شناسی ) رتیل مثال: This tarantula occasionally eats birds. این رتیل بعضی از اوقات پرندگان را می خورد.
سودآور. سودمند، نافع، پرمنفعت. سود آور، پر سود، پر درآمد، پول ساز، موفق مثال: a lucrative investment. یک سرمایه گذاری سودآور. She has a lucrative d ...
{قدیمی} تخته رخت شویی. مثال: We need a handheld washboard to help in cleaning clothes. ما به یک تخته رخت شویی دستی برای کمک کردن در تمیز کردن لباسه ...
۱. توضیح. ۲. روشنفکری. روشن بینی. روشن نگری ۳. روشنگری مثال: I hope that the desire to receive enlightenment from the Quran and the inclination to un ...
{اسباب بازی} اسب گهواره ای مثال: I bought a rocking horse to my sister and brother when they were children. من برای خواهر و برادرم وقتی که بچه بودن ...
۱. برکنار کردن. از قدرت ساقط کردن. از اریکه قدرت به زیر کشیدن ۲. {سوارکار خود را} به زمین انداختن. به زمین زدن مثال: He was unseated in the last ele ...
{قصه و داستان} به شیوه ای جدید بازگو کردن یا بازنویسی کردن. مثال: Compare your words with a partner and then together retell the story. لغات هایتان ...
۱. نقاهت ۲. دوره نقاهت مثال: Her convalescence was long and painful. دوره نقاحت او طولانی و دردناک بود.
قهوه لاته {ترکیبی از قهوه و شیر جوشیده} مثال: What kind of coffee? Espresso, cappuccino or latte? چه نوع قهوه ای می خواهید؟ اسپرسو، کاپوچینو یا لاته؟
یک نوع کیک شکلاتی که با قهوه درست می شود مثال: Hi! A coffee and a chocolate brownie, please. سلام! یک قهوه و یک کیک شکلاتی قهوه ای لطفا
شب نشینی. {در فرانسه} مهمانی شب مثال: I went to a soiree, which was really a party for a friend’s birthday in July. من به یک شب نشینی رفتم که واقعا ...
لاما {نوعی شتر بی کوهان، بومی آمریکای جنوبی} مثال: I tried llama in Bolivia and thought it was great. من {گوشت} لاما را در بولیوی امتحان کردم و فکر ...
اهل شیلی مثال: He’s Chilean. His name is Roberto. او اهل شیلی است. اسمش روبرتو است.
The cappuccino is for you, the latte is for Tom, and the Americano is for me. کاپوچینو مال تو است، لاتی برای تام است و آمریکانو {ترکیبی از آب و اسپر ...
فرهنگ هیپ هاپ در اعتراض به نابرابری و تبعیض و قوانینی که عامل اصلی ایجادطبقات اجتماعی در جوامع شهری ست، با گردآوری هنرهای ساختارشکن و مشخصه های اینچن ...
۱. استفاده. فایده. کارایی ۲. {بصورت جمع} وسایل رفاهی. خدمات رفاهی ۳. چند کاره مثال: A computer is a machine with great utility. رایانه یک دستگاه با ...
{دستور زبان} معرف، توصیف کننده مثال: Adjectives and adverbs are modifiers. صفات و قیدها توصیف کننده {و معرف} هستند.
کد پستی {بیشتر در انگلستان کاربرد دارد} مثال: British people say postcode not zip code, holiday not vacation, mobile phone not cell phone. مردم انگل ...
مرکز خرید پیاده {محوطه بزرگ که ورود وسایل نقلیه به آن ممنوع است}. مثال: I love shopping and in the US, the malls are very big. من عاشق خرید هستم و ...
۱. مچ بند ۲. دست بند. النگو مثال: Whose is the wristband? It’s George Clooney’s. این مچ بند مال کی است؟ مال جرج کلونی است.
درجه حرارت فارنهایت مثال: The temperature is usually between 75 and 100 degrees Fahrenheit, and the air is very clean. دما معمولا بین ۷۵ تا ۱۰۰ درجه ...
نخست. اول. در وهله اول. اولا مثال: Firstly this village is not very hot or very cold. در وهله ی اول این روستا نه زیاد گرم است و نه زیاد سرد.
۱. ثانیا ۲. دوم اینکه ۳. از این گذشته. علاوه بر این مثال: Secondly people work hard in the fields and exercise a lot. دوم اینکه مردم در مزارع سخت کا ...
بخش مرکزی شهر جایی بین بالا و پایین شهر مثال: Bryant Park is a beautiful park in midtown Manhattan, behind the New York public library on six’s aven ...
{پاتیناژ و اسکیت بازی} پیست مثال: In the winter, the area behind the library is made into an ice - skating rink. در زمستان فضای پشت کتابخانه به پیس ...
۱. غنایی ۲. تغزلی ۳. شاد ۴. غزل مثال: He is a lyric poet. او یک شاعر غنایی است.
تریلوژی – سه گانه {یک اثر هنری از نوع رمان. نمایش نامه. و غیره که از سه بخش به هم پیوسته تشکیل شده است} سه نمایش تراژدی مثال: Right now she is readin ...
لامپ التهابی. لامپ گداختی. لامپ رشته ای {لامب برقی معمولی} مثال: Thomas Edison was the inventor of the incandescent lamp. توماس ادیسون مخترع لامپ رش ...
قاری قرآن، خواننده مثال: Praise God, the honorable reciters from our own country and brotherly countries presented their recitations and we benefitte ...
پروتستان. عضو فرقه مسیحیان پروتستان مثال: The Catholic priests used the tunnel to hide from Protestants. کشیشان کاتولیک از تونل برای مخفی شدن از پرو ...
قاشق چای خوری مثال: We need to have a little sault in our diet, but not more than 4 grams a day, which is about one teaspoon. ما در رژیم غذایی مان ب ...
گازدار. دارای گاز کربنیک مثال: I prefer carbonated soft drinks من نوشیدنی های غیرالکلی گازدار را ترجیح می دهم.
{بیماری} هپاتیت . اماس کبدی، تورم کبد مثال: Hepatitis A is worse than hepatitis B. هپاتیت {نوع}A بدتر از هپاتیت {نوع} B است.
بدون کافئین مثال: A decaf espresso please. لطفا یک قهوه ی اسپرسوی بدون کافئین
مهمان گردی ، مهمان گردشگری ، مهمان گشت وگذاری ، مهمان سفری // نوعی مسافرت ارزان و مهمان شدن در خانه دیگران با جای خواب ساده اکثرا روی کاناپه مثال: Yo ...
مهمان گرد. مهمان گردشگر {به گردشگرهایی گفته می شود که به جای اقامت در هتل در منزل افرادی که خانه هایشان را در اینترنت برای سکونت به گردشگران خارجی تب ...
طالع بین. فالگیر. رمال مثال: Do people in your country go to fortune - teller? آیا مردم کشور شما پیش فالگیر و رمال می روند؟
رو به پایین، روی شکم خوابیده، بصورت دمرر . {در بازی پاسور} پشت و رو. مثال ۱: The fifth card was still on the table, facedown. کارت پنجم همچنان به ص ...
رنگارنگ. با رنگهای شاد مثال: Where are the houses colorfully painted? خانه هایی که با رنگهای شاد و رنگارنگ رنگ شده اند کجا هستند؟
به طور ناسالمی. با حالت بیمارگونه ای مثال: He was unhealthily obsessed with past events. او با حالت بیمار گونه ای مدام در فکر حوادث گذشته بود.
سیاحت اکتشافی {در آفریقا } مثال: He had been on safari in East Africa with his son. او با پسرش به شرق آفریقا برای سیاحت اکتشافی رفته بود.
ترجیحا. مرجحا. چه بهتر که مثال: The best treatment is antibiotics, preferably by injection. بهترین درمان آنتی بیوتیک ها هستند، چه بهتر که بوسیله ت ...
حذف نصب یک برنامه مثال: I uninstall my Facebook. من نصب برنامه فیسبوکم را حذف کردم. / من برنامه فیسبوکم را حذف کردم.
گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر یا روی اینترنت. بارگزاری کردن. آپلود کردن مثال: It might take a while for this to upload. م ...