پیشنهادهای محمد فروزانی (٦٩٨)
بر اساس دیکشنری زیر این کلمه اسم است و به شکل مفرد بکار می رود. در موارد بسیاری نیز این کلمه با افعال do و make بکار می رود. About - face /əˌbaʊtˈfe ...
the practice of spending many hours in bed during the day, often with snacks or an electronic device, as a voluntary retreat from activity or stress. ...
در دیکشنری زیر دو تعریف برای این لغت که صفت هست وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. bereft of strength, sharpness, flavour, etc; flat. ف ...
although one does not intend to or want to; although one knows they should not. اگر چه فرد قصد انجام کاری را ندارد ( خواهان انجام کاری یا وقوعِ اتفا ...
علاوه بر معانی پیشنهادی کاربران عزیز، در دیکشنری زیر دو تعریف برای این کلمه در نقش دستوری فعل وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( v ) b ...
این کلمه هم نقش اسم و هم نقش فعل را از نظر دستوری ایفا می کند. با توجه به هر دو نقش، در دیکشنری زیر دوازده ( ۱۲ ) تعریف برای این لغت وجود دارد. برای ...
worry about something, especially on one's own ( New Oxford American Dictionary ) نگران چیزی، به خصوص به تنهایی بودن Example 1: 👇 James will be exp ...
That cat won’t jump – meaning: There's no way that idea will work; that suggestion is unrealistic or completely unfeasible. هیچ راهی وجود ندارد که ا ...
impossible, hopeless, or forbidden; not allowed; not acceptable; canceled; aborted; not authorized to proceed. غیرممکن؛ ناامیدکننده؛ ممنوع؛ مجاز نبو ...
( of people or animals ) move around in a confused mass. ( در مورد انسان ها یا حیوانات ) به حالت گیج و به شکل انبوه یا توده دور و بَر خود چرخیدن؛ و ...
Burgee /bəːˈdʒiː/ ( n ) – meaning: a flag bearing the colors or emblem of a sailing club, typically triangular. ( New Oxford American Dictionary ) پ ...
Ju - jitsu /ˌdʒuːˈdʒɪtsuː/ ( also jiu - jitsu or ju - jutsu /dʒuːˈjʌtsuː/ ) a Japanese system of unarmed combat and physical training. Judo is derive ...
haughty and stubborn ( New Oxford American Dictionary ) مغرور و سر سخت؛ یکدنده؛ خود رأی؛ مستبد بالرأی؛ گردن کلفت؛ زبون نفهم Example 1: 👇 My father ...
Leave/shut someone out in the cold: ⤵️ to ignore or not allow someone to become part of a group or an activity; to leave ( someone ) in a bad positi ...
سینما به عنوان یک ژانر و نه به عنوان محلی که برای دیدن فیلم به آنجا می رویم. Example: 👇 Having made the leap from theatre to celluloid, she can now ...
بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه هم نقش اسم و هم نقش صفت را ایفا می کند. با توجه به این مطلب، سه تعریف برای این لغت وجود دارد: New Oxford American Dictio ...
آشفته بودن؛ نژند؛ شرائط روحی بدی داشتن؛ بهم ریختن Example 1: 👇 I was in a terrible state because nobody could understand why I had this illness. من ...
autoschediasm /ˌɔːtəʊˈskɛdɪˌ�zəm; ˌɔːtəʊˈskiːdɪˌ�zəm/ ( n ) anything done with little forethought or preparation ( Collins Dictionary ) چیزی که بِدا ...
این لغت هم نقش فعل و هم نقش دستوری اسم را ایفا می کند. دیکشنری زیر هفت تعریف برای این کلمه داده است. در اینجا دو تعریف کاربردی این لغت در نقش دستوری ...
Get one’s tits in a wringer: 1. to get into trouble. به دردسر افتادن Example:👇 He got caught stealing from the office. He's really got his tits in ...
بر طبق دیکشنری کالینز، این لغت هم به معنی روزانه و هم به معنی روزمره است. در معنی اول ما با چیزی، موردی یا رویدادی سر و کار داریم که روزانه اتفاق می ...
make a mess of; bungle ( New Oxford American Dictionary ) بهم ریختن اوضاع؛ ندونم کاری کردن؛ فاتحه ی کاری یا چیزی رو خوندن؛ خراب کردن؛ ضایع کردن؛ گند ...
یک تخت بزرگ و قدیمی با پایه های بلندی که مانند ستون در هر گوشه ی آن قرار داشت. این پایه های ستون مانند از چارچوبی حمایت می کردند که پرده ها از آن آوی ...
قابل ذکر است که بر طبق دیکشنری زیر، این اصطلاح فقط برای حرف زدن و صحبت کردن بکار نمی رود بلکه برای انجام هر کاری از جمله حرف زدن استفاده می شود. حال ...
Half frozen: ( adj ) 1. extremely cold. بسیار سرد. Example: 👇 the half - frozen, but still conscious boy. پسری که از سرما تقریباً یخ زده اما همچ ...
در دیکشنری زیر برای این کلمه دو تعریف وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( of the air or weather ) hot and humid. ( در مورد هوا و یا آ ...
بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه هم به اسم فردی اشاره دارد که در کتاب مقدس یا انجیل نامش ذکر شده است و هم با توجه به نام این فرد، به معنی یک زن بی حیا و ...
این لغت همانطور که در ترجمه ها و معانی پیشنهادی کاربران عزیز هم معلوم است هم نقش اسم و هم نقش فعل را ایفا می کند. با استفاده از دیکشنری زیر و با در ن ...
این کلمه که در انگلیسی بریتانیایی و در شرائط و محیط غیر رسمی استفاده می شود هم در نقش اسم و هم در نقش دستوری فعل ظاهر می شود. با استفاده از دیکشنری ز ...
این کلمه دارای معانی مختلفی است که رایج ترین آن نیشگون گرفتن و فشردن است. در اینجا با استفاده از دیکشنری زیر تنها یکی از معانی این لغت همراه با مثال ...
این لغت دو معنی دارد که یکی مربوط به صدایِ فرد است و دیگری مربوط به قلم و کلام ( گفتار و نوشتار ) یک نفر است. با استفاده از دیکشنری زیر تعاریف و مثال ...
برای این لغت دو تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد که توسط کاربران عزیز هم به آنها اشاره شده است و در اینجا با ذکر نام دیکشنری، مثال هایی از آن و از متن ...
( of a motor vehicle or its engine ) stop running, typically because of an overload on the engine. [New Oxford American Dictionary] از کار افتادن یک ...
Grind someone down OR grind down someone – meaning: gradually reduce someone's confidence or strength, especially by harsh or oppressive treatment. ( ...
an ungenerous or niggardly person; miser. ( New Oxford American Dictionary ) شخص خسیس، کِنِس، بخیل، لئیم، پست، و فرومایه Example 1: 👇 We waited for ...
معنی اول و رایجِ این لغت همان قلاب دوزی کردن، آراستن، نقش دوزی کردن و گلدوزی کردن است که در اینجا ذکر شده است. اما معنی دوم این کلمه که ممکن است کمتر ...
Totis viribus /ˈtoʊtɪs ˈvɪrəbəs/ – meaning: with all one's might. ( Dictionary. Com ) با همه ی یا تمامِ وجود. Example 1: 👇 When the Speaker put th ...
sorrow that one feels and accepts as one's necessary portion in life; sentimental pessimism. ( Dictionary. Com ) غم و اندوهی که شخص احساس می کند و ب ...
معنی پیشنهادی فارسی زیر بر اساس تعریف دوم این لغت در دیکشنری زیر است. تعریف اول که دال بر سرور و خوشحالی و مسرت است، مورد استفاده بیشتر و در نتیجه آش ...
Laugh uncontrollably ( New Oxford American Dictionary ) بی اراده خندیدن؛ از خنده غش کردن Example 1: 👇 He was telling jokes at the dinner table that ...
flatteringly servile or obsequious; ( of a person or their behavior ) unpleasantly smooth and ingratiating; attempting to gain favour by insincere be ...
Worm one’s way into – meaning: to make ( one’s way ) slowly and stealthily; insinuate ( oneself ) ; insinuating one’s way into. ( New Oxford American ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران، دو تعریف در دیکشنری زیر قابل توجه است: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. a set of equipment needed for a par ...
یکی از معانی این لغت کوچه بازاری است و برای مزاح بکار می رود. a person's bottom ( New Oxford American Dictionary ) باسن یا ما تحت یک نفر Example: ...
این کلمه هم نقش فعل و هم نقش اسم را ایفا می کند. در دیکشنری زیر برای هر یک از نقش های دستوریِ این لغت، سه تعریف وجود دارد که در اینجا دو معنایی که کا ...
imponderables; things that cannot be precisely determined, measured, or evaluated. ( Dictionary. Com ) غیر قابل شناخت: چیزهایی که نمی توان دقیقاً تع ...
to confuse or mislead or deceive. ( Collins Dictionary ) گیج کردن یا گمراه کردن یا فریب دادن. Example 1: 👇 He threw dust in our eyes by pretending ...
the art of producing and publishing books. ( Dictionary. Com ) هنر تولید و انتشار کتاب؛ کتابشناسی The emerging demand for e - books spurred a seismi ...
to become apparent to someone; become evident to the mind; be perceived or understood ( New Oxford American Dictionary ) برای کسی آشکار شدن؛ به ذهن ...
to throw lightly or with a flourish, esp with the palm of the hand upwards. ( Collins Dictinary ) پرتاب کردن به آرامی یا با یک تکان در هوا بگونه ای ...