پیشنهادهای محمد فروزانی (٦٩٨)
to stop mentioning or talking about something. امتناع از ذکر یا صحبت در مورد چیزی کردن Example 1: 👇 Let it rest, Rachel. Leave her in peace. راشل ...
بر طبق دیکشنری زیر ، این کلمه هم در نقش اسم و هم در نقش فعلِ متعدی ( مفعول پذیر ) بکار می رود. New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( n ) an act or ...
Aplomb /əˈplɒm/ ( n - mass, usu used with the preposition ‘with’ ) equanimity, self - confidence, or self - possession, assurance especially in a dem ...
در دیکشنری زیر سه معنا برای این لغت در نظر گرفته شده است. در بین معانی پیشنهادی بر روی سایت، به دو معنی اشاره شده است ولی یکی از معناها مطرح نشده است ...
prepared or willing. ( Collins Dictonary ) آماده یا مایل بودن Example 1: 👇 Sure, I am game to go to the mall. مطمئناً من آماده ( مایل ) به رفتن به ...
این عبارت همیشه با کلمه keep بکار نمی رود. خود عبارت، a stiff upper lip است که می تواند با افعالی مانند keep یا maintain و امثال آنها بکار رود. عبارت ...
Hear tell of be told about. ( New Oxford American Dictionary ) مطلع شدن؛ خبر دار شدن؛ شنیدن در مورد کسی یا مطلبی Example 1:👇 He has heard tell of b ...
این لغت هم به معنی سخاوت داشتن در بخشش پول و هدایای دیگر است و هم به معنی پول و هدایایی است که در عمل سخاوتمندانه بخشیده می شود. 1. generosity in be ...
1. not intentional; inadvertent; not done on purpose. ( New Oxford American Dictionary ) عمدی نبودن؛ سهوی؛ بدون قصد و غرض؛ ناخواسته Example 1:👇 We ...
علاوه بر معانی پیشنهادی و اصلی، در دیکشنری زیر معنایی داده شده است که ممکن است کمتر کاربرد داشته باشد: any large building especially unattractive or ...
( As ) clear as day: very easy to see or understand. ( New Oxford American Dictionary ) به سادگی قابل مشاهده و درک کردن؛ مثل روز روشن؛ مثل روز روشن ...
incongruously varied in appearance , color or character; disparate. ( New Oxford American Dictionary ) بطور نامتناجس، متفاوت در ظاهر، رنگ و یا کیفیت ...
( of the skin ) to make or become raw and cracked, esp by exposure to cold. ( New Oxford American Dictionary ) خشک شدن و تَرَک خوردن پوست بخصوص در م ...
این کلمه هم در نقش فعل ( لازم و نه متعدی: بدون مفعول ) و هم در نقش اسم بکار می رود: 1. ( v - intr ) talk casually, especially about unimportant matte ...
به شکل جدی درگیر بودن؛ تا خر خره یا گردن در چیزی فرو رفتن Example 1: 👇 He’s up to his neck in dodgy dealings. اون تا گردن ( تا خِر خِره ) توی معام ...
Draw someone out OR draw out someone - meaning: gently or subtly induce someone to talk more. ( New Oxford American Dictionary ) با ملایمت یا زیرکان ...
این کلمه هم در نقش اسم بکار می رود و هم در نقش فعل New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( v ) to go on such an excursion. به سفر ی کوتاه و لذت بخش ی ...
Ad hockery OR ad hocery /ˌad ˈhɒk ( ə ) ri/ ( n - mass, informal ) the use of improvised measures rather than general long - term strategies. ( New O ...
برای این لغت در دیکشنری زیر سه نقش دستوری وجود دارد: قید، حرف اضافه و صفت New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( Adverb ) A ) almost. تقریباً Exam ...
Get someone's back/dander up OR put or set someone's back up – meaning: make someone annoyed or angry. رنجاندن؛ عصبانی کردن؛ اذیت کردن؛ دلخور کردن؛ ...
with irregular bursts of activity; in spasmodic spells; irregularly. ( New Oxford American Dictionary ) فعالیت نامنظم؛ غیر منظم؛ هر از گاهی؛ وقت و ب ...
Look - in /ˈlʊkɪn/ ( n - singular, often with negative, British English informal ) a chance to be chosen, take part or succeed in something. ( New Ox ...
این کلمه هم اسم است و هم فعل. زمانیکه فعل است هم در نقش فعلِ لازم و هم در نقش فعل متعددی بکار می رود. معنای اسمی: an embarrassing mistake or blunder ...
Elsewhither /ˈɛlsˌwɪ�ər/ ( adv - archaic ) – meaning to another place in a different direction. ( Collins Dictionary ) به مکان دیگر در جهت ( مسیر ) ...
علاوه بر معانی پیشنهادی، در دیکشنری زیر معنی متفاوتی ذکر شده است که شاید کمتر مورد استفاده قرار می گیرد: supplied with or having enough of something ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، این لغت معنی دومی دارد که در دیکشنری های زیر ذکر شده است: engage in combat with ( New Oxford American Dict ...
You wouldn’t know OR you wouldn’t know it طبق معمول؛ بر حسب اتفاق؛ غیر از این انتظار نمیره؛ غیب گفتی؛ معلوم بود؛ مثل همیشه؛ بوقه؛ داد میزنه؛ تابلو هس ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز که معنی لغوی و اصلی این کلمه هستند، دیکشنری زیر معنی دوم این کلمه را در غالب تمثیلی و خارج از بافت اصلی است ...
در دیکشنری کالینز دو معنی برای این لغت وجود دارد: 1. Any of a class of lyric poets who flourished principally in Provence and N Italy from the 11th t ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، کاربردِ معنی مجازی یا استعاره ای و یا تمثیلی این لغت در دیکشنری زیر در موقعیت های غیر جنگی است. در اینجا د ...
معنی دوم این لغت در دیکشنری زیر *به وجد آمدن؛ از خود بیخود شدن؛ حالت خلصه پیدا کردن* است: be overcome with admiration, adoration, or other strong emo ...
skill or excellence in a particular field or activity such as acting or playing music. ( The Britannica Dictionary ) مهارت یا برتری در یک زمینه یا ف ...
prepare and strengthen ourself for what is to come. ( New Oxford American Dictionary ) خود را برای آنچه در راه است آماده و مجهز ( و یا تقویت ) کردن؛ ...
حضور بازیگران بر روی صحنه جهت قدردانی از تماشاچیان یا تشویق آنان بعد از اتمام نمایش. Example 1:👇 They were taking a curtain call together. آنها در ...
علاوه بر معنی قوس پا، روی پا یا انحنای روی پا که بین قوزک یا مچ پا و انگشتان است، بر طبق دیکشنری زیر، این لغت برای قسمتی از کفش که این ناحیه از پا را ...
A custom, principle, or belief distinguishing a particular class or group of people, especially a long - standing one regarded as outmoded or no long ...
این کلمه هم در نقش اسم و هم نقش صفت بکار می رود: 1. ( n ) a lazy person; idler. در نقشِ اسمی به معنیِ فرد تنبل، بیکار، بی حال و یا بی تحرک است. Exa ...
این اسم بصورتِ غیر رسمی استفاده می شود و تنها در انگلیسیِ آمریکایی با معنی زیر بکار می رود: حالتی از اضطراب، سردرگمی یا هیجان و یا وحشت Example 1: � ...
این لغت نه تنها، همانطور که در اینجا گفته شده، به معنی دختر یا زن غیر یهودی است بلکه به معنی دختر یهودی که از دستورات و فرامین این دین بطور کامل پیرو ...
Sudden sever pains that move through the body. ( Cambridge Dictionary ) درد برق آسا؛ درد ناگهانی که سراسر بدن را در بر می گیرد. تیر کشیدن Example1: ...
در عالی ترین موقعیت حرفه ای؛ جایگاه برتر ( عالی ) Example 1: 👇 In fact, the most important stories do not tend to come from people at the top of th ...
a small endearingly sweet child ( New Oxford American Dictionary ) گوگولی؛ جوجو؛ عسل؛ مامانی Amelia looked down and discovered a moppet with curly b ...
علاوه بر معانی اصلی که توسط کاربران عزیز پیشنهاد شده است، یک معنی در دیکشنری زیر است که جای آن در اینجا خالی است و ممکن است در ترجمه متون خاص بکار آی ...
the quality of evoking a keen sense of sadness or regret; sadness ( New Oxford American Dictionary ) برانگیختگیِ غم و غصه یا اندوه و پشیمانی؛ ناگوار ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط دوستان، یک معنی در دیکشنری زیر در ساختار دستوری فعل داده شده است که جهت ترجمه ی متون مختلف پیشنهاد می شود: ( With adver ...
این لغت در ساختار دستوریِ اسمی دارای معنایی است که از معنی اصلی در کاربرد فعلیِ لغت مزبور مشتق شده است ( که همان فشردن، چلاندن، یا پیچ دادن است. ) ام ...
بر طبق فرهنگ لغت زیر دو معنای کلی برای این لغت وجود دارد: 1. die from the effect of a disease or injury. ( New Oxford American Dictionary ) بر اثر ج ...
Grandfamily /ˈgr�ndˌf�məli/ ( n ) – meaning: a family in which one or more children live with and are raised by their grandparent or grandparents. ( ...
غیر از معنی این لغت در زبانشناسی، در دیکشنری زیر دو معنی کاربردی دیگر وجود دارد: 1. change smoothly from one image to another by small gradual steps ...
The place where someone or something is. ( New Oxford American Dictionary ) جایی یا مکانی که در آن فردی یا چیزی وجود دارد ( یا مستقر است ) . Exampl ...