پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٦٩٨)

بازدید
١,٠٣٣
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بر خلاف تصور برخی افراد، بر اساس دیکشنری زیر این کلمه هم نقش اسم و هم نقش دستوریِ صفت را ایفا می کند: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. ( adj ) ch ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در دیکشنری کالینز برای این لغت که صفت هست دو تعریف داده شده است. در معنی اول مفهومِ نیاز و الزام وجود دارد و در معنی دوم مفهومِ مشخصه و یا خصوصیت نهف ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای این لغت در دیکشنری زیر سه نقش دستوریِ صفت، قید و فعل ذکر شده و سه تعریف مجزا نیز داده شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. ( adv ) a de ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای این کلمه که متضاد heteronym است در دیکشنری زیر دو تعریف داده شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. a word which is a derivative of anoth ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه متضاد کلمه paronym است و در دیکشنری زیر سه تعریف یرای آن داده شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. each of two or more words which ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای این کلمه که صفت است، در دیکشنری های زیر دو معنی در نظر گرفته شده است. تعاریف مربوطه همراه با مثال ها و ترجمه ی سر دستی آنها در زیر می آید: Coll ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طول دادن؛ کش دادن؛ به درازا کشاندن؛ زمان خریدن؛ طولانی کردن Example 1: 👇 He had strung out the conversation. او مکالمه را طولانی کرد. Example 2: � ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به اینکه این لغت معانی متفاوت با نقش های دستوری مختلف دارد، ذکر این نکته لازم است که تعاریف معنایی، با استفاده از دیکشنری زیر، تنها مربوط به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( Midland & Western US ) a usually short, heavy rainstorm. ( Dictionary. Com ) باران تند و کوتاه؛ طوفان بارانی ناگهان و تند؛ باران سیل آسیا Example ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to become immediately apparent upon viewing or reading. چیزی که به محض مشاهده یا خوانده شدن آشکار شود؛ به چشم آمدن؛ اظهر من الشمس بودن؛ مثل روز روشن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

gone or completed; past; a result that can be predicted with certainty. پیش فرض قطعی؛ امری محتوم؛ نتیجه ای که از قبل قابل پیش بینی است؛ امری مسجل؛ ی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبرو، حیثیت، شرف، عِرض، قدر، و منزلت بر باد رفته یا از دست رفته؛ بی اعتبار شدن؛ بی آبرو شدن Example 1: 👇 Whether he's innocent or not, some of the m ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، یک تعریف در دو دیکشنری زیر با مضامین مشترک آمده است که خیلی خاص بنظر می رسد اگر چه مفهومِ مشترکی با معانی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با توجه به اینکه برای کلمه ی پزشک قانونی ما عبارت forensic pathologist را داریم، کلمه ی coroner تفاوت جزیی از نظر معنایی با عبارت پزشک قانونی دارد و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

این لغت هم نقش دستوری اسم دارد و هم در نقش دستوری فعل ظاهر می شود. بر طبق دیکشنری زیر یک تعریف برای این لغت بعنوان اسم و سه تعریف نزدیک بهم از نظر مف ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

the end of a river, sewer, drain, etc, from which it discharges ( New Oxford American Dictionary ) . دهانه ی خروجی آب یا فاضلاب؛ جایی که یک رودخانه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این لغت دارای یک مفهوم و سایه هایی از معانی کاربردی با تفاوت های جزیی است. به عبارت دیگر از نظر معناشناسی این کلمه polysemous است و نه homonymous. در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معمولاً در ساختار مجهولی بکار می رود و به معنی #ترغیب شدن# برای انجام کاری است. Example 1: 👇 Do you think she can be prevailed upon to do it? فکر م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

یکی از معانی این کلمه #مست# هست. مثال های زیر در رابطه با این معنی است: Example 1: 👇 He laughed loudly. There was no doubt he was tight. با صدای بل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Be a picture: to be very visually attractive or appealing. از نظر بصری بسیار جذاب و دلنشین بودن ( عامیانه می گوییم: مثل عکس میمونه ) . Example 1: � ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

another term for polymath: a person of wide knowledge or learning; a person of great and varied learning. این کلمه معادل کلمه ی polymath هست و هر دو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Tussie - mussie /ˈtʌsɪmʌsi/ ( n - plural tussie - mussies ) – meaning: a small bunch of flowers or aromatic herbs. ( Dictionary. Com ) ⬇️ دسته ی کوچک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

این لغت هم فعل است ( لازم و متعدی ) و هم اسم است. در دیکشنری زیر برای نقش فعلی این کلمه سه تعریف و برای نقش اسمی دو تعریف وجود دارد. تعاریف و مثال ه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعریف و مثال های زیر تنها مربوط به یکی از معانی این لغت است و نه معانی دیگر که طبق دانش معنا شناسی different senses محسوب می شوند. to focus or bring ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این لغت هم اسم است و هم فعل. در دیکشنری زیر دو معنی برای این کلمه در نقش دستوری اسم و یک معنی برای نقش آن به عنوان فعل داده شده است. معنی های مورد نظ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای این لغت که صفت هست، دو معنی در دیکشنری زیر وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( of a piece of writing or a work of art ) too elabor ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a spoken curse. ( New Oxford American Dictionary ) دشنام کلامی؛ لعن و نفرین زبانی؛ سب؛ بد و بیراه Example 1: 👇 I pushed my way through, screaming ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to tell other people about something ( New Oxford American Dictionary ) مطلبی را با دیگران در میان گذاشتن؛ در مورد چیزی دم زدن Example 1: 👇 If you ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مادام العمر؛ الی الابد؛ بطور دائمی یا همیشگی. Example 1: 👇 I have left them for good. من آنها برای همیشه ترک کردم. Example 2: 👇 JOHNNY: Friends, ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در توضیح و مثال های زیر، تمرکز تنها بر روی یکی از معانی است و نه معناهای دیگر ( که از نظر معاناشناسی different senses تلقی می شوند. ) منابع مالی؛ تم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، برای این کلمه معنی جدیدی بوجود آمده است که بر اساس نکته ای که در دیکشنری زیر مطرح شده است معنی متضاد معنی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستمایه؛ سرمایه؛ نقدینگی؛ توان مادی؛ قدرت مالی Example 👇 GITTES: I'll tell you the unwritten law, you dumb son of a bitch, you gotta be rich to kill ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه هم اسم است و هم فعل. معنی کلمه در نقش اسمی آن توسط کاربران عزیز پیشنهاد شده است. در اینجا به معنی این لغت در نقش فعلی می پردازیم. to be muc ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

drink up! Used to express friendly feelings towards one's companions before drinking. ( New Oxford American Dictionary ) برای ابراز احساسات دوستانه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a small container, typically cylindrical and made of glass, used especially for holding liquid medicines. ( New Oxford American Dictionary ) یک ظرف ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به دیکشنری زیر این کلمه هم نقش اسم دارد و هم نقش صفت. زمانی که اسم است معنیِ اول آن، مختص انگلیسیِ بریتانیایی است اما معنی دوم و معنی این لغت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an insulting remark or an insinuation or allegation about someone that is likely to damage their reputation. ( New Oxford American Dictionary ) اظها ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم اسم است و هم فعل. با در نظر گرفتن این دو نقش دستوری، پنج مورد معنایی برای این لغت طبق دیکشنری زیر وجود دارد. دو معنی اول همان دو معنی لغت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این لغت سه معنی دارد که با استفاده از دیکشنری زیرهر سه معنی همراه با چند مثال مربوطه ترجمه ی سرِ دستی می شود: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. a ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Voil� /vwʌˈlɑː/ ( French, interjection or exclamation or an expression of satisfaction ) – meaning there it is; there you are. ( New Oxford American ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

gain the support or favour of someone by action or persuasion. ( New Oxford American Dictionary ) با عملکرد مثبت یا با ترغیب از حمایت کسی برخوردار ش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد آینده دار؛ بالقوه مؤفق Example 1: 👇 Many in the party see tax relief as a comer. بسیاری از اعضای حزب، معافیت مالیاتی را به عنوان یک موفقیت بالق ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( North American English ) – meaning: conform or adhere to a particular idea, approach, code or principle ( New Oxford American Dictionary ) مطابقت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Plump for something or someone To give support ( to ) or make a choice ( of ) one out of a group or number. ( Collins Dictionary ) از میان یک گروه ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر تمامی معانی پیشنهادی و کاربردی دوستان و بر روی سایت، دیکشنری زیر معنی خاصی را داده است که از نظر مفهومی مشترک با معانی پیشنهادی است اما از ن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hit someone very hard in anger. Block is used here in its informal sense of 'head'. ( Oxford Dictionary of Idioms ) از سرِ عصبانیت کسی را به قصد کُش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be impolite, impertinent and/or disrespectful in behaviour or attitude to someone. . بی ادبی، گستاخی و یا بی احترامی در رفتار نسبت به کسی. ( این ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

a small dingy bar, shop, or restaurant. ( New Oxford American Dictionary ) بار، مغازه یا رستوران کوچک تیره و تار. Example 1: 👇 Their first shop w ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه مطابق دیکشنری زیر در سه نقش دستوریِ فعل لازم ( مفعول ناپذیر ) ، اسم و صفت بکار می رود. در پایین تعاریف لغت مذکور در هر سه نقش همراه با مثال ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در دیکشنری زیر چهار معنا برای این لغت داده شده است. معنی دوم در بین معانی پیشنهادی نیست. در اینجا هر سه معنی همراه با مثال ها و ترجمه ی سرِدستی ارائه ...