پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٨٢١)

بازدید
٢,١٧٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

NEW OXFORD AMERICAN DICTIONARY 🔰 ا - جا افتادن؛ شکل گرفتن؛ معمول شدن؛ نهادینه کردن یا شدن Example: 👇 Ageism is entrenched in our society. سن گرایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

نکته ی مهم در رابطه با معنی پیشنهادی برای این لغت این است که معانیِ کلمه ی مزبور homonymous ( متنافر ) هستند یعنی در دیکشنری دو فقره یا مدخل از این ل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این کلمه چهار تعریف اصلی و یک تعریف بعنوان گروه واژه ( در شکل عبارت یا اصطلاح ) دارد. آنچه در زیر می آید تعریفِ ( غیر فنی: معنیِ ) دوم ِاین کلمه بر ط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران، دو تعریف در دیکشنری زیر قابل توجه است: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. a set of equipment needed for a par ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانی این کلمه #مست# هست. مثال های زیر در رابطه با این معنی است: Example 1: 👇 He laughed loudly. There was no doubt he was tight. با صدای بل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

این لغت هم نقش دستوری اسم دارد و هم در نقش دستوری فعل ظاهر می شود. بر طبق دیکشنری زیر یک تعریف برای این لغت بعنوان اسم و سه تعریف نزدیک بهم از نظر مف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

معنی اصلی این کلمه همانطور که ذکر شده است، بذر افشاندن و کاشتن است اما معنی مجازی یا استعاری این لغت دارای مفاهیم نسبی زیر است: نهادینه کردن؛ عجین ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

این کلمه هم فعل است و هم نقش دستوری اسم را دارد: Crick /krɪk/ ( informal ) – meaning: 1. ( v - tr. ) to cause a crick in the neck, back, etc. دچار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

En famille /ɑ̃ faˈmijə; ˌɑn fɑˈmi/ ( adv ) meaning: with one's family; at home. ( New Oxford American Dictionary ) با خانواده؛ در خانه Example 1: 👇 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

این کلمه هم صفت، هم قید، هم اسم و هم فعل است. برای این لغت در دیکشنری حدود چهارده تعریف ( غیر تکنیکی: معنا ) وجود دارد. در اینجا تنها یکی از معانیِ ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

علاوه بر معانی داده شده در اینجا، طبق دیکشنری های موجود دو معنای دیگر برای این کلمه وجود دارد: The first meaning: ( geology - of organic material ) c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Tackle /ˈt�kəl/ ( n ) – meaning: the equipment required for a task or sport. تجهیزات یا وسائل مورد نیاز برای یک کار یا یک ورزشِ خاص Example 1: 👇 Pe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( of a motor vehicle or its engine ) stop running, typically because of an overload on the engine. [New Oxford American Dictionary] از کار افتادن یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

علاوه بر معانی داده شده، معنای دیگر این عبارت، تقاضای رقص از کسی است که در حال رقصیدن با فرد دیگری است یا یک دور رقص را با فرد دیگری داشته است. Exam ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

to throw lightly or with a flourish, esp with the palm of the hand upwards. ( Collins Dictinary ) پرتاب کردن به آرامی یا با یک تکان در هوا بگونه ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آزادانه و بدون محدودیت خرج کردن؛ به باد دادن پول و سرمایه Example 1: 👇 He blew a fortune on racing cars. او ثروت قابل ملاحظه ای را بخاطر اتوموبیل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

همینطور که از پیشنهادات دوستان مشخص است، این کلمه که فعل لازم است دارای دو معناست. در دیکشنری زیر هر دو معنا با مثال داده شده است. با آوردن هر دو تعر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نشر اکاذیب؛ دروغ بستن؛ نسبت ناروا؛ دروغ زنی؛ ایجاد بد نامی؛ انگ زنی؛ شاخچه بستن؛ پاپوش؛ چفته؛ اَغرامه Example 1: 👇 She sued them for libel over th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زبان باز؛ متملق؛ چاچول باز؛ مداهنه گر؛ زبان به مزد؛ چرب گفتار؛ شیرین سخن؛ سخن فریب Example 1: 👇 a glib sales executive یک مدیر فروش زبان باز ( شیرین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Tag along/around/behind: to accompany someone, esp. when uninvited ۱ - همراهی کردن کسی بخصوص بدون درخواست یا تمایل فردِ همراهی شونده. ۲ - تعقیب کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکی از کاربردهای این لغت در زمینه ی زیر است: تقلیدی از یک فیلم، برنامه تلویزیونی و غیره که به شیوه ای سرگرم کننده ، به یاد ماندنی ترین جنبه های فیلم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای این لغت دو تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد که توسط کاربران عزیز هم به آنها اشاره شده است و در اینجا با ذکر نام دیکشنری، مثال هایی از آن و از متن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این کلمه هم فعل است و هم اسم. در دیکشنری زیر مجموعآً شش تعریف برای این لغت وجود دارد. دو تعریف مربوط است به نقش دستوری فعل و چهار تعریف دیگر مربوط به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای این لغت که صفت هست، چهار تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد که یکی از آنها خاصِ انگلیسی بریتانیایی است و یکی دیگر در آمریکای شمالی بکار می رود: New ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی اول و رایجِ این لغت همان قلاب دوزی کردن، آراستن، نقش دوزی کردن و گلدوزی کردن است که در اینجا ذکر شده است. اما معنی دوم این کلمه که ممکن است کمتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

to be satisfied with distinction won by past achievements and cease to strive for further achievements. ( Collins Dictionary ) راضی بودن به دستاورده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این لغت در ساختار دستوریِ اسمی دارای معنایی است که از معنی اصلی در کاربرد فعلیِ لغت مزبور مشتق شده است ( که همان فشردن، چلاندن، یا پیچ دادن است. ) ام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این کلمه هم نقش فعل و هم نقش اسم را ایفا می کند. در دیکشنری زیر برای هر یک از نقش های دستوریِ این لغت، سه تعریف وجود دارد که در اینجا دو معنایی که کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی پیشنهادی فارسی زیر بر اساس تعریف دوم این لغت در دیکشنری زیر است. تعریف اول که دال بر سرور و خوشحالی و مسرت است، مورد استفاده بیشتر و در نتیجه آش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در دیکشنری زیر سه تعریف برای این لغت داده شده است که در راستای پیشنهادات دوستان است. این سه تعریف همراه با مثال های مربوطه از دیکشنری و خارج از دیکشن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکی از معانی این لغت کوچه بازاری است و برای مزاح بکار می رود. a person's bottom ( New Oxford American Dictionary ) باسن یا ما تحت یک نفر Example: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این لغت در دیکشنری کالینز دارای سه تعریف ( معنا ) است. دو معنی اول توسط دوستان عزیز یا پیشنهادهای خود سایت مطرح شده است اما معنی سوم قابل تأمل است: 3 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مادام العمر؛ الی الابد؛ بطور دائمی یا همیشگی. Example 1: 👇 I have left them for good. من آنها برای همیشه ترک کردم. Example 2: 👇 JOHNNY: Friends, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این لغت هم فعل است ( لازم و متعدی ) و هم اسم است. در دیکشنری زیر برای نقش فعلی این کلمه سه تعریف و برای نقش اسمی دو تعریف وجود دارد. تعاریف و مثال ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Laugh uncontrollably ( New Oxford American Dictionary ) بی اراده خندیدن؛ از خنده غش کردن Example 1: 👇 He was telling jokes at the dinner table that ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

محمد فروزانی ۱ - محاصره کردن؛ در تله انداختن The French fleet was bottled up in Le Havre. ۲ - فرو خوردن احساسات؛ کنترل داشتن بر احساست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در دیکشنری کالینز برای این لغت که صفت هست دو تعریف داده شده است. در معنی اول مفهومِ نیاز و الزام وجود دارد و در معنی دوم مفهومِ مشخصه و یا خصوصیت نهف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دلائل متقاعد کننده برای چشم پوشی از انجام کاری آوردن Example: 👇 ANN: What happened when he went over to you last year? PAT: I cabled I wanted to get ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر طبق دیکشنری زیر این کلمه دارای دو تعریف است. معنی اول مربوط به حیوانات بخصوص اسب ها است و گاهی به شکل تمثیلی، مجازی یا استعاری ( figurative ) نیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضعیف النفس؛ بزدل؛ کم جرأت؛ جگر نداشتن؛ جُربزه نداشتن؛ خا** نداشتن؛ مردِ کاری نبودن؛ جَنَم کاری را نداشتن؛ ترسو Example: 👇 ANN [talking about Pat’s d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برطبق دیکشنری زیر، این کلمه در سه نقش دستوری قید، صفت و اسم بکار می رود و برای آن در دیکشنری بجز دو معنی اصطلاحی، هشت تعریف وجود دارد. New Oxford Am ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

worry about something, especially on one's own ( New Oxford American Dictionary ) نگران چیزی، به خصوص به تنهایی بودن Example 1: 👇 James will be exp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این کلمه در معنای کلی به فردی مربوط می شود که در لذت های جمعی حالگیری می کند. یکی از این اجتماعات مهمانی ها است که به تعبیری در این بافت به معنی مهما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط دوستان، معنی زیر نیز در دیکشنری New Oxford American Dictionary وجود دارد: ( of a swelling ) reduce until gone. خوابیدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این لغت در دیکشنری حدود ۱۳ تعریف دارد. آنچه در زیر می آید تنها یکی از معانی این کلمه در نقش دستوری اسم است: Drain /dreɪn/ ( n ) – meaning a pipe or c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این لغت هم اسم است و هم فعل. در دیکشنری زیر دو معنی برای این کلمه در نقش دستوری اسم و یک معنی برای نقش آن به عنوان فعل داده شده است. معنی های مورد نظ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران بعنوان زنجیره غذایی در طبیعت، تعریف دیگری برای این عبارت در دیکشنری وجود دارد که ممکن است کمتر با آن آشنا باشیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آنچه در زیر می آید معنی این عبارت بعنوان یک phrasal verb است یعنی یک عبارت فعلی متشکل از یک فعل و یک particle و نه یک فعل و یک preposition. بنابراین ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خانم حیدری، ترجمه ی بسیار خوبی کردید و میشه به اون �دلخور شدن� و �رنجیده شدن� رو هم اضافه کرد. با احترام من در ترجمه گفتگویی که از نمایشنامه سرگرمی س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

gone or completed; past; a result that can be predicted with certainty. پیش فرض قطعی؛ امری محتوم؛ نتیجه ای که از قبل قابل پیش بینی است؛ امری مسجل؛ ی ...