پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٦٩٨)

بازدید
١,٠٣٣
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از میان حدود ۲۴ تعریف ( و یا معنیِ ) این کلمه یکی از معانی خاص و در عین حال کاربردی آن، تعریف یا معنی زیر است: پیشنهاد دادن یک پروپوزال ( یا توصیه ی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Contabescent /ˌkɒntəˈbɛsənt/ ( adj - botany ) unable to produce pollen. گیاهی که قادر به تولید گرده ( برای جفت گیری یا بارداری ) نیست. Example: 👇 ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دو معنی که در بین معانی کاربران عزیز نیست در دیکشنری زیر که لینک آن نیز داده شده ذکر شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. enroll as ready f ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Kinkeeping /ˈkɪnˌkipɪŋ/ ( n ) – meaning: the labor involved in maintaining and enhancing family ties, including organizing social occasions, remember ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

End in smoke – meaning: to come to nothing or to not produce good results. به هیچ نتیجه ی مفیدی نرسیدن؛ باد هوا شدن؛ بی ثمر شدن؛ دود هوا شدن؛ بر باد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Call into play - meaning: require to be put to use بکار گرفتن؛ دخیل کردن؛ وارد عمل کردن؛ وارد بازی کردن Example 1: 👇 The exercise brings many skills ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Cherubic /tʃɪˈruːbɪk/ ( adj ) – meaning: having the innocence or plump prettiness of a young child; angelic; innocent; sweet. اشاره به معصومیت یا ز ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم اسم است و هم فعل:🔰 Fard /fɑːrd/ – meanings: 1. ( n ) facial cosmetics. لوازم آرایش صورت. Example: 👇 Rouge and lipstick are two examp ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to be so well known for a particular quality that one’s name is used to represent that quality; the epitome of; prime example of; perfect example of; ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Perorate /ˈpɛrəˌreɪt/ ( v - intr ) – meaning: 1. to speak at length, esp in a formal manner طولانی صحبت کردن مخصوصاً به صورت رسمی؛ نطق مفصل؛ سخنرانی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Perambulate /pəˈr�mbjʊˌleɪt/ ( v - tr. ) – meaning: 1. to walk about a place especially for pleasure and in a leisurely way. قدم زدن در مکانی مخصوص ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Balustrade /ˈb�ləˌstreɪd/ ( n ) – meaning: a railing supported by balusters, especially one forming an ornamental parapet to a balcony, bridge or ter ...

پیشنهاد
١

Dig someone or somebody in the ribs - meaning: to push your finger or your elbow into someone's side, especially to attract their attention. با آرنج ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در دیکشنری کالینز تعریفی برای این کلمه وجود دارد که کاملاً کاربردی است و مربوط است به معانی پیشنهادی دوستان عزیز: commercial and salable knowledge of ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

a person who spreads or enjoys scandal, gossip, etc. شایعه پراکن؛ چو انداز؛ سخن پراکن؛ اهل حرف و حدیث؛ دروغ پرداز Example 1: 👇 His contemporary rep ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Rug rat /rʌɡ r�t/ ( n - North American, informal ) a child not yet walking. کودکی که هنوز نمی تواند راه برود. Example 1: 👇 The rugrat is going to ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای این عبارت دو تعریف در دیکشنری کالینز وجود دارد: Babe in arms OR babe - in - arms ( n ) – meaning: 1. a young baby that has to be carried. بچه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم بعنوان صفت بکار می رود و هم در نقش اسم ظاهر می شود: Lilliputian /ˌlɪlɪˈpjuːʃn/ – meaning : 1. ( adj ) tiny or very small; diminutive. ری ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Hop - o’ - my - thumb /ˌhɒpəʊmaɪˈθʌm/ ( n - archaic ) – meaning: a dwarf or very small person. آدم کوتوله و بسیار کوچک؛ داری جثه ی کوچک؛ کوچولو؛ خرد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

hold someone to/for ransom – meaning: to keep ( prisoners, property, etc ) in confinement until payment for their release is made or received. نگه د ...

پیشنهاد
١

Two’s company, three’s a crowd – meaning: said when two people are relaxed and enjoying each other's company but another person would make them feel ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Cyberwar /ˈsʌɪbərˌwɔːr/ also called information war – meaning: the use of computer technology to disrupt the activities of a state or organization, e ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای این کلمه که اسم است در دیکشنری کالینز دو تعریف داده شده است: Thickset /ˌθɪkˈsɛt/ ( adj ) – meaning: 1. stocky in build; sturdy. تنومند؛ بزرگ جث ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی دیگر از معانی این لغت دروغگو است: Example 1: 👇 He's something of a storyteller, so I wouldn't put too much stock in anything he says. اون یه در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Drag�e /dr�ˈʒeɪ/ - meaning: 1. a sugarcoated nut or candy. آبنبات یا آجیل با روکشی از شکر Example: 👇 Guests at the wedding reception delighted in t ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معنی کم خونی که کاربران عزیز به آن اشاره داشته اند، این کلمه معنی دیگری دارد که کاملاً کاربردی است: lack of vitality or vigour; lifelessness ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Twosome /ˈtuːsəm/ ( n ) – meaning a pair of people considered together. دو نفر که با هم بعنوان یک کلیت ( بجای افراد جداگانه ) در نظر گرفته می شوند؛ ...

پیشنهاد
١

Get the bit between one’s teeth – meaning: to become very enthusiastic and determined about doing a particular job or task or tackling a problem. مش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

to have a specified opinion or belief; to believe that. بر این باور است که؛ اعتقاد داشتن به اینکه؛؛ معتقد است که؛ قائل به این است که Example 1: 👇 F ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

On one’s/someone’s shoulders – meaning: being something that is someone's to deal with. مسئولیت چیزی بر عهده ی کسی بودن؛ قبول مسئولیت؛ به گردن گرفتن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

این کلمه هم صفت، هم قید، هم اسم و هم فعل است. برای این لغت در دیکشنری حدود چهارده تعریف ( غیر تکنیکی: معنا ) وجود دارد. در اینجا تنها یکی از معانیِ ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Biblioklept /ˈbɪbliəˌklɛpt/ – meaning: a person who steals books. دزد کتاب؛ کتاب دزد؛ کسی که کتاب می دزدد. Example 1: 👇 Often forgetting to return ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

hum/hem and haw – meaning hesitate; be indecisive. ( New Oxford American Dictionary ) مردد یا بلاتکلیف بودن. Example 1: 👇 I was humming and hawing ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Soften/cushion the blow – meaning make it easier to cope with a difficult change or upsetting news; to make a bad situation less serious. ( New Oxfor ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه هم صفت و هم اسم است. جدای از تمام معانی صفتی و اسمی آن که مربوط به گربه است، یک معنای آن در نقش دستوری اسم، کاربرد خاص دارد که در زیر می آید ...

پیشنهاد
٢

to be exactly the type of thing that someone knows about or likes to do. ( Cambridge Dictionary ) دقیقاً همان چیزی است که کسی در مورد آن می داند یا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دو تعریف برای این کلمه که اسم است در دیکشنری زیر وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⤵️ Multitudinous /ˌmʌltɪˈt ( j ) uːdɪnəs/ OR multitudinary ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

New Oxford American Dictionary ⤵️ M�tier /ˈmɛtɪeɪ/ ( n ) – meaning: 1. a profession or trade, esp that to which one is well suited. یک حرفه یا سرگر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Unperturbed /ˌʌnpərˈtɜːrbd/ ( adj ) – meaning: not disturbed or troubled آسوده خاطر؛ خاطر جمع؛ به دور از اظطراب؛ بدون نگرانی Example 1: 👇 He was unp ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر طبق دیکشنری زیر، این عبارت که از نظر ساختار دستوری نقش اسم را دارد، دارای دو تعریف ( غیر تکنیکی: معنا ) است. معنای اول توسط دوستان به شکل های مختل ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Twerp /twɜrp/ ( n ) – meaning: a silly, contemptible or annoying person. ( New Oxford American Dictionary ) شخص احمق، حقیر یا مزاحم؛ عوضی؛ کودن Exam ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی fiend بر طبق دیکشنری زیر کسی است که به شدت علاقه مند به کار یا فعالیتی خاص است: a person who is intensely interested in or fond of somet ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Uncomplimentary /ˌʌnkɒmplɪˈmɛnt ( ə ) ri/ ( adj ) – meaning: not complimentary; negative or insulting. مطلب یا کلامی که تمجید آمیز نیست و منفی و تو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم فعل و هم اسم است. در دیکشنری زیر یک تعریف برای نقش اسمِ آن و دو تعریف برای نقش دستوری فعل این لغت آمده است: New Oxford American Dictiona ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Bore the pants off ( someone ) – meaning: to be extremely boring or uninteresting to someone. بیش از حد کسل آور، خسته کننده و یا ناگیرا Example 1: � ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ground or a piece of ground, or a stretch of land esp with reference to its physical character or military potential. ( Collins Dictionary ) زمین یا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Piss on ice – meaning: to be financially well to do, or generally fortunate; to live an extravagant lifestyle. از نظر مالی وضعیت خوبی داشتن؛ زندگی م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ی pin هم فعل و هم اسم است. برای این کلمه در دیکشنری زیر ۲۵ تعریف وجود دارد. در اینجا فقط یکی از معانیِ این لغت که در نقش دستوری فعل است به اشترا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه که فعل متعددی است و اسم آن inundation است دارای دو تعریف ( معنا ) است: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. overwhelm ( ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Be in the pink – meaning be fit, healthy and happy. تندرست، سرحال، صحیح المزاج، قبراق Example 1: 👇 Daily exercise will keep you in the pink. ورزش ...