limelight

/ˈlaɪmˌlaɪt//ˈlaɪmlaɪt/

معنی: محل موردتوجه وتماشای عموم، چراغ یا نور قوی
معانی دیگر: (مجازی) موقعیت برجسته، وضع چشمگیر، مورد توجه همگان، (سابقا - برای روشن کردن صحنه ی تئاتر و غیره) چراغ صحنه، چراغ جلو صحنه، پیشتاب، فروزشگر، شب افروز، بخش روشن صحنه، چراه یانورقوی، قسمتی از صحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the center of public attention.
متضاد: obscurity

- He enjoyed being in the limelight.
[ترجمه Mrjn] او از کانون توجه بودن لذت می برد.
|
[ترجمه گوگل] از بودن در کانون توجهات لذت می برد
[ترجمه ترگمان] او از حضور در مرکز توجه لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: formerly, a strong theater spotlight that used lime heated until it shone, or the light produced by this device.

جمله های نمونه

1. the great success of his novel put the author in the limelight
موفقیت بزرگ رمان او توجه همگان را به نویسنده جلب کرد.

2. She claims she never sought the limelight.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که هرگز به دنبال کانون توجه نبوده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که هرگز به دنبال جلب توجه نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hated the limelight and found it unbearable.
[ترجمه گوگل]من از روشنایی متنفر بودم و آن را غیرقابل تحمل می دیدم
[ترجمه ترگمان]از مرکز نور نفرت داشتم و آن را غیرقابل تحمل یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tad loves being in the limelight.
[ترجمه محسن قاسمی قاسموند] تد دوست دارد کانون توجهات باشد.
|
[ترجمه گوگل]تاد دوست دارد در کانون توجه قرار بگیرد
[ترجمه ترگمان]Tad عاشق بودن در مرکز توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tony has now been thrust into the limelight, with a high-profile job.
[ترجمه گوگل]تونی اکنون با شغلی برجسته در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تونی الان در مرکز توجه قرار گرفته با یه شغل عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's always trying to grab the limelight.
[ترجمه گوگل]او همیشه در تلاش است تا کانون توجه را به خود جلب کند
[ترجمه ترگمان] اون همیشه سعی می کنه که به مرکز توجه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's afraid this new actor will steal the limelight from her.
[ترجمه گوگل]او می ترسد که این بازیگر جدید توجه او را بدزدد
[ترجمه ترگمان]از این می ترسید که این بازیگر جدید مرکز توجه او را از او بدزدد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The experimental car certainly stole the limelight at the motor show.
[ترجمه گوگل]این خودروی آزمایشی مطمئناً در نمایشگاه موتور توجه مردم را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین آزمایشی به طور حتم توجه را به نمایش موتور جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hogging the limelight . . . top award for wildlife video.
[ترجمه گوگل]غرق در کانون توجه جایزه برتر ویدیوی حیات وحش
[ترجمه ترگمان]جایزه بهترین فیلم حیات وحش را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ellington thrived in the limelight and success that his backstage partner contributed to so significantly during their almost three-decade collaboration.
[ترجمه گوگل]الینگتون در کانون توجه و موفقیتی که شریک پشت صحنه او در طول تقریباً سه دهه همکاری آنها بسیار به آن کمک کرد، پیشرفت کرد
[ترجمه ترگمان]Ellington در کانون توجه و موفقیت رشد کرده بود و موفقیت پشت صحنه او به طور قابل توجهی در طول سه دهه هم کاری خود مشارکت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once again, however unwillingly, Niki was in the limelight.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، هر چند ناخواسته، نیکی در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با این وجود، یک بار دیگر، Niki در کانون توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meanwhile, H-1 stayed in the limelight.
[ترجمه گوگل]در همین حال، H-1 در کانون توجه باقی ماند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، H - ۱ در کانون توجه ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The force is rightly stepping back from the limelight.
[ترجمه گوگل]نیرو به درستی از کانون توجه عقب نشینی می کند
[ترجمه ترگمان]این نیرو به درستی از مرکز توجه عقب برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nader is relishing the leverage and the limelight.
[ترجمه گوگل]نادر در حال لذت بردن از اهرم و توجه است
[ترجمه ترگمان]نادر از اهرم و مرکز توجه لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محل مورد توجه و تماشای عموم (اسم)
limelight

چراغ یا نور قوی (اسم)
limelight

انگلیسی به انگلیسی

• 1952 comedy film directed by charlie chaplin (starring charlie chaplin and buster keaton); name of nightclubs in new-york (usa) and london (england )
strong white light which was formerly used in theaters; center of attention
if someone is in the limelight, they are getting a lot of attention.

پیشنهاد کاربران

[فناوری] روشنایی صحنه
سوژه نگاه ها
Attention
The center of attention
مرکز توجه
یکی از فیلم های چارلی چاپلین محصول ۱۹۵۲ با بازی کلر بلوم ( Claire Bloom ) در نقش ترزا Thereza
همچنین به معنای توجه عمومی و در معرض دید مردم بودن هم هست
noun
the limelight
: public attention or notice thought of as a bright light that shines on someone
...
[مشاهده متن کامل]

She is a very private woman who never sought the limelight. [=who has never sought to be famous]
She has shunned the limelight.
When his new book caused an unexpected controversy, he was thrust into the limelight once again. [=he was given a lot of unwanted public attention]
an actor who is used to being in the limelight
He doesn't like having to share the limelight with other actors.
He's always trying to grab/steal the limelight from other actors.

کانون توجه عموم
مرکز توجه عموم
معرض دید، کانون توجه
limelight به معنی خیره کننده و چیزی که توجه همرو به خودش جلب میکنه و همچنین نام فندوم گروه why don't we هستش که به اختصار به صورت 🍋💡 نشون داده میشه

بپرس