declivity

/dɪˈklɪvɪti//dɪˈklɪvɪti/

معنی: سینه کش، شیب، سرازیری، سراشیبی
معانی دیگر: شیب (در مقابل سربالایی: acclivity)، تنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: declivities
مشتقات: declivitous (adj.), declivitously (adv.)
• : تعریف: a downward or descending slope. (Cf. acclivity.)
متضاد: acclivity
مشابه: decline

- Water cascaded over the sharp declivity in the stream bed.
[ترجمه گوگل] آب بر روی انحراف شدید در بستر نهر جاری شد
[ترجمه ترگمان] بر روی سراشیبی تندی که در بس تر رودخانه قرار داشت، سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. And the once-glorious view of the declivity was now completely obscured by trees and brush.
[ترجمه گوگل]و منظره‌ی باشکوهی که روزگاری از انحراف داشت، اکنون توسط درختان و برس‌ها کاملاً پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]و منظره باشکوهی که از سربالایی داشت اکنون با درختان و برس کام لا تار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the declivity of the Atlantic basin the first streams, branches of the North Platte River, already appeared.
[ترجمه گوگل]در انحراف حوضه اقیانوس اطلس، اولین نهرها، شاخه های رودخانه پلات شمالی، قبلاً ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان]در سربالایی رود اطلس، نخستین جویبار، شاخه های رودخانه Platte در حال حاضر پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I looked frontage straightly, going declivity one by one.
[ترجمه گوگل]من مستقیماً به نمای جلو نگاه کردم و یکی یکی به سمت جلو رفتم
[ترجمه ترگمان]نمای ساختمان نمای ساختمان را تماشا کردم که یکی یکی از آن ها شیب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A precipice is a very, very steep declivity.
[ترجمه گوگل]پرتگاه یک شیب بسیار بسیار شیب دار است
[ترجمه ترگمان]سراشیبی تندی است، شیب بسیار بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The south declivity of Yimeng Uplift and the slope places around Central Uplift are the important areas for surveying gas reservoirs in regional stratigraphic traps.
[ترجمه گوگل]انحراف جنوبی Yimeng Uplift و مکان‌های شیب اطراف ارتفاع مرکزی مناطق مهم برای بررسی مخازن گاز در تله‌های چینه‌شناسی منطقه‌ای هستند
[ترجمه ترگمان]سربالایی جنوب of Uplift و مناطق حاشیه ای پیرامون Uplift مرکزی مناطق مهم بررسی مخازن گازی در تله stratigraphic منطقه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had rolled down a declivity of twelve or fifteen feet.
[ترجمه گوگل]او یک شیار دوازده یا پانزده فوتی را پایین آورده بود
[ترجمه ترگمان]از یک سربالایی دوازده یا پانزده قدم پایین آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The stability and reliability of tall buildings are one of the focuses of people' concern and declivity is one of the most important indexes in engineering construction.
[ترجمه گوگل]پایداری و قابلیت اطمینان ساختمان‌های بلند یکی از کانون‌های مورد توجه مردم است و انحراف یکی از مهمترین شاخص‌های ساخت و ساز مهندسی است
[ترجمه ترگمان]پایداری و قابلیت اطمینان ساختمان های بلند یکی از تمرکز بر نگرانی مردم است و شیب یکی از مهم ترین شاخص ها در زمینه ساخت مهندسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The deformation of level foundation is generally symmetric of road central line and the deformation of slope foundation is mainly concentrated on the border side of the declivity.
[ترجمه گوگل]تغییر شکل پی تراز به طور کلی متقارن خط مرکزی جاده است و تغییر شکل پی شیب عمدتاً در سمت مرزی شیب متمرکز است
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل سطح به طور کلی متقارن از خط مرکزی جاده بوده و تغییر شکل شیب عمدتا در قسمت مرزی of متمرکز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recovering her reserve she sat without replying, and thus they reached the summit of another declivity.
[ترجمه گوگل]پس از بازیابی ذخیره خود، او بدون پاسخ نشست، و به این ترتیب آنها به قله یک فرورفتگی دیگر رسیدند
[ترجمه ترگمان]اما خیلی زود به خود آمد، بی آن که جوابی گوید، نشست و به قله یک سربالایی دیگر رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The immense oriented meandering river, along the long axis of the depression and with the gentle declivity and long slope, carried a large amount of mud and sand into the lake basin.
[ترجمه گوگل]رودخانه پر پیچ و خم با جهت عظیم، در امتداد محور طولانی فرورفتگی و با شیب ملایم و شیب زیاد، مقدار زیادی گل و ماسه را به داخل حوضه دریاچه می برد
[ترجمه ترگمان]رودخانه پر پیچ وخم بسیار جهت دار، در امتداد محور دراز افسردگی و شیب ملایم و شیب بلند، مقدار زیادی گل و ماسه در حوضچه دریاچه به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A bridge is defined as the structure that surmounts an obstacle, such as a river or declivity and is used as a passageway for pedestrian, motor or rail traffic.
[ترجمه گوگل]پل به ساختاری گفته می‌شود که از مانعی مانند رودخانه یا شیب عبور می‌کند و به عنوان گذرگاهی برای تردد عابران پیاده، موتوری یا ریلی استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک پل به عنوان ساختاری تعریف می شود که مانع از یک مانع مانند رودخانه یا سربالایی می شود و به عنوان گذرگاهی برای عبور پیاده ها، موتور و یا راه آهن استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hikers cautiously made their way down the somewhat steep and rocky declivity that led to the river.
[ترجمه گوگل]کوهنوردان با احتیاط مسیر خود را از شیب تا حدودی شیب دار و صخره ای که به رودخانه منتهی می شد، طی کردند
[ترجمه ترگمان]The با احتیاط راه خود را تا سراشیبی تندی که به رودخانه منتهی می شد، فرو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We opted for a simple and easily understandable project and decided to include workshops at the park with smooth lines which are connected to the park floor with their declivity.
[ترجمه گوگل]ما یک پروژه ساده و به راحتی قابل درک را انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم که کارگاه هایی را در پارک با خطوط صاف که با انحراف خود به کف پارک متصل می شوند، قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]ما یک پروژه ساده و قابل فهم را انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم تا کارگاه هایی را در پارک با خطوط صاف که به زمین پارک با declivity متصل هستند، در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سینه کش (اسم)
hillside, bias, downhill, escarpment, declivity

شیب (اسم)
dip, inclination, incline, pendant, slant, slope, tilt, declivity, rake, gradient, glacis, talus, shelving

سرازیری (اسم)
slide, slant, slope, tilt, downhill, declivity, descent, pitch

سراشیبی (اسم)
slide, slant, slope, downhill, declivity

تخصصی

[زمین شناسی] فرو شیبی، سرازیری - الف) سراشیبی که از یک نقطه مرجع نزول می کند . خصوصاً یک شیب تند یا معلق، مثلاً شیب یک پرتگاه ( صخره ) - متضاد : acclivity - ب) گرادیان یک سطح – یک انحراف رو به پایین از حالت افقی – یک میل.
[ریاضیات] شیب، سرازیری

انگلیسی به انگلیسی

• descent, slope, decline

پیشنهاد کاربران

بپرس