پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٧٠١)

بازدید
١,٠٤٨
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Grandfamily /ˈgr�ndˌf�məli/ ( n ) – meaning: a family in which one or more children live with and are raised by their grandparent or grandparents. ( ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غیر از معنی این لغت در زبانشناسی، در دیکشنری زیر دو معنی کاربردی دیگر وجود دارد: 1. change smoothly from one image to another by small gradual steps ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The place where someone or something is. ( New Oxford American Dictionary ) جایی یا مکانی که در آن فردی یا چیزی وجود دارد ( یا مستقر است ) . Exampl ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی کاربران عزیز، معنی دیگری در دیکشنری زیر داده شده است: inject extra fuel into ( the cylinder or carburetor of an internal comb ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانی که دیکشنری زیر برای این لغت داده برای افرادی غیر از کشیش، روحانی و اسقف بکار می رود: a garment or robe, esp one denoting office, author ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( of shoes or clothes ) having eye - catching straps. ( New Oxford American Dictionary ) کفش ها یا لباسهایی که بند های چشم نوازی ( جالبی، یا زیبایی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the spirit, attitude, or general outlook of a specific time or period, esp as it is reflected in literature, philosophy, etc or as shown in ideas and ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دست دادن انرژی، قدرت و حرکت، نیروی لازم، شور و شوق Example 1: 👇 The enthusiasm of the crowd went flat when the team lost the game. وقتی تیم باخت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی داده شده، بر طبق دیکشنری زیر یکی از معانی این لغت *پیشنهاد، نشان، اثر و یا ردپا* ( معمولا از یک چیز بد یا یک امر نامطلوب ) است. a sug ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معنای اصلی که زانو زدن به نشانه ی عبادت یا احترام است، این لغت، بر طبق دیکشنری زیر ( و بخصوص زمانی که با قید یا عبارت قیدی بکار می رود ) می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقب نشینی کردن؛ انصراف دادن؛ پس گرفتن حرف یا خنثی کردن کار یا فعلی که انجام شده Example: 👇 CAROL: You want to “charm” me. You want to “convince” me. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Cromulent /ˈkrɑmjələnt/ ( adj - humorous ) acceptable, legitimate or adequate. ( New Oxford American Dictionary ) قابل قبول؛ مشروع؛ کافی؛ رضایت بخش؛ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، معنی دیگر ی توسط دیکشنری زیر داده شده است. A pond from which narrow netted channels lead, into which wild ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

A decoy entry in a dictionary or encyclopedia, secretly planted among the genuine entries to catc other publishers in the act of copying content. ( D ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به توضیح کاملی که در اینجا از ویکیپیدیا داده شده است، در اینجا فقط تعریف دیکشنری زیر همراه با مثال هایی که توسط دیکشنری مورد نظر داده شده است ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( Of something bad ) experienced or present to the maximum degree. ( New Oxford American Dictionary ) تجربه یک مسئله تلخ یابسیار بد و ناگوار تا سرحد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز که جزو معانی اصلی و کاربردی این لغت هستند، یک معنی دیگر، در دیکشنری زیر آمده است که در صخره نوردی یا کوه نو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرِ مراد را سوار بودن؛ لذت بردن از یک دوره موفقیت و خوشبختی. Example 1: 👇 The president was riding a wave of good feeling about the economy, but it ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Skanky /ˈsk�ŋki/ ( adj - informal, mainly North American ) – meaning: ( especially of a person ) dirty and unpleasant. ( New Oxford American Dictiona ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه اسم است و معانی زیر را دارد: 1 - The property of being starchy. ۱ - چیزی که نشاسته دارد یا نشاسته ای مانند است؛ چیزی که آهاری و یا شق و رق ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه اسم است و فعل آن Jollify است. باید مراقب بود که در ترجمه معنی این لغت، تعریف فعلی ( یعنی این کلمه در نقش دستوری فعل ) نداد. lively celebrat ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به وجد آوردن؛ باعث شادی و سرور شدن؛ طربناک کردن یا شدن. Example 1: 👇 The comedian’s hilarious performance jollified the audience, filling the room ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این معنا کاملاً جدید است و توسط دیکشنری زیر داده شده است: ( of artificial intelligence ) to produce false information contrary to the intent of the ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Additional items of dress or equipment, or other items carried or worn by a person or used for a particular activity. ( New Oxford American Dictionar ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در دو ساختار یا نقش دستوری بکار می رود. 1 - Adjective: /ˈfɔːrθˌraɪt/ direct and outspoken همینطور که ملاحظه می کنید استرس یا فشار کلام روی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Clearness or lucidity, as of a statement ( Dictionary. Com ) وضوح و شفافیت مثلاً در اظهار یا بیان ( یک مطلب ) Example 1: 👇 The author’s use of sim ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( of an account or representation ) speech or writing clearly expressed and easily understood; lucid. [New Oxford American Dictionary] زمانی که سخن و ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The fallacy described by behavioral economist David J. Ewing, where a gambler believes they will be able to stop a risky behavior while still engagin ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی های متمایز؛ خصوصیات بارز Example:👇 The discussion between Johnny and Edward, with Linda as onlooker, fleshes out the lineaments of a classic A ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

A remark or statement with a moral content that has been used too often to be interesting or thoughtful ( New Oxford American Dictionary ) مطلب یا ن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معانی داده شده توسط عزیزان، ذکر این نکته شاید مفید باشد که این کلمه در سه ساختار دستوری زیر بکار می رود: New Oxford American Dictionary🔻 1 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط عزیزان، دیکشنری زیر دو معنای مهم این لغت را در موقعیت های کاربردی مربوطه مطرح می کند: New Oxford American Dictionary 🔻 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلافه کننده و دشوار Example: 👇 In every play, almost everything takes place in the middle. No writer has yet found a way to jump from beginning to e ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمُخته شدن؛ مأنوس شدن؛ عادت دادن؛ آشنا ساختن و خو دادن ( اما نه تنها به آب و هوا که بیشترین استفاده از این لغت است بلکه شامل محیط؛ شرائط و غیره نیز م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط دوستان، معنی زیر نیز در دیکشنری New Oxford American Dictionary وجود دارد: ( of a swelling ) reduce until gone. خوابیدن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در دو ساختار دستوری �اسم� و �صفت� به کار می رود: 1 - ( As a noun ) : the highest rank or level بالاترین سطح یا رتبه Example: 👇 Anyone who a ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( usually passive, informal ) to affect the feelings of deeply; upset; distressed. ( Collins Dictionary ) ( غیر رسمی و معمولاً در جملات مجهولی ) عم ...

پیشنهاد
١

to take advantage of an opportunity as soon as it exists, in case the opportunity goes away and does not return استفاده کردن از فرصت بدست آمده قبل از ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( exclamation informal ) – used as a euphemism for Christ. کلمه ای که اشاره ی غیر مستقیم به واژه ی �مسیح� دارد. Example: 👇 BILL: Shelly - baby - p ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضعیف النفس؛ بزدل؛ کم جرأت؛ جگر نداشتن؛ جُربزه نداشتن؛ خا** نداشتن؛ مردِ کاری نبودن؛ جَنَم کاری را نداشتن؛ ترسو Example: 👇 ANN [talking about Pat’s d ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be beyond someone: to be too difficult, astonishing, puzzling, etc. for someone to understand or explain. از این عبارت وقتی استفاده می شود که چیزی ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. cause someone to feel sympathy, emotion, or enthusiasm. چیزی یا کسی که سبب احساس همدردی، عاطفه و یا اشتیاق در فردی شود. 2. cause someone to reme ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dead beyond any doubt ( Collins Dictionary ) بدون شک مُرده Example: 👇 ANN: Surely it isn't hopeless. Surely you can— PAT: But it is, you see. ANN: ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دلائل متقاعد کننده برای چشم پوشی از انجام کاری آوردن Example: 👇 ANN: What happened when he went over to you last year? PAT: I cabled I wanted to get ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وامانده؛ درمانده؛ بدشانس؛ بازنده؛ ضرر؛ یأس؛ بی عرضه؛ شخص ناکارآمد Example: 👇 ANN: I was important to you then— PAT: You still are. ANN: Come to me ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبجوی تیره و قوی که در پاییز درست می شود و در بهار نوشیده می شود. Example: 👇 The two principal kinds of double beer are the Bock - beer and the Sal ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( adj - US often derogatory ) exhibiting qualities attributed to the middle class, especially pretentiousness or conventionality. ( New American Oxfo ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to swindle or defraud; persuade ( someone ) to do or believe something, typically by use of a deception. کلاهبرداری یا شیادی کردن؛ متقاعد کردن ( کسی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابراز یا احساس دلسوزی/همدردی کردن Example: 👇 When Johnny leaves Julia, she commiserates her: “if he loves you, he’ll be back. ” * Analysis of Holid ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در موارد قانونی به معنی زیر است: ( law ) to renounce or repudiate a legal claim or right انصراف از یا انکار یک حق قانونی یا یک ادعا Example ...