fard


سرخاب، غازه، سرخاب زدن

پیشنهاد کاربران

در نماز خواندن یعنی نمازی که به صورت فرادا خوانده میشود
این کلمه هم اسم است و هم فعل:🔰
Fard /fɑːrd/ – meanings:
1. ( n ) facial cosmetics.
لوازم آرایش صورت.
Example: 👇
Rouge and lipstick are two examples of fard.
سرخاب و رژ لب دو نمونه از لوازم آرایش صورت هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

2. to apply cosmetics to the face.
آرایش کردن؛ بزک کردن
Example 1: 👇
Before the photo shoot, the makeup artist worked diligently to fard the model’s face with precision.
قبل از عکاسی، آرایشگر سخت کوشید تا چهره مدل را با دقت گریم کند ( آرایش کند ) .
Example 2: 👇
The beauty vlogger demonstrated how to fard effectively for a flawless makeup look in her latest tutorial.
وبلاگرِ تصویریِ مربوط به زیبایی در جدیدترین آموزش خود نشان داد که چگونه می توان به شکلی تأثیر گذار آرایشی بی عیب و نقص داشت.

fard
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/fard

بپرس