perambulate

/pəˈræmbjʊleɪt//pəˈræmbjʊleɪt/

معنی: دور زدن، پیمودن، گردش کردن در
معانی دیگر: (راه) پیمودن، رهنوردی کردن، پیاده روی کردن (در)، (مرز یا حدود جایی را) بررسی کردن، گز کردن، مرز پیمایی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: perambulates, perambulating, perambulated
• : تعریف: to walk through or over, esp. in order to inspect; travel through.

- They perambulated the waterfront.
[ترجمه گوگل] اسکله را پر کردند
[ترجمه ترگمان] اونا جلوی اسکله رو گرفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: perambulatory (adj.), perambulation (n.)
• : تعریف: to walk around; stroll.
مشابه: stroll

- They were perambulating through the park.
[ترجمه گوگل] آنها در حال عبور از پارک بودند
[ترجمه ترگمان] آن ها در پارک پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. owners perambulate the farm's bounds every two years
مالکان هر دو سال یک بار حدود مزرعه را بازبینی می کنند.

2. Mother with her toddler perambulated the infant in tow.
[ترجمه گوگل]مادر به همراه کودک نوپایش شیرخوار را در کنار خود چرخاندند
[ترجمه ترگمان]مادر با کودک نوپا، نوزاد را به دنبال خود می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The duke perambulated the boundary of his estate.
[ترجمه گوگل]دوک مرز املاک خود را پر کرد
[ترجمه ترگمان]دوک مرز ملک خود را زیر پا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every evening the local people perambulate around the park.
[ترجمه گوگل]هر روز عصر مردم محلی در اطراف پارک می چرخند
[ترجمه ترگمان]هر شب مردم محلی اطراف پارک پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not to perambulate the corridors in the hours of repose in the boots of ascension.
[ترجمه گوگل]نه اینکه راهروها را در ساعت های آرامش در چکمه های معراج بچرخانیم
[ترجمه ترگمان]نه برای دور زدن در راهروها در ساعات استراحت در the صعود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Classics spot perambulate considers as the homicide that invades money sex together the case.
[ترجمه گوگل]کلاسیک پرامبولات نقطه ای را به عنوان قتلی که به پول سکس هجوم می آورد با هم مورد در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]آثار کلاسیک در دور زدن در نظر دارند به عنوان یک قتل که با توجه به پول به پول در کنار هم قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Selectmen are required by law to perambulate the bounds every five years.
[ترجمه گوگل]برگزیدگان طبق قانون موظفند هر پنج سال یکبار این محدوده را مشخص کنند
[ترجمه ترگمان]selectmen ملزم هستند که هر پنج سال از حدود the تجاوز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Herethecircumstance falls, technical personnel key did perambulate, search to storehouse periphery.
[ترجمه گوگل]در اینجا شرایط سقوط می کند، کلید پرسنل فنی در حال حرکت است، جستجو در حاشیه انبار
[ترجمه ترگمان]Herethecircumstance سقوط می کند، کلید پرسنل فنی perambulate، جستجو به محیط انبار را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on locally perambulate, three appropriate scheme is advanced and then demonstrated in every view. Finally the recommended scheme is chosen as the most economic.
[ترجمه گوگل]بر اساس perambulate محلی، سه طرح مناسب پیشرفته است و سپس در هر دیدگاه نشان داده شده است در نهایت طرح پیشنهادی به عنوان اقتصادی ترین طرح انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]براساس perambulate محلی، سه طرح مناسب پیشرفته بوده و سپس در هر نظر نشان داده می شود در نهایت، طرح پیشنهادی به عنوان most اقتصادی انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spot perambulate, discover on the kitchen cement floor of victim home and extracted shoe of plane of fresh water be soiled Yin Ermei.
[ترجمه گوگل]لکه پرامولات، کشف در کف سیمانی آشپزخانه قربانی خانه و کفش استخراج شده از هواپیما از آب شیرین آلوده شود یین ارمی
[ترجمه ترگمان]perambulate نقطه ای، روی کف سیمانی آشپزخانه قربانی پیدا شد و کفش بیرون از آب تازه، \"یین Ermei\" را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The men of the Company stood on parade while their officers perambulated.
[ترجمه گوگل]مردان گروهان در حالی که افسرانشان در حال حرکت بودند، روی رژه ایستادند
[ترجمه ترگمان]افراد گروه در حالی که officers در حال رژه بودند ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There will be oceans of space in which to move about, to perambulate, to sing, to dance, to climb, to bathe, to leap somersaults, to whine, to rape, to murder.
[ترجمه گوگل]اقیانوس‌هایی از فضا وجود خواهد داشت که می‌توان در آن جابجا شد، چرخید، آواز خواند، رقصید، بالا رفت، حمام کرد، جهش کرد، ناله کرد، تجاوز کرد، قتل کرد
[ترجمه ترگمان]اقیانوسی از فضا وجود خواهد داشت که در آن، برای آواز خواندن، آواز خواندن، برای بالا رفتن، پریدن، معلق زدن، زدن معلق زدن، برای تجاوز به عنف، به قتل رساندن، آواز خواندن، آواز خواندن، آواز خواندن، آواز خواندن، یا کشتن، وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As soon, therefore, as he sent them away, with the necessary instructions, to perambulate Judea, he performed the duties of a teacher in Galilee.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به محض اینکه آنها را با دستورات لازم فرستاد تا یهودیه را بچرخانند، وظایف معلمی را در جلیل انجام داد
[ترجمه ترگمان]به همین جهت، همینکه آن ها را با دستورهای لازم به یهودا فرستاد، وظایف معلمی را در جلیله انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دور زدن (فعل)
twinge, round, circle, skirt, environ, orbit, revolve, recur, compass, perambulate, wamble, send round

پیمودن (فعل)
measure, pace, travel, run, mete, wing, scale, survey, traverse, wend, perambulate

گردش کردن در (فعل)
perambulate

تخصصی

[ریاضیات] گردش کردن، دور زدن، پیمودن

انگلیسی به انگلیسی

• walk, travel on foot; tour, patrol; move about
when someone perambulates, they walk about for pleasure; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

Perambulate /pəˈr�mbjʊˌleɪt/ ( v - tr. ) – meaning:
1. to walk about a place especially for pleasure and in a leisurely way.
قدم زدن در مکانی مخصوصاً برای لذت بردن و با فراغ بال؛ سلانه سلانه راه رفتن؛ گشت زدن؛ دور زدن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
She perambulated the square
او دور میدان قدم زد.
Example 2: 👇
He grew weary of perambulating over rough countryside in bad weather.
او از قدم زدن در حومه ی شهر در هوای بد خسته شد.
2. to walk round in order to inspect or walk around ( a parish, forest, etc. ) in order to officially assert and record its boundaries.
دور زدن به منظور بازرسی یا قدم زدن در اطراف ( یک محله، جنگل و غیره ) به منظور ثبت و اظهار قطعی مرزهای آن.
Example 1: 👇
Let us perambulate the parish from the bottom of Digbeth, thirty yards north of the bridge.
اجازه دهید محله را از پایین دیگبث، سی یارد شمال پل قدم بزنیم.
Example 2: 👇
These officers perambulate the town after dark to punish university wrongdoers usually by a fine.
این افسران پس از تاریک شدن هوا در شهر می چرخند ( دور می زنند ) تا خطاکاران دانشگاهی را معمولاً با جریمه مجازات کنند.

perambulate
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/perambulate

بپرس