پیشنهادهای محمد فروزانی (٧٣٠)
یکی از معانی این کلمه #مست# هست. مثال های زیر در رابطه با این معنی است: Example 1: 👇 He laughed loudly. There was no doubt he was tight. با صدای بل ...
Be a picture: to be very visually attractive or appealing. از نظر بصری بسیار جذاب و دلنشین بودن ( عامیانه می گوییم: مثل عکس میمونه ) . Example 1: � ...
another term for polymath: a person of wide knowledge or learning; a person of great and varied learning. این کلمه معادل کلمه ی polymath هست و هر دو ...
Tussie - mussie /ˈtʌsɪmʌsi/ ( n - plural tussie - mussies ) – meaning: a small bunch of flowers or aromatic herbs. ( Dictionary. Com ) ⬇️ دسته ی کوچک ...
این لغت هم فعل است ( لازم و متعدی ) و هم اسم است. در دیکشنری زیر برای نقش فعلی این کلمه سه تعریف و برای نقش اسمی دو تعریف وجود دارد. تعاریف و مثال ه ...
تعریف و مثال های زیر تنها مربوط به یکی از معانی این لغت است و نه معانی دیگر که طبق دانش معنا شناسی different senses محسوب می شوند. to focus or bring ...
این لغت هم اسم است و هم فعل. در دیکشنری زیر دو معنی برای این کلمه در نقش دستوری اسم و یک معنی برای نقش آن به عنوان فعل داده شده است. معنی های مورد نظ ...
برای این لغت که صفت هست، دو معنی در دیکشنری زیر وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( of a piece of writing or a work of art ) too elabor ...
a spoken curse. ( New Oxford American Dictionary ) دشنام کلامی؛ لعن و نفرین زبانی؛ سب؛ بد و بیراه Example 1: 👇 I pushed my way through, screaming ...
to tell other people about something ( New Oxford American Dictionary ) مطلبی را با دیگران در میان گذاشتن؛ در مورد چیزی دم زدن Example 1: 👇 If you ...
مادام العمر؛ الی الابد؛ بطور دائمی یا همیشگی. Example 1: 👇 I have left them for good. من آنها برای همیشه ترک کردم. Example 2: 👇 JOHNNY: Friends, ...
در توضیح و مثال های زیر، تمرکز تنها بر روی یکی از معانی است و نه معناهای دیگر ( که از نظر معاناشناسی different senses تلقی می شوند. ) منابع مالی؛ تم ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، برای این کلمه معنی جدیدی بوجود آمده است که بر اساس نکته ای که در دیکشنری زیر مطرح شده است معنی متضاد معنی ...
دستمایه؛ سرمایه؛ نقدینگی؛ توان مادی؛ قدرت مالی Example 👇 GITTES: I'll tell you the unwritten law, you dumb son of a bitch, you gotta be rich to kill ...
این کلمه هم اسم است و هم فعل. معنی کلمه در نقش اسمی آن توسط کاربران عزیز پیشنهاد شده است. در اینجا به معنی این لغت در نقش فعلی می پردازیم. to be muc ...
drink up! Used to express friendly feelings towards one's companions before drinking. ( New Oxford American Dictionary ) برای ابراز احساسات دوستانه ...
a small container, typically cylindrical and made of glass, used especially for holding liquid medicines. ( New Oxford American Dictionary ) یک ظرف ...
با توجه به دیکشنری زیر این کلمه هم نقش اسم دارد و هم نقش صفت. زمانی که اسم است معنیِ اول آن، مختص انگلیسیِ بریتانیایی است اما معنی دوم و معنی این لغت ...
an insulting remark or an insinuation or allegation about someone that is likely to damage their reputation. ( New Oxford American Dictionary ) اظها ...
این کلمه هم اسم است و هم فعل. با در نظر گرفتن این دو نقش دستوری، پنج مورد معنایی برای این لغت طبق دیکشنری زیر وجود دارد. دو معنی اول همان دو معنی لغت ...
این لغت سه معنی دارد که با استفاده از دیکشنری زیرهر سه معنی همراه با چند مثال مربوطه ترجمه ی سرِ دستی می شود: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. a ...
Voil� /vwʌˈlɑː/ ( French, interjection or exclamation or an expression of satisfaction ) – meaning there it is; there you are. ( New Oxford American ...
gain the support or favour of someone by action or persuasion. ( New Oxford American Dictionary ) با عملکرد مثبت یا با ترغیب از حمایت کسی برخوردار ش ...
فرد آینده دار؛ بالقوه مؤفق Example 1: 👇 Many in the party see tax relief as a comer. بسیاری از اعضای حزب، معافیت مالیاتی را به عنوان یک موفقیت بالق ...
( North American English ) – meaning: conform or adhere to a particular idea, approach, code or principle ( New Oxford American Dictionary ) مطابقت ...
Plump for something or someone To give support ( to ) or make a choice ( of ) one out of a group or number. ( Collins Dictionary ) از میان یک گروه ی ...
علاوه بر تمامی معانی پیشنهادی و کاربردی دوستان و بر روی سایت، دیکشنری زیر معنی خاصی را داده است که از نظر مفهومی مشترک با معانی پیشنهادی است اما از ن ...
hit someone very hard in anger. Block is used here in its informal sense of 'head'. ( Oxford Dictionary of Idioms ) از سرِ عصبانیت کسی را به قصد کُش ...
to be impolite, impertinent and/or disrespectful in behaviour or attitude to someone. . بی ادبی، گستاخی و یا بی احترامی در رفتار نسبت به کسی. ( این ...
a small dingy bar, shop, or restaurant. ( New Oxford American Dictionary ) بار، مغازه یا رستوران کوچک تیره و تار. Example 1: 👇 Their first shop w ...
این کلمه مطابق دیکشنری زیر در سه نقش دستوریِ فعل لازم ( مفعول ناپذیر ) ، اسم و صفت بکار می رود. در پایین تعاریف لغت مذکور در هر سه نقش همراه با مثال ...
در دیکشنری زیر چهار معنا برای این لغت داده شده است. معنی دوم در بین معانی پیشنهادی نیست. در اینجا هر سه معنی همراه با مثال ها و ترجمه ی سرِدستی ارائه ...
to stop mentioning or talking about something. امتناع از ذکر یا صحبت در مورد چیزی کردن Example 1: 👇 Let it rest, Rachel. Leave her in peace. راشل ...
بر طبق دیکشنری زیر ، این کلمه هم در نقش اسم و هم در نقش فعلِ متعدی ( مفعول پذیر ) بکار می رود. New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( n ) an act or ...
Aplomb /əˈplɒm/ ( n - mass, usu used with the preposition ‘with’ ) equanimity, self - confidence, or self - possession, assurance especially in a dem ...
در دیکشنری زیر سه معنا برای این لغت در نظر گرفته شده است. در بین معانی پیشنهادی بر روی سایت، به دو معنی اشاره شده است ولی یکی از معناها مطرح نشده است ...
prepared or willing. ( Collins Dictonary ) آماده یا مایل بودن Example 1: 👇 Sure, I am game to go to the mall. مطمئناً من آماده ( مایل ) به رفتن به ...
این عبارت همیشه با کلمه keep بکار نمی رود. خود عبارت، a stiff upper lip است که می تواند با افعالی مانند keep یا maintain و امثال آنها بکار رود. عبارت ...
Hear tell of be told about. ( New Oxford American Dictionary ) مطلع شدن؛ خبر دار شدن؛ شنیدن در مورد کسی یا مطلبی Example 1:👇 He has heard tell of b ...
این لغت هم به معنی سخاوت داشتن در بخشش پول و هدایای دیگر است و هم به معنی پول و هدایایی است که در عمل سخاوتمندانه بخشیده می شود. 1. generosity in be ...
1. not intentional; inadvertent; not done on purpose. ( New Oxford American Dictionary ) عمدی نبودن؛ سهوی؛ بدون قصد و غرض؛ ناخواسته Example 1:👇 We ...
علاوه بر معانی پیشنهادی و اصلی، در دیکشنری زیر معنایی داده شده است که ممکن است کمتر کاربرد داشته باشد: any large building especially unattractive or ...
( As ) clear as day: very easy to see or understand. ( New Oxford American Dictionary ) به سادگی قابل مشاهده و درک کردن؛ مثل روز روشن؛ مثل روز روشن ...
incongruously varied in appearance , color or character; disparate. ( New Oxford American Dictionary ) بطور نامتناجس، متفاوت در ظاهر، رنگ و یا کیفیت ...
( of the skin ) to make or become raw and cracked, esp by exposure to cold. ( New Oxford American Dictionary ) خشک شدن و تَرَک خوردن پوست بخصوص در م ...
این کلمه هم در نقش فعل ( لازم و نه متعدی: بدون مفعول ) و هم در نقش اسم بکار می رود: 1. ( v - intr ) talk casually, especially about unimportant matte ...
به شکل جدی درگیر بودن؛ تا خر خره یا گردن در چیزی فرو رفتن Example 1: 👇 He’s up to his neck in dodgy dealings. اون تا گردن ( تا خِر خِره ) توی معام ...
Draw someone out OR draw out someone - meaning: gently or subtly induce someone to talk more. ( New Oxford American Dictionary ) با ملایمت یا زیرکان ...
این کلمه هم در نقش اسم بکار می رود و هم در نقش فعل New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( v ) to go on such an excursion. به سفر ی کوتاه و لذت بخش ی ...
Ad hockery OR ad hocery /ˌad ˈhɒk ( ə ) ri/ ( n - mass, informal ) the use of improvised measures rather than general long - term strategies. ( New O ...