پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٦١٨)

بازدید
٥٠٧
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمُخته شدن؛ مأنوس شدن؛ عادت دادن؛ آشنا ساختن و خو دادن ( اما نه تنها به آب و هوا که بیشترین استفاده از این لغت است بلکه شامل محیط؛ شرائط و غیره نیز م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط دوستان، معنی زیر نیز در دیکشنری New Oxford American Dictionary وجود دارد: ( of a swelling ) reduce until gone. خوابیدن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در دو ساختار دستوری �اسم� و �صفت� به کار می رود: 1 - ( As a noun ) : the highest rank or level بالاترین سطح یا رتبه Example: 👇 Anyone who a ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

( usually passive, informal ) to affect the feelings of deeply; upset; distressed. ( Collins Dictionary ) ( غیر رسمی و معمولاً در جملات مجهولی ) عم ...

پیشنهاد
١

to take advantage of an opportunity as soon as it exists, in case the opportunity goes away and does not return استفاده کردن از فرصت بدست آمده قبل از ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

( exclamation informal ) – used as a euphemism for Christ. کلمه ای که اشاره ی غیر مستقیم به واژه ی �مسیح� دارد. Example: 👇 BILL: Shelly - baby - p ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضعیف النفس؛ بزدل؛ کم جرأت؛ جگر نداشتن؛ جُربزه نداشتن؛ خا** نداشتن؛ مردِ کاری نبودن؛ جَنَم کاری را نداشتن؛ ترسو Example: 👇 ANN [talking about Pat’s d ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be beyond someone: to be too difficult, astonishing, puzzling, etc. for someone to understand or explain. از این عبارت وقتی استفاده می شود که چیزی ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. cause someone to feel sympathy, emotion, or enthusiasm. چیزی یا کسی که سبب احساس همدردی، عاطفه و یا اشتیاق در فردی شود. 2. cause someone to reme ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dead beyond any doubt ( Collins Dictionary ) بدون شک مُرده Example: 👇 ANN: Surely it isn't hopeless. Surely you can— PAT: But it is, you see. ANN: ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلائل متقاعد کننده برای چشم پوشی از انجام کاری آوردن Example: 👇 ANN: What happened when he went over to you last year? PAT: I cabled I wanted to get ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وامانده؛ درمانده؛ بدشانس؛ بازنده؛ ضرر؛ یأس؛ بی عرضه؛ شخص ناکارآمد Example: 👇 ANN: I was important to you then— PAT: You still are. ANN: Come to me ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبجوی تیره و قوی که در پاییز درست می شود و در بهار نوشیده می شود. Example: 👇 The two principal kinds of double beer are the Bock - beer and the Sal ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

( adj - US often derogatory ) exhibiting qualities attributed to the middle class, especially pretentiousness or conventionality. ( New American Oxfo ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to swindle or defraud; persuade ( someone ) to do or believe something, typically by use of a deception. کلاهبرداری یا شیادی کردن؛ متقاعد کردن ( کسی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابراز یا احساس دلسوزی/همدردی کردن Example: 👇 When Johnny leaves Julia, she commiserates her: “if he loves you, he’ll be back. ” * Analysis of Holid ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در موارد قانونی به معنی زیر است: ( law ) to renounce or repudiate a legal claim or right انصراف از یا انکار یک حق قانونی یا یک ادعا Example ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون مهارت و ظرافت When striving for a naturalistic effect in an opening scene between two old college roommates who were once rivals for the same wo ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه علاوه بر معنی کودک نابغه ، معنی کسی که در سن جوانی موفق است را هم می دهد: A person who is exceptionally successful in his or her field while ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر حال؛ پر جُنب و جوش؛ زنده دل؛ پر از انرژی Example: 👇 ANN: Something's burning you up. Tell me what it is! PAT: I'm afraid you're imagining things. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

a narrow set of lines or rays, such as light rays, diverging from or converging to a point. مجموعه باریکی از خطوط یا پرتوها، مانند پرتوهای نور، که ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی دیگر از معانی این کلمه: ( حرفِ ) مزخرف؛ چرند؛ چرت و پرت؛ یا چرندیات؛ لاطائل؛ مهمل؛ یاوه Example 1: 👇 I’ve never heard such a load of tripe in a ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Set/put/keep the record straight/accurate: to correct an error or misunderstanding; to provide the facts about something that people have a false und ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنج معنی این عبارت: ۱ - مطلبی را مد نظر داشتن یا به بحث گذاشتن Example 1: 👇 They knocked his idea around/about. ۲ - با افراد یا گروهی خاص همنشین بو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

To suddenly feel weak because you are frightened, nervous, or ill. ( Cambridge Dictionary ) به دلیل ترس، عصبی بودن یا بیماری، ناگهان احساس ضعف کردن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه در معنای کلی به فردی مربوط می شود که در لذت های جمعی حالگیری می کند. یکی از این اجتماعات مهمانی ها است که به تعبیری در این بافت به معنی مهما ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Armillary comes from the Latin word armill ( a ) , “bracelet, hoop, ” which is typically worn on the arm. Armillary is most often used in the term ar ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهیج از نظر جنسی؛ شهوت برانگیز؛ ( گاهی به معنی ) نفسانی ( در تقابل با روحانی و معنوی Example: 👇 PAT: Well, there are crazy priests. Anyways, I bet t ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد معتاد به حشیش یا کسی که از روی عادت ماریجوانا مصرف می کند. Example: 👇 MARY - ELLEN ( laughing hysterically. She has a pot on her head like a he ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چی بهش میگن؛ اسمش چیه؛ از اینا Example: 👇 DANE: Oh, have you met my wife Mary - Ellen? REILLY: How do you do? Your wife. I thought you were friends ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در لحظه ی حیاتی؛ در زمان بحرانی؛ سرِ وقتش Example: 👇 ROBBIE: Fuck off, Mary, just fuck off. Leave me alone. I haven’t done anything to you. ( Calmer ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساساتی ( به شکل زننده ) ؛ لوس یا جلف Example: 👇 WILLIS ( the landlord ) : The thing I love about you kids is you’re honest, you’re direct. There’s ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یکی از کاربردهای این لغت در زمینه ی زیر است: تقلیدی از یک فیلم، برنامه تلویزیونی و غیره که به شیوه ای سرگرم کننده ، به یاد ماندنی ترین جنبه های فیلم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

To speak to someone rudely or without respect. با کسی بی ادبانه و خارج از نزاکت یا تند صحبت کردن. Example 1: 👇 You'll get in trouble if you give h ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه دو معنی با کاربردهای متفاوت دارد: 1. a term of address used for a girl or woman; a little girl. دُخی؛ دخترک Example: 👇 That’s good, girlie ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تظاهر نکن؛ صادق باش؛ من و سرکار نذار Example: 👇 RUTH: I bet she told you were the first guy that ever turned her on. Did she? Oh, come off it, Dick, ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودکشی کردن Example: 👇 His life was meaningless without Coleen, so he would end it all چون زندگیش بدون کالین بی معنا بود خودکشی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

باعث سرگیجه Example: 👇 The towering roller coaster offered a vertiginous thrill to its riders as it plunged from dizzying heights. وقتی ترن هواییِ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی دیگری برای این لغت وجود دارد که تنها در انگلیسی بریتانیایی و نه آمریکایی بکار می رود: کسی که توسط دولت برای جاسوسی از مطالبه کنندگان استخدام می ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه یا روشی مطمئن برای خروج احساسات یا انرژی های منفی و یا تنش Example 1:👇 So, you'll have to be my safety valve, confidant and confessor. بنابراین ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیدگاه مغرضانه؛ نگاه یا نقطه نظر شخصی؛ نظر از روی تعصب Example 1: 👇 They give a slant to every single news item that’s put on the air. آنها به هر خ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آزادانه و بدون محدودیت خرج کردن؛ به باد دادن پول و سرمایه Example 1: 👇 He blew a fortune on racing cars. او ثروت قابل ملاحظه ای را بخاطر اتوموبیل ه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اغوا کننده؛ تحریک آمیز؛ اغوا گر Example 1: 👇 Select a dress with a deep v - neck if you want to look come - hither at night. اگه میخوای در شب، اغوا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر لبه پرتگاه بودن؛ توی هچل افتادن؛ درگیر یک کار پر ریسک بودن Example: 👇 TONY ( looks straight at LESGATE ) : One thousand pounds in cash. LESGATE: ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضیافت؛ مهمانی؛ جشن؛ دور همی Example 1:👇 The convivium was filled with laughter, music, and delicious food as friends and family gathered to honor th ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر معانی پیشنهاد شده، این لغت دو معنی دیگر نیز دارد: 1. unwell or depressed دمغ؛ ناخوش؛ بی حوصله Example: 👇 To feel crummy 2. wretchedly inad ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Stag party or stag night: a party for men only, esp one held for a man before he is married. مهمانی که برای یک مرد، ( بخصوص قبل از ازدواج ) توسط دوس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این عبارت وقتی استفاده می شود که فردی در حال انجام کاری ناخوشایند و دشوار است و آن کار نوعی تنبیه برای وی به حساب می آید. مثل این است که در فارسی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Tag along/around/behind: to accompany someone, esp. when uninvited ۱ - همراهی کردن کسی بخصوص بدون درخواست یا تمایل فردِ همراهی شونده. ۲ - تعقیب کردن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی پیشنهاد شده این فعل دو قسمتی ( از یک فعل و یک جزء حرف اضافه ای ) به معنی زیر نیز هست: to make or do quickly or easily. کاری را ساده و ...