پیشنهادهای محمد فروزانی (٧٣١)
autoschediasm /ˌɔːtəʊˈskɛdɪˌ�zəm; ˌɔːtəʊˈskiːdɪˌ�zəm/ ( n ) anything done with little forethought or preparation ( Collins Dictionary ) چیزی که بِدا ...
این لغت هم نقش فعل و هم نقش دستوری اسم را ایفا می کند. دیکشنری زیر هفت تعریف برای این کلمه داده است. در اینجا دو تعریف کاربردی این لغت در نقش دستوری ...
Get one’s tits in a wringer: 1. to get into trouble. به دردسر افتادن Example:👇 He got caught stealing from the office. He's really got his tits in ...
بر طبق دیکشنری کالینز، این لغت هم به معنی روزانه و هم به معنی روزمره است. در معنی اول ما با چیزی، موردی یا رویدادی سر و کار داریم که روزانه اتفاق می ...
make a mess of; bungle ( New Oxford American Dictionary ) بهم ریختن اوضاع؛ ندونم کاری کردن؛ فاتحه ی کاری یا چیزی رو خوندن؛ خراب کردن؛ ضایع کردن؛ گند ...
یک تخت بزرگ و قدیمی با پایه های بلندی که مانند ستون در هر گوشه ی آن قرار داشت. این پایه های ستون مانند از چارچوبی حمایت می کردند که پرده ها از آن آوی ...
قابل ذکر است که بر طبق دیکشنری زیر، این اصطلاح فقط برای حرف زدن و صحبت کردن بکار نمی رود بلکه برای انجام هر کاری از جمله حرف زدن استفاده می شود. حال ...
Half frozen: ( adj ) 1. extremely cold. بسیار سرد. Example: 👇 the half - frozen, but still conscious boy. پسری که از سرما تقریباً یخ زده اما همچ ...
در دیکشنری زیر برای این کلمه دو تعریف وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( of the air or weather ) hot and humid. ( در مورد هوا و یا آ ...
بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه هم به اسم فردی اشاره دارد که در کتاب مقدس یا انجیل نامش ذکر شده است و هم با توجه به نام این فرد، به معنی یک زن بی حیا و ...
این لغت همانطور که در ترجمه ها و معانی پیشنهادی کاربران عزیز هم معلوم است هم نقش اسم و هم نقش فعل را ایفا می کند. با استفاده از دیکشنری زیر و با در ن ...
این کلمه که در انگلیسی بریتانیایی و در شرائط و محیط غیر رسمی استفاده می شود هم در نقش اسم و هم در نقش دستوری فعل ظاهر می شود. با استفاده از دیکشنری ز ...
این کلمه دارای معانی مختلفی است که رایج ترین آن نیشگون گرفتن و فشردن است. در اینجا با استفاده از دیکشنری زیر تنها یکی از معانی این لغت همراه با مثال ...
این لغت دو معنی دارد که یکی مربوط به صدایِ فرد است و دیگری مربوط به قلم و کلام ( گفتار و نوشتار ) یک نفر است. با استفاده از دیکشنری زیر تعاریف و مثال ...
برای این لغت دو تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد که توسط کاربران عزیز هم به آنها اشاره شده است و در اینجا با ذکر نام دیکشنری، مثال هایی از آن و از متن ...
( of a motor vehicle or its engine ) stop running, typically because of an overload on the engine. [New Oxford American Dictionary] از کار افتادن یک ...
Grind someone down OR grind down someone – meaning: gradually reduce someone's confidence or strength, especially by harsh or oppressive treatment. ( ...
an ungenerous or niggardly person; miser. ( New Oxford American Dictionary ) شخص خسیس، کِنِس، بخیل، لئیم، پست، و فرومایه Example 1: 👇 We waited for ...
معنی اول و رایجِ این لغت همان قلاب دوزی کردن، آراستن، نقش دوزی کردن و گلدوزی کردن است که در اینجا ذکر شده است. اما معنی دوم این کلمه که ممکن است کمتر ...
Totis viribus /ˈtoʊtɪs ˈvɪrəbəs/ – meaning: with all one's might. ( Dictionary. Com ) با همه ی یا تمامِ وجود. Example 1: 👇 When the Speaker put th ...
sorrow that one feels and accepts as one's necessary portion in life; sentimental pessimism. ( Dictionary. Com ) غم و اندوهی که شخص احساس می کند و ب ...
معنی پیشنهادی فارسی زیر بر اساس تعریف دوم این لغت در دیکشنری زیر است. تعریف اول که دال بر سرور و خوشحالی و مسرت است، مورد استفاده بیشتر و در نتیجه آش ...
Laugh uncontrollably ( New Oxford American Dictionary ) بی اراده خندیدن؛ از خنده غش کردن Example 1: 👇 He was telling jokes at the dinner table that ...
flatteringly servile or obsequious; ( of a person or their behavior ) unpleasantly smooth and ingratiating; attempting to gain favour by insincere be ...
Worm one’s way into – meaning: to make ( one’s way ) slowly and stealthily; insinuate ( oneself ) ; insinuating one’s way into. ( New Oxford American ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران، دو تعریف در دیکشنری زیر قابل توجه است: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. a set of equipment needed for a par ...
یکی از معانی این لغت کوچه بازاری است و برای مزاح بکار می رود. a person's bottom ( New Oxford American Dictionary ) باسن یا ما تحت یک نفر Example: ...
این کلمه هم نقش فعل و هم نقش اسم را ایفا می کند. در دیکشنری زیر برای هر یک از نقش های دستوریِ این لغت، سه تعریف وجود دارد که در اینجا دو معنایی که کا ...
imponderables; things that cannot be precisely determined, measured, or evaluated. ( Dictionary. Com ) غیر قابل شناخت: چیزهایی که نمی توان دقیقاً تع ...
to confuse or mislead or deceive. ( Collins Dictionary ) گیج کردن یا گمراه کردن یا فریب دادن. Example 1: 👇 He threw dust in our eyes by pretending ...
the art of producing and publishing books. ( Dictionary. Com ) هنر تولید و انتشار کتاب؛ کتابشناسی The emerging demand for e - books spurred a seismi ...
to become apparent to someone; become evident to the mind; be perceived or understood ( New Oxford American Dictionary ) برای کسی آشکار شدن؛ به ذهن ...
to throw lightly or with a flourish, esp with the palm of the hand upwards. ( Collins Dictinary ) پرتاب کردن به آرامی یا با یک تکان در هوا بگونه ای ...
بر خلاف تصور برخی افراد، بر اساس دیکشنری زیر این کلمه هم نقش اسم و هم نقش دستوریِ صفت را ایفا می کند: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. ( adj ) ch ...
در دیکشنری کالینز برای این لغت که صفت هست دو تعریف داده شده است. در معنی اول مفهومِ نیاز و الزام وجود دارد و در معنی دوم مفهومِ مشخصه و یا خصوصیت نهف ...
برای این لغت در دیکشنری زیر سه نقش دستوریِ صفت، قید و فعل ذکر شده و سه تعریف مجزا نیز داده شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. ( adv ) a de ...
برای این کلمه که متضاد heteronym است در دیکشنری زیر دو تعریف داده شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. a word which is a derivative of anoth ...
این کلمه متضاد کلمه paronym است و در دیکشنری زیر سه تعریف یرای آن داده شده است: New Oxford American Dictionary ⤵️ 1. each of two or more words which ...
برای این کلمه که صفت است، در دیکشنری های زیر دو معنی در نظر گرفته شده است. تعاریف مربوطه همراه با مثال ها و ترجمه ی سر دستی آنها در زیر می آید: Coll ...
طول دادن؛ کش دادن؛ به درازا کشاندن؛ زمان خریدن؛ طولانی کردن Example 1: 👇 He had strung out the conversation. او مکالمه را طولانی کرد. Example 2: � ...
با توجه به اینکه این لغت معانی متفاوت با نقش های دستوری مختلف دارد، ذکر این نکته لازم است که تعاریف معنایی، با استفاده از دیکشنری زیر، تنها مربوط به ...
( Midland & Western US ) a usually short, heavy rainstorm. ( Dictionary. Com ) باران تند و کوتاه؛ طوفان بارانی ناگهان و تند؛ باران سیل آسیا Example ...
to become immediately apparent upon viewing or reading. چیزی که به محض مشاهده یا خوانده شدن آشکار شود؛ به چشم آمدن؛ اظهر من الشمس بودن؛ مثل روز روشن ...
gone or completed; past; a result that can be predicted with certainty. پیش فرض قطعی؛ امری محتوم؛ نتیجه ای که از قبل قابل پیش بینی است؛ امری مسجل؛ ی ...
آبرو، حیثیت، شرف، عِرض، قدر، و منزلت بر باد رفته یا از دست رفته؛ بی اعتبار شدن؛ بی آبرو شدن Example 1: 👇 Whether he's innocent or not, some of the m ...
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، یک تعریف در دو دیکشنری زیر با مضامین مشترک آمده است که خیلی خاص بنظر می رسد اگر چه مفهومِ مشترکی با معانی ...
با توجه به اینکه برای کلمه ی پزشک قانونی ما عبارت forensic pathologist را داریم، کلمه ی coroner تفاوت جزیی از نظر معنایی با عبارت پزشک قانونی دارد و ...
این لغت هم نقش دستوری اسم دارد و هم در نقش دستوری فعل ظاهر می شود. بر طبق دیکشنری زیر یک تعریف برای این لغت بعنوان اسم و سه تعریف نزدیک بهم از نظر مف ...
the end of a river, sewer, drain, etc, from which it discharges ( New Oxford American Dictionary ) . دهانه ی خروجی آب یا فاضلاب؛ جایی که یک رودخانه ...
این لغت دارای یک مفهوم و سایه هایی از معانی کاربردی با تفاوت های جزیی است. به عبارت دیگر از نظر معناشناسی این کلمه polysemous است و نه homonymous. در ...