پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٦١٨)

بازدید
٤٩٥
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Sanguivorous /ˌs�ŋˈɡwɪvərəs/ ( adj ) – meaning: consuming blood; feeding on blood. خون آشام؛ خون خوار؛ موجودی که از خون تغذیه می کند. Example 1: 👇 ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

storge /ˈstɔːɡiː/ ( n - archaic ) – meaning: natural or instinctual affection, as of a parent for a child. ( Collins Dictionary ) محبت طبیعی یا غریز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Leporine /ˈlɛpəˌraɪn/ ( adj ) – meaning: of, relating to, or resembling a hare ( Collins Dictionary ) مربوط به خرگوش یا شبیه خرگوش؛ خرگوش مانند Exam ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Cackleberry /ˈk�kəlˌbɛrɪ/ ( n pl - ries ) – meaning: a slang word for egg; a hen's egg used for food. ( New Oxford American Dictionary ) یک کلمه عام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

of or relating to open fields or country مربوط به فضاهای پهناور باز؛ در مورد دشت های فراخ؛ از یا در رابطه با روستا Example 1: 👇 The sylvan and campe ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

( PHRASE ) Go on a/the rampage: rush around in a wild or violent way, causing damage or destruction. با شتاب و به روشی وحشیانه یا خشونت آمیز، باعث آ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم اسم است و هم فعل ( لازم و نه متعدی ) . حال، بر اساس نقش دستوری کلمه، به معانی پیشنهادی که دوستان کاربر هم به بعضی از آ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم فعل است و هم اسم و زمانی که اسم است در یک عبارت حرف اضافه ای بکار می رود که معنای مستقل خودش را دارد: New Oxford Ameri ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

an escape or victory that is narrowly achieved; to get away or break free from confinements, captors, etc. ( New Oxford American Dictionary ) فرار، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

/slakˈdʒɔːd/ ( adj ) – meaning: having the mouth hanging loosely open as if in shock surprise or confusion. ( New Oxford American Dictionary ) باز م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دیکشنری زیر سه تعریف برای این کلمه وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( n - mainly North American ) the deliberate and unlawful killi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نکته ی مهم در رابطه با معنی پیشنهادی برای این لغت این است که معانیِ کلمه ی مزبور homonymous ( متنافر ) هستند یعنی در دیکشنری دو فقره یا مدخل از این ل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویکی پدیا: چرت قهوه ( به انگلیسی: Coffee nap ) یا چرت کافئینی مدت کوتاهی از خواب است که ۱۵ الی ۲۰ دقیقه طول می کشد که توسط نوشیدن یک نوشیدنی کافئینی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

a short nap, usually 15–30 minutes, taken immediately after drinking a cup of coffee, the claimed benefit being that the energizing effect of caffein ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Wheeler - dealer ( also wheeler and dealer ) /ˌwiːlərˈdiːlər/ ( n ) a person who engages in commercial or political scheming; a person who wheels and ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نکته ای که با استفاده از دیکشنری زیر در رابطه با معنی این کلمه باید ذکر شود این است که در تعریف این لغت به جنبه ای منفی اشاره شده است و آن #تعریف بیش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قابل ذکر است که بر خلاف لغتی مثل spring که دارای معانی نزدیک بهم هست و بین معانی نکته و یا وجه مشترکی وجود دارد و بهمین سبب polysemy به حساب می آید، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

a mild oath of shock, exasperation, annoyance, frustration, or anger, with "Pete" being a euphemistic substitution for "God/Christ. " "For the love o ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

the unique inner nature of a person or object as shown in a work of art, especially a poem. ( New Oxford American Dictionary ) ماهیت درونی منحصر به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دیکشنری زیر برای این لغت که صفت هست سه تعریف وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. formal seeking to emulate or imitate someone or somet ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر اساس دیکشنری زیر این کلمه اسم است و به شکل مفرد بکار می رود. در موارد بسیاری نیز این کلمه با افعال do و make بکار می رود. About - face /əˌbaʊtˈfe ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

the practice of spending many hours in bed during the day, often with snacks or an electronic device, as a voluntary retreat from activity or stress. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دیکشنری زیر دو تعریف برای این لغت که صفت هست وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. bereft of strength, sharpness, flavour, etc; flat. ف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

although one does not intend to or want to; although one knows they should not. اگر چه فرد قصد انجام کاری را ندارد ( خواهان انجام کاری یا وقوعِ اتفا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر معانی پیشنهادی کاربران عزیز، در دیکشنری زیر دو تعریف برای این کلمه در نقش دستوری فعل وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( v ) b ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه هم نقش اسم و هم نقش فعل را از نظر دستوری ایفا می کند. با توجه به هر دو نقش، در دیکشنری زیر دوازده ( ۱۲ ) تعریف برای این لغت وجود دارد. برای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

worry about something, especially on one's own ( New Oxford American Dictionary ) نگران چیزی، به خصوص به تنهایی بودن Example 1: 👇 James will be exp ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

That cat won’t jump – meaning: There's no way that idea will work; that suggestion is unrealistic or completely unfeasible. هیچ راهی وجود ندارد که ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

impossible, hopeless, or forbidden; not allowed; not acceptable; canceled; aborted; not authorized to proceed. غیرممکن؛ ناامیدکننده؛ ممنوع؛ مجاز نبو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( of people or animals ) move around in a confused mass. ( در مورد انسان ها یا حیوانات ) به حالت گیج و به شکل انبوه یا توده دور و بَر خود چرخیدن؛ و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Burgee /bəːˈdʒiː/ ( n ) – meaning: a flag bearing the colors or emblem of a sailing club, typically triangular. ( New Oxford American Dictionary ) پ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Ju - jitsu /ˌdʒuːˈdʒɪtsuː/ ( also jiu - jitsu or ju - jutsu /dʒuːˈjʌtsuː/ ) a Japanese system of unarmed combat and physical training. Judo is derive ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

haughty and stubborn ( New Oxford American Dictionary ) مغرور و سر سخت؛ یکدنده؛ خود رأی؛ مستبد بالرأی؛ گردن کلفت؛ زبون نفهم Example 1: 👇 My father ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Leave/shut someone out in the cold: ⤵️ to ignore or not allow someone to become part of a group or an activity; to leave ( someone ) in a bad positi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سینما به عنوان یک ژانر و نه به عنوان محلی که برای دیدن فیلم به آنجا می رویم. Example: 👇 Having made the leap from theatre to celluloid, she can now ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه هم نقش اسم و هم نقش صفت را ایفا می کند. با توجه به این مطلب، سه تعریف برای این لغت وجود دارد: New Oxford American Dictio ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشفته بودن؛ نژند؛ شرائط روحی بدی داشتن؛ بهم ریختن Example 1: 👇 I was in a terrible state because nobody could understand why I had this illness. من ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

autoschediasm /ˌɔːtəʊˈskɛdɪˌ�zəm; ˌɔːtəʊˈskiːdɪˌ�zəm/ ( n ) anything done with little forethought or preparation ( Collins Dictionary ) چیزی که بِدا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این لغت هم نقش فعل و هم نقش دستوری اسم را ایفا می کند. دیکشنری زیر هفت تعریف برای این کلمه داده است. در اینجا دو تعریف کاربردی این لغت در نقش دستوری ...

پیشنهاد
٢

Get one’s tits in a wringer: 1. to get into trouble. به دردسر افتادن Example:👇 He got caught stealing from the office. He's really got his tits in ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بر طبق دیکشنری کالینز، این لغت هم به معنی روزانه و هم به معنی روزمره است. در معنی اول ما با چیزی، موردی یا رویدادی سر و کار داریم که روزانه اتفاق می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

make a mess of; bungle ( New Oxford American Dictionary ) بهم ریختن اوضاع؛ ندونم کاری کردن؛ فاتحه ی کاری یا چیزی رو خوندن؛ خراب کردن؛ ضایع کردن؛ گند ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک تخت بزرگ و قدیمی با پایه های بلندی که مانند ستون در هر گوشه ی آن قرار داشت. این پایه های ستون مانند از چارچوبی حمایت می کردند که پرده ها از آن آوی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قابل ذکر است که بر طبق دیکشنری زیر، این اصطلاح فقط برای حرف زدن و صحبت کردن بکار نمی رود بلکه برای انجام هر کاری از جمله حرف زدن استفاده می شود. حال ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Half frozen: ( adj ) 1. extremely cold. بسیار سرد. Example: 👇 the half - frozen, but still conscious boy. پسری که از سرما تقریباً یخ زده اما همچ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دیکشنری زیر برای این کلمه دو تعریف وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( of the air or weather ) hot and humid. ( در مورد هوا و یا آ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه هم به اسم فردی اشاره دارد که در کتاب مقدس یا انجیل نامش ذکر شده است و هم با توجه به نام این فرد، به معنی یک زن بی حیا و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این لغت همانطور که در ترجمه ها و معانی پیشنهادی کاربران عزیز هم معلوم است هم نقش اسم و هم نقش فعل را ایفا می کند. با استفاده از دیکشنری زیر و با در ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه که در انگلیسی بریتانیایی و در شرائط و محیط غیر رسمی استفاده می شود هم در نقش اسم و هم در نقش دستوری فعل ظاهر می شود. با استفاده از دیکشنری ز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه دارای معانی مختلفی است که رایج ترین آن نیشگون گرفتن و فشردن است. در اینجا با استفاده از دیکشنری زیر تنها یکی از معانی این لغت همراه با مثال ...