توده مردم پست (اسم)
rabble, rabblement, ragtag and bobtail, tag-rag and bobtail
ragtag and bobtail
/ˈrægˌtæɡəndˈbɒbteɪl//ˈræɡtæɡəndˈbɒbteɪl/
معنی: توده مردم پست
معانی دیگر: rabble : توده مردم پست
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
Ragtag /ˈr�ɡˌt�ɡ/ ( n - derogatory ) – meaning: a disreputable or disorganized group of people ( esp in the phrase ragtag and bobtail )
توده مردم پست؛ اراذل و اوباش؛ واخورده های اجتماع؛ طبقات پست اجتماع؛ وامانده های اجتماع؛ مردم عادی جامعه ؛ کس و ناکس
... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇
The pleasure of leading the ragtag and bobtail proves but so - so, compared with the pleasure of commanding the House of Commons.
در مقایسه با لذت فرماندهی در مجلس عوام، لذت رهبری وامانده های جامعه چندان چنگی به دل نمیزند.
Example 2: 👇
Without the populace having any hand in it, the ragtag and bobtail of the strangers became bolder and shouted more and more.
بی آنکه مردم دستی در آن داشته باشند، اراذل و اوباشِ غریبه ها جسورتر می شدند و بیشتر و بیشتر فریاد می زدند.
Example3: 👇
The ragtag and bobtail of every nation poured into the frontier in search of gold.
طبقات پست جوامع مختلف در جستجوی طلا به مرزها سرازیر شدند.
Example 4: 👇
To make myself amiable and pay court to all the ragtag and bobtail is not in my line.
تلاش برای اینکه دوست داشتنی بنظر برسم و تملق هر بی سر و پایی رو بگم در حیطه ی کاریِ من نیست.
Example 5: 👇
TRUM: Well, we're on the highroad to the West—and when we get the ragtag and bobtail cleaned out of here, we’ll grow. yes, Sir—we’ll grow.
NINIAN: I'm sure of it.
* Abe Lincoln in Illinois - a play by Robert E. Sherwood
تِرام: خوب، ما در شاهراه غرب هستیم - و وقتی که اینجا رو از واخورده های اجتماع پاک کنیم، رشد خواهیم کرد. بله قربان - ما رشد خواهیم کرد.
نینیان: مطمئنم
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #آبراهام لینکن در ایلینوی، # اثر رابرت شِروود
توده مردم پست؛ اراذل و اوباش؛ واخورده های اجتماع؛ طبقات پست اجتماع؛ وامانده های اجتماع؛ مردم عادی جامعه ؛ کس و ناکس
... [مشاهده متن کامل]
در مقایسه با لذت فرماندهی در مجلس عوام، لذت رهبری وامانده های جامعه چندان چنگی به دل نمیزند.
بی آنکه مردم دستی در آن داشته باشند، اراذل و اوباشِ غریبه ها جسورتر می شدند و بیشتر و بیشتر فریاد می زدند.
طبقات پست جوامع مختلف در جستجوی طلا به مرزها سرازیر شدند.
تلاش برای اینکه دوست داشتنی بنظر برسم و تملق هر بی سر و پایی رو بگم در حیطه ی کاریِ من نیست.
تِرام: خوب، ما در شاهراه غرب هستیم - و وقتی که اینجا رو از واخورده های اجتماع پاک کنیم، رشد خواهیم کرد. بله قربان - ما رشد خواهیم کرد.
نینیان: مطمئنم
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #آبراهام لینکن در ایلینوی، # اثر رابرت شِروود
یه مشت آدم بی سر و پا