پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٧٦٤)

بازدید
١,٨٥١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a small container, typically cylindrical and made of glass, used especially for holding liquid medicines. ( New Oxford American Dictionary ) یک ظرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به دیکشنری زیر این کلمه هم نقش اسم دارد و هم نقش صفت. زمانی که اسم است معنیِ اول آن، مختص انگلیسیِ بریتانیایی است اما معنی دوم و معنی این لغت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

an insulting remark or an insinuation or allegation about someone that is likely to damage their reputation. ( New Oxford American Dictionary ) اظها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم اسم است و هم فعل. با در نظر گرفتن این دو نقش دستوری، پنج مورد معنایی برای این لغت طبق دیکشنری زیر وجود دارد. دو معنی اول همان دو معنی لغت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این لغت سه معنی دارد که با استفاده از دیکشنری زیرهر سه معنی همراه با چند مثال مربوطه ترجمه ی سرِ دستی می شود: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Voil� /vwʌˈlɑː/ ( French, interjection or exclamation or an expression of satisfaction ) – meaning there it is; there you are. ( New Oxford American ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

gain the support or favour of someone by action or persuasion. ( New Oxford American Dictionary ) با عملکرد مثبت یا با ترغیب از حمایت کسی برخوردار ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرد آینده دار؛ بالقوه مؤفق Example 1: 👇 Many in the party see tax relief as a comer. بسیاری از اعضای حزب، معافیت مالیاتی را به عنوان یک موفقیت بالق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( North American English ) – meaning: conform or adhere to a particular idea, approach, code or principle ( New Oxford American Dictionary ) مطابقت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Plump for something or someone To give support ( to ) or make a choice ( of ) one out of a group or number. ( Collins Dictionary ) از میان یک گروه ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر تمامی معانی پیشنهادی و کاربردی دوستان و بر روی سایت، دیکشنری زیر معنی خاصی را داده است که از نظر مفهومی مشترک با معانی پیشنهادی است اما از ن ...

پیشنهاد
٠

hit someone very hard in anger. Block is used here in its informal sense of 'head'. ( Oxford Dictionary of Idioms ) از سرِ عصبانیت کسی را به قصد کُش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be impolite, impertinent and/or disrespectful in behaviour or attitude to someone. . بی ادبی، گستاخی و یا بی احترامی در رفتار نسبت به کسی. ( این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

a small dingy bar, shop, or restaurant. ( New Oxford American Dictionary ) بار، مغازه یا رستوران کوچک تیره و تار. Example 1: 👇 Their first shop w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه مطابق دیکشنری زیر در سه نقش دستوریِ فعل لازم ( مفعول ناپذیر ) ، اسم و صفت بکار می رود. در پایین تعاریف لغت مذکور در هر سه نقش همراه با مثال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در دیکشنری زیر چهار معنا برای این لغت داده شده است. معنی دوم در بین معانی پیشنهادی نیست. در اینجا هر سه معنی همراه با مثال ها و ترجمه ی سرِدستی ارائه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to stop mentioning or talking about something. امتناع از ذکر یا صحبت در مورد چیزی کردن Example 1: 👇 Let it rest, Rachel. Leave her in peace. راشل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق دیکشنری زیر ، این کلمه هم در نقش اسم و هم در نقش فعلِ متعدی ( مفعول پذیر ) بکار می رود. New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( n ) an act or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Aplomb /əˈplɒm/ ( n - mass, usu used with the preposition ‘with’ ) equanimity, self - confidence, or self - possession, assurance especially in a dem ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دیکشنری زیر سه معنا برای این لغت در نظر گرفته شده است. در بین معانی پیشنهادی بر روی سایت، به دو معنی اشاره شده است ولی یکی از معناها مطرح نشده است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

prepared or willing. ( Collins Dictonary ) آماده یا مایل بودن Example 1: 👇 Sure, I am game to go to the mall. مطمئناً من آماده ( مایل ) به رفتن به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این عبارت همیشه با کلمه keep بکار نمی رود. خود عبارت، a stiff upper lip است که می تواند با افعالی مانند keep یا maintain و امثال آنها بکار رود. عبارت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hear tell of be told about. ( New Oxford American Dictionary ) مطلع شدن؛ خبر دار شدن؛ شنیدن در مورد کسی یا مطلبی Example 1:👇 He has heard tell of b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این لغت هم به معنی سخاوت داشتن در بخشش پول و هدایای دیگر است و هم به معنی پول و هدایایی است که در عمل سخاوتمندانه بخشیده می شود. 1. generosity in be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. not intentional; inadvertent; not done on purpose. ( New Oxford American Dictionary ) عمدی نبودن؛ سهوی؛ بدون قصد و غرض؛ ناخواسته Example 1:👇 We ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی پیشنهادی و اصلی، در دیکشنری زیر معنایی داده شده است که ممکن است کمتر کاربرد داشته باشد: any large building especially unattractive or ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( As ) clear as day: very easy to see or understand. ( New Oxford American Dictionary ) به سادگی قابل مشاهده و درک کردن؛ مثل روز روشن؛ مثل روز روشن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

incongruously varied in appearance , color or character; disparate. ( New Oxford American Dictionary ) بطور نامتناجس، متفاوت در ظاهر، رنگ و یا کیفیت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( of the skin ) to make or become raw and cracked, esp by exposure to cold. ( New Oxford American Dictionary ) خشک شدن و تَرَک خوردن پوست بخصوص در م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم در نقش فعل ( لازم و نه متعدی: بدون مفعول ) و هم در نقش اسم بکار می رود: 1. ( v - intr ) talk casually, especially about unimportant matte ...

پیشنهاد
٠

به شکل جدی درگیر بودن؛ تا خر خره یا گردن در چیزی فرو رفتن Example 1: 👇 He’s up to his neck in dodgy dealings. اون تا گردن ( تا خِر خِره ) توی معام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Draw someone out OR draw out someone - meaning: gently or subtly induce someone to talk more. ( New Oxford American Dictionary ) با ملایمت یا زیرکان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه هم در نقش اسم بکار می رود و هم در نقش فعل New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( v ) to go on such an excursion. به سفر ی کوتاه و لذت بخش ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Ad hockery OR ad hocery /ˌad ˈhɒk ( ə ) ri/ ( n - mass, informal ) the use of improvised measures rather than general long - term strategies. ( New O ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای این لغت در دیکشنری زیر سه نقش دستوری وجود دارد: قید، حرف اضافه و صفت New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. ( Adverb ) A ) almost. تقریباً Exam ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Get someone's back/dander up OR put or set someone's back up – meaning: make someone annoyed or angry. رنجاندن؛ عصبانی کردن؛ اذیت کردن؛ دلخور کردن؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

with irregular bursts of activity; in spasmodic spells; irregularly. ( New Oxford American Dictionary ) فعالیت نامنظم؛ غیر منظم؛ هر از گاهی؛ وقت و ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Look - in /ˈlʊkɪn/ ( n - singular, often with negative, British English informal ) a chance to be chosen, take part or succeed in something. ( New Ox ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم اسم است و هم فعل. زمانیکه فعل است هم در نقش فعلِ لازم و هم در نقش فعل متعددی بکار می رود. معنای اسمی: an embarrassing mistake or blunder ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Elsewhither /ˈɛlsˌwɪ�ər/ ( adv - archaic ) – meaning to another place in a different direction. ( Collins Dictionary ) به مکان دیگر در جهت ( مسیر ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معانی پیشنهادی، در دیکشنری زیر معنی متفاوتی ذکر شده است که شاید کمتر مورد استفاده قرار می گیرد: supplied with or having enough of something ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، این لغت معنی دومی دارد که در دیکشنری های زیر ذکر شده است: engage in combat with ( New Oxford American Dict ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

You wouldn’t know OR you wouldn’t know it طبق معمول؛ بر حسب اتفاق؛ غیر از این انتظار نمیره؛ غیب گفتی؛ معلوم بود؛ مثل همیشه؛ بوقه؛ داد میزنه؛ تابلو هس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز که معنی لغوی و اصلی این کلمه هستند، دیکشنری زیر معنی دوم این کلمه را در غالب تمثیلی و خارج از بافت اصلی است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دیکشنری کالینز دو معنی برای این لغت وجود دارد: 1. Any of a class of lyric poets who flourished principally in Provence and N Italy from the 11th t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، کاربردِ معنی مجازی یا استعاره ای و یا تمثیلی این لغت در دیکشنری زیر در موقعیت های غیر جنگی است. در اینجا د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی دوم این لغت در دیکشنری زیر *به وجد آمدن؛ از خود بیخود شدن؛ حالت خلصه پیدا کردن* است: be overcome with admiration, adoration, or other strong emo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

skill or excellence in a particular field or activity such as acting or playing music. ( The Britannica Dictionary ) مهارت یا برتری در یک زمینه یا ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

prepare and strengthen ourself for what is to come. ( New Oxford American Dictionary ) خود را برای آنچه در راه است آماده و مجهز ( و یا تقویت ) کردن؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حضور بازیگران بر روی صحنه جهت قدردانی از تماشاچیان یا تشویق آنان بعد از اتمام نمایش. Example 1:👇 They were taking a curtain call together. آنها در ...