پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٧٤٨)

بازدید
١,٦٦٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی کاربران عزیز، معنی دیگری در دیکشنری زیر داده شده است: inject extra fuel into ( the cylinder or carburetor of an internal comb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانی که دیکشنری زیر برای این لغت داده برای افرادی غیر از کشیش، روحانی و اسقف بکار می رود: a garment or robe, esp one denoting office, author ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( of shoes or clothes ) having eye - catching straps. ( New Oxford American Dictionary ) کفش ها یا لباسهایی که بند های چشم نوازی ( جالبی، یا زیبایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the spirit, attitude, or general outlook of a specific time or period, esp as it is reflected in literature, philosophy, etc or as shown in ideas and ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دست دادن انرژی، قدرت و حرکت، نیروی لازم، شور و شوق Example 1: 👇 The enthusiasm of the crowd went flat when the team lost the game. وقتی تیم باخت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی داده شده، بر طبق دیکشنری زیر یکی از معانی این لغت *پیشنهاد، نشان، اثر و یا ردپا* ( معمولا از یک چیز بد یا یک امر نامطلوب ) است. a sug ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معنای اصلی که زانو زدن به نشانه ی عبادت یا احترام است، این لغت، بر طبق دیکشنری زیر ( و بخصوص زمانی که با قید یا عبارت قیدی بکار می رود ) می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب نشینی کردن؛ انصراف دادن؛ پس گرفتن حرف یا خنثی کردن کار یا فعلی که انجام شده Example: 👇 CAROL: You want to “charm” me. You want to “convince” me. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cromulent /ˈkrɑmjələnt/ ( adj - humorous ) acceptable, legitimate or adequate. ( New Oxford American Dictionary ) قابل قبول؛ مشروع؛ کافی؛ رضایت بخش؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، معنی دیگر ی توسط دیکشنری زیر داده شده است. A pond from which narrow netted channels lead, into which wild ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A decoy entry in a dictionary or encyclopedia, secretly planted among the genuine entries to catc other publishers in the act of copying content. ( D ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به توضیح کاملی که در اینجا از ویکیپیدیا داده شده است، در اینجا فقط تعریف دیکشنری زیر همراه با مثال هایی که توسط دیکشنری مورد نظر داده شده است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( Of something bad ) experienced or present to the maximum degree. ( New Oxford American Dictionary ) تجربه یک مسئله تلخ یابسیار بد و ناگوار تا سرحد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز که جزو معانی اصلی و کاربردی این لغت هستند، یک معنی دیگر، در دیکشنری زیر آمده است که در صخره نوردی یا کوه نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرِ مراد را سوار بودن؛ لذت بردن از یک دوره موفقیت و خوشبختی. Example 1: 👇 The president was riding a wave of good feeling about the economy, but it ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Skanky /ˈsk�ŋki/ ( adj - informal, mainly North American ) – meaning: ( especially of a person ) dirty and unpleasant. ( New Oxford American Dictiona ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه اسم است و معانی زیر را دارد: 1 - The property of being starchy. ۱ - چیزی که نشاسته دارد یا نشاسته ای مانند است؛ چیزی که آهاری و یا شق و رق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه اسم است و فعل آن Jollify است. باید مراقب بود که در ترجمه معنی این لغت، تعریف فعلی ( یعنی این کلمه در نقش دستوری فعل ) نداد. lively celebrat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به وجد آوردن؛ باعث شادی و سرور شدن؛ طربناک کردن یا شدن. Example 1: 👇 The comedian’s hilarious performance jollified the audience, filling the room ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این معنا کاملاً جدید است و توسط دیکشنری زیر داده شده است: ( of artificial intelligence ) to produce false information contrary to the intent of the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Additional items of dress or equipment, or other items carried or worn by a person or used for a particular activity. ( New Oxford American Dictionar ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در دو ساختار یا نقش دستوری بکار می رود. 1 - Adjective: /ˈfɔːrθˌraɪt/ direct and outspoken همینطور که ملاحظه می کنید استرس یا فشار کلام روی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Clearness or lucidity, as of a statement ( Dictionary. Com ) وضوح و شفافیت مثلاً در اظهار یا بیان ( یک مطلب ) Example 1: 👇 The author’s use of sim ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( of an account or representation ) speech or writing clearly expressed and easily understood; lucid. [New Oxford American Dictionary] زمانی که سخن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The fallacy described by behavioral economist David J. Ewing, where a gambler believes they will be able to stop a risky behavior while still engagin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی های متمایز؛ خصوصیات بارز Example:👇 The discussion between Johnny and Edward, with Linda as onlooker, fleshes out the lineaments of a classic A ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

A remark or statement with a moral content that has been used too often to be interesting or thoughtful ( New Oxford American Dictionary ) مطلب یا ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معانی داده شده توسط عزیزان، ذکر این نکته شاید مفید باشد که این کلمه در سه ساختار دستوری زیر بکار می رود: New Oxford American Dictionary🔻 1 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط عزیزان، دیکشنری زیر دو معنای مهم این لغت را در موقعیت های کاربردی مربوطه مطرح می کند: New Oxford American Dictionary 🔻 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلافه کننده و دشوار Example: 👇 In every play, almost everything takes place in the middle. No writer has yet found a way to jump from beginning to e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمُخته شدن؛ مأنوس شدن؛ عادت دادن؛ آشنا ساختن و خو دادن ( اما نه تنها به آب و هوا که بیشترین استفاده از این لغت است بلکه شامل محیط؛ شرائط و غیره نیز م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر معانی پیشنهادی توسط دوستان، معنی زیر نیز در دیکشنری New Oxford American Dictionary وجود دارد: ( of a swelling ) reduce until gone. خوابیدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این کلمه در دو ساختار دستوری �اسم� و �صفت� به کار می رود: 1 - ( As a noun ) : the highest rank or level بالاترین سطح یا رتبه Example: 👇 Anyone who a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( usually passive, informal ) to affect the feelings of deeply; upset; distressed. ( Collins Dictionary ) ( غیر رسمی و معمولاً در جملات مجهولی ) عم ...

پیشنهاد
١

to take advantage of an opportunity as soon as it exists, in case the opportunity goes away and does not return استفاده کردن از فرصت بدست آمده قبل از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( exclamation informal ) – used as a euphemism for Christ. کلمه ای که اشاره ی غیر مستقیم به واژه ی �مسیح� دارد. Example: 👇 BILL: Shelly - baby - p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعیف النفس؛ بزدل؛ کم جرأت؛ جگر نداشتن؛ جُربزه نداشتن؛ خا** نداشتن؛ مردِ کاری نبودن؛ جَنَم کاری را نداشتن؛ ترسو Example: 👇 ANN [talking about Pat’s d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Be beyond someone: to be too difficult, astonishing, puzzling, etc. for someone to understand or explain. از این عبارت وقتی استفاده می شود که چیزی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. cause someone to feel sympathy, emotion, or enthusiasm. چیزی یا کسی که سبب احساس همدردی، عاطفه و یا اشتیاق در فردی شود. 2. cause someone to reme ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

dead beyond any doubt ( Collins Dictionary ) بدون شک مُرده Example: 👇 ANN: Surely it isn't hopeless. Surely you can— PAT: But it is, you see. ANN: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دلائل متقاعد کننده برای چشم پوشی از انجام کاری آوردن Example: 👇 ANN: What happened when he went over to you last year? PAT: I cabled I wanted to get ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وامانده؛ درمانده؛ بدشانس؛ بازنده؛ ضرر؛ یأس؛ بی عرضه؛ شخص ناکارآمد Example: 👇 ANN: I was important to you then— PAT: You still are. ANN: Come to me ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبجوی تیره و قوی که در پاییز درست می شود و در بهار نوشیده می شود. Example: 👇 The two principal kinds of double beer are the Bock - beer and the Sal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( adj - US often derogatory ) exhibiting qualities attributed to the middle class, especially pretentiousness or conventionality. ( New American Oxfo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to swindle or defraud; persuade ( someone ) to do or believe something, typically by use of a deception. کلاهبرداری یا شیادی کردن؛ متقاعد کردن ( کسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ابراز یا احساس دلسوزی/همدردی کردن Example: 👇 When Johnny leaves Julia, she commiserates her: “if he loves you, he’ll be back. ” * Analysis of Holid ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در موارد قانونی به معنی زیر است: ( law ) to renounce or repudiate a legal claim or right انصراف از یا انکار یک حق قانونی یا یک ادعا Example ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون مهارت و ظرافت When striving for a naturalistic effect in an opening scene between two old college roommates who were once rivals for the same wo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه علاوه بر معنی کودک نابغه ، معنی کسی که در سن جوانی موفق است را هم می دهد: A person who is exceptionally successful in his or her field while ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر حال؛ پر جُنب و جوش؛ زنده دل؛ پر از انرژی Example: 👇 ANN: Something's burning you up. Tell me what it is! PAT: I'm afraid you're imagining things. ...