shibboleth

/ˈʃɪbəˌleθ//ˈʃɪbəleθ/

معنی: امتحان، ازمون، اسم رمز، بیان رایج، اصطلاح پیش پا افتاده و مرسوم
معانی دیگر: (انجیل) شبولت، نام شب، اسم عبور، محک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a slogan, phrase, or belief that characterizes or is held devotedly by a group.

- "No new taxes" is now a shibboleth of the Republican Party.
[ترجمه گوگل] "بدون مالیات جدید" اکنون به عنوان یکی از محافل حزب جمهوری خواه تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان] او گفت: \" هیچ مالیات جدیدی در حال حاضر a از حزب جمهوری خواه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the shibboleths of communism
[ترجمه گوگل] شیبله های کمونیسم
[ترجمه ترگمان] the کمونیسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a piece of language or a pronunciation that serves as a test of one's membership in a group.

جمله های نمونه

1. It is time to go beyond the shibboleth that conventional forces cannot deter.
[ترجمه گوگل]زمان آن فراتر از آن است که نیروهای متعارف نمی توانند از آن جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده که فراتر از مرزه ای تعیین شده بروید که نیروهای قراردادی نمی توانند مانع آن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They still cling to many of the old shibboleths of education.
[ترجمه گوگل]آنها هنوز به بسیاری از شیبوله های قدیمی آموزش چسبیده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز به بسیاری از داستان های قدیمی آموزش و تربیت تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maritime nations still respond automatically to the shibboleth of the freedom of the seas.
[ترجمه گوگل]کشورهای دریانوردی هنوز به طور خودکار به سوله آزادی دریاها پاسخ می دهند
[ترجمه ترگمان]ملت های دریایی هنوز به طور خودکار به the آزادی دریاها پاسخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shibboleth is an Open Source project that provides federated identity and access control between academic institutions.
[ترجمه گوگل]Shibboleth یک پروژه منبع باز است که هویت فدرال و کنترل دسترسی بین موسسات دانشگاهی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]shibboleth یک پروژه منبع باز است که هویت متحد و کنترل دسترسی بین موسسات آکادمیک را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another Western shibboleth about the future will thereby fall.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، یکی دیگر از ظلمات غربی درباره آینده سقوط خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از shibboleth غربی درباره آینده در نتیجه سقوط خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They would say to him, Then say, Shibboleth.
[ترجمه گوگل]به او می گفتند: پس بگو شیبولث
[ترجمه ترگمان]به او خواهند گفت: پس بگویید، shibboleth
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shibboleth system is a distributed system for web single sign-on across or within organizational boundaries, which provides authentication and access control for resource access between domains.
[ترجمه گوگل]سیستم Shibboleth یک سیستم توزیع شده برای ورود به وب سایت در سراسر یا درون مرزهای سازمانی است که احراز هویت و کنترل دسترسی را برای دسترسی به منابع بین دامنه ها فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم shibboleth یک سیستم توزیع شده برای یک علامت روی وب در سرتاسر یا درون مرزه ای سازمانی است، که تایید اعتبار و دسترسی به دسترسی به منابع بین دامنه ها را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then said they unto him, Say now Shibboleth: and he said Sibboleth: for he could not frame to pronounce it right.
[ترجمه گوگل]سپس به او گفتند: اکنون شیبولث را بگو
[ترجمه ترگمان]سپس به او گفتند: همین حالا بگو shibboleth؛ چون نمی توانست قاب آن را درست تلفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ideal candidate will have experience intergrating Shibboleth before.
[ترجمه گوگل]کاندیدای ایده آل قبلاً تجربه ادغام Shibboleth را خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]کاندیدای ایده آل پیش از این نیز intergrating shibboleth را تجربه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apparently, to wear a hat in the cafeteria was a student shibboleth.
[ترجمه گوگل]ظاهراً کلاه گذاشتن در کافه تریا یک شیبوله دانشجویی بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، برای پوشیدن یک کلاه در کافه تریا، یک دانش آموز رایج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The traditional Asquithian-Liberal section of the party, which dominated the constituencies believed in the need to reiterate the established Liberal shibboleths.
[ترجمه گوگل]بخش سنتی اسکوئیتی-لیبرال حزب، که بر حوزه‌های انتخاباتی تسلط داشت، به لزوم تکرار شیبولیت‌های لیبرال مستقر اعتقاد داشت
[ترجمه ترگمان]بخش traditional سنتی حزب، که حوزه های انتخاباتی را تحت سلطه خود داشت، به نیاز به تکرار the لیبرال دموکرات معتقد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am looking to add a new feature to integrate Shibboleth (Open source) into our website.
[ترجمه گوگل]من به دنبال اضافه کردن یک ویژگی جدید برای ادغام Shibboleth (متن باز) در وب سایت خود هستم
[ترجمه ترگمان]من بدنبال اضافه کردن یک ویژگی جدید برای ادغام shibboleth (منبع باز)در وب سایت مان هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even their commitment to abolishing university tuition fees, a shibboleth in a party with a large student following, may be wavering.
[ترجمه گوگل]حتی تعهد آنها به لغو شهریه های دانشگاه، یک پارتی در یک مهمانی با تعداد زیادی از دانشجویان، ممکن است متزلزل باشد
[ترجمه ترگمان]حتی تعهد آن ها برای لغو شهریه دانشگاه، a در یک مهمانی با یک دانش آموز بزرگ در پی آن، ممکن است مردد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Notice that in each case the objection is based on a shibboleth.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که در هر مورد اعتراض بر اساس یک شیبولث است
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که در هر مورد، این ایراد مبتنی بر یک shibboleth است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امتحان (اسم)
assay, temptation, experiment, quiz, trial, try, exam, examination, shibboleth, probation

ازمون (اسم)
test, try, exam, examination, sample, shibboleth

اسم رمز (اسم)
password, shibboleth

بیان رایج (اسم)
shibboleth

اصطلاح پیش پا افتاده و مرسوم (اسم)
shibboleth

انگلیسی به انگلیسی

• word or pronunciation used only by members of a specific group or class; word or phrase characteristic of a particular group or ideology
a shibboleth is an old idea or practice which is no longer thought to be important; a formal word.

پیشنهاد کاربران

A custom, principle, or belief distinguishing a particular class or group of people, especially a long - standing one regarded as outmoded or no longer important. ( New Oxford American Dictionary )
یک رسم، اصل، یا باوری که طبقه یا گروه خاصی از مردم را متمایز می کند، به ویژه طبقه یا گروهی قدیمی که منسوخ شده یا دیگر مهم نیستند.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
The party began to break with the shibboleths of the left.
حزب شروع به گسستن از اصول ( رسوم یا باور های ) چپی خودش کرد.
Example2: 👇
Like Americans did when they elected Barack Obama, we should eschew our old shibboleths and forge ahead on a revolutionary path.
مانند آمریکایی ها که باراک اوباما را انتخاب کردند، ما هم باید از رسوم قدیمی خود فاصله گرفته و در یک مسیر انقلابی گام برداریم.

shibboleth
1. ورد زبان، لقلقه زیان، ترجیع بند، شعار، ذکر، تکیه کلام، نقل محافل
2. مبتذل
3. رمز اعظم
4. locus classicus
5. loci classici
ـــ تکه کلام
ــ شعار

بپرس