wangle

/ˈwæŋɡl̩//ˈwæŋɡl̩/

معنی: لرزاندن، تلولو خوردن، به حیله متوسل شدن
معانی دیگر: کلاشی کردن، (با زرنگی) به دست آوردن، تلکه کردن، درکشیدن، (درحساب و دفتر و غیره) دست بردن، تقلب کردن، پس و پیش کردن، لول خوردن، قر و غمزه آمدن، قر دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: wangles, wangling, wangled
مشتقات: wangler (n.)
(1) تعریف: (informal) to get or bring about (something) by resorting to tricks and schemes.
مشابه: intrigue, manipulate

- He wangled an extra week's vacation.
[ترجمه گوگل] او یک هفته بیشتر تعطیلات را به سر می برد
[ترجمه ترگمان] او مرخصی یک هفته اضافی می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to manipulate or change (figures or the like) in a deceptive manner.
مشابه: manipulate

جمله های نمونه

1. to wangle accounts
در حساب ها دست بردن

2. I'll be so jealous if you manage to wangle an invitation to his house.
[ترجمه گوگل]من خیلی حسودی می کنم اگر بتونی دعوت نامه ای به خونه او بزنی
[ترجمه ترگمان]اگر موفق به خوردن یک دعوت نامه به خانه اش بشوید، خیلی حسادت خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We managed to wangle a few days' leave.
[ترجمه گوگل]موفق شدیم چند روز مرخصی بگیریم
[ترجمه ترگمان]چند روز مرخصی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll try to wangle a contribution out of him.
[ترجمه گوگل]من سعی خواهم کرد که از او سهمی داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم از او کمک بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was trying to wangle his way onto the committee.
[ترجمه گوگل]او سعی می‌کرد راهش را به کمیته بیاورد
[ترجمه ترگمان]او سعی داشت راهش را به سمت کمیته بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If I can think of some excuse to wangle my way out of going tonight I will do!
[ترجمه گوگل]اگر بتوانم بهانه‌ای بیاندیشم تا از رفتن امشب خلاص شوم، این کار را خواهم کرد!
[ترجمه ترگمان]اگر من به بهانه ای سر راهم قرار بگیرم، از این که قصد دارم از این جا برم بیرون!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We should be able to wangle it so that you can start tomorrow.
[ترجمه گوگل]ما باید بتوانیم آن را تکان دهیم تا شما از فردا شروع کنید
[ترجمه ترگمان]ما باید قادر باشیم این کار را انجام دهیم تا شما بتوانید فردا شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She managed to wangle an invitation to the reception.
[ترجمه گوگل]او موفق شد دعوت نامه ای را برای پذیرایی به صدا درآورد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به دعوت نامه دعوت به دعوت نامه را به wangle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'll try to wangle some money out of my parents.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم مقداری پول از پدر و مادرم بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم مقداری پول از پدر و مادرم در بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He managed to wangle his way onto the course.
[ترجمه گوگل]او موفق شد راه خود را به سمت مسیر حرکت کند
[ترجمه ترگمان]او موفق شد راهش را به سمت مسیر منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He came to wangle your legacy from you and you refused.
[ترجمه گوگل]او آمد تا میراث تو را از تو ببرد و تو نپذیرفتی
[ترجمه ترگمان]اون ارث تو رو از تو گرفت و تو قبول نکردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tanner managed to wangle a pay raise out of him.
[ترجمه گوگل]تانر موفق شد افزایش دستمزد خود را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]تنر موفق شد که پول pay رو از بدنش در بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alice was trying to wangle her way onto the committee.
[ترجمه گوگل]آلیس سعی می کرد راهش را به سمت کمیته بیاورد
[ترجمه ترگمان]آلیس سعی داشت راهش را به سمت کمیته بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is trying to wangle his way onto the committee.
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا راه خود را به کمیته باز کند
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه راهش رو به کمیته تحویل بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لرزاندن (فعل)
flutter, tremble, shiver, shag, jar, quake, quaver, shake out, wangle

تلولو خوردن (فعل)
wangle

به حیله متوسل شدن (فعل)
wangle

انگلیسی به انگلیسی

• manipulation; cheating; forgery; use of dishonest means to achieve a particular purpose
fake; cheat; gain by dishonest means; use dishonest means to achieve a particular purpose
if you wangle something that you want, you manage to get it by being clever or persuasive; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بر طبق دیکشنری زیر ، این کلمه هم در نقش اسم و هم در نقش فعلِ متعدی ( مفعول پذیر ) بکار می رود.
New Oxford American Dictionary ⬇️
1. ( n ) an act or an instance of obtaining something by persuasion or clever manipulation.
...
[مشاهده متن کامل]

عمل یا نمونه ای از بدست آوردن چیزی از طریق ترغیب کردن و یا ترفند و حیله گری.
Example: 👇
A rather clever wangle on the part of some of the folk at the office.
یک دستاورد نسبتاً هوشمندانه از جانب برخی از افراد در دفتر.
2. ( v - trans ) manage to obtain ( something ) by persuading or cleverly manipulating someone.
با متقاعد کردن یا دستکاری زیرکانه چیزی را به دست آوردن.
Example 1: 👇
I wangled an invitation to her party.
من توانستم با ترفند یک دعوتنامه برای مهمانی بدست بیاورم.
Example 2: 👇
I was what's called a bright boy, and I managed to wangle a couple of scholarships. They helped a good deal in school and college. *Holiday - a play by Philip Barry
I was what's called a bright boy, and I managed to wangle a couple of scholarships. They helped a good deal in school and college. ( Holiday - a play by Philip Barry )
من پسر باهوشی بودم و توانستم با زیرکی و ترفند چند بورسیه ی تحصیلی بگیرم. آنها در مدرسه و دانشگاه کمک خوبی بودند.
متن انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری

wangle

بپرس