پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٧٣٠)

بازدید
١,٢٧٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی دیگری برای این لغت وجود دارد که تنها در انگلیسی بریتانیایی و نه آمریکایی بکار می رود: کسی که توسط دولت برای جاسوسی از مطالبه کنندگان استخدام می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه یا روشی مطمئن برای خروج احساسات یا انرژی های منفی و یا تنش Example 1:👇 So, you'll have to be my safety valve, confidant and confessor. بنابراین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیدگاه مغرضانه؛ نگاه یا نقطه نظر شخصی؛ نظر از روی تعصب Example 1: 👇 They give a slant to every single news item that’s put on the air. آنها به هر خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آزادانه و بدون محدودیت خرج کردن؛ به باد دادن پول و سرمایه Example 1: 👇 He blew a fortune on racing cars. او ثروت قابل ملاحظه ای را بخاطر اتوموبیل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اغوا کننده؛ تحریک آمیز؛ اغوا گر Example 1: 👇 Select a dress with a deep v - neck if you want to look come - hither at night. اگه میخوای در شب، اغوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بر لبه پرتگاه بودن؛ توی هچل افتادن؛ درگیر یک کار پر ریسک بودن Example: 👇 TONY ( looks straight at LESGATE ) : One thousand pounds in cash. LESGATE: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضیافت؛ مهمانی؛ جشن؛ دور همی Example 1:👇 The convivium was filled with laughter, music, and delicious food as friends and family gathered to honor th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

علاوه بر معانی پیشنهاد شده، این لغت دو معنی دیگر نیز دارد: 1. unwell or depressed دمغ؛ ناخوش؛ بی حوصله Example: 👇 To feel crummy 2. wretchedly inad ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Stag party or stag night: a party for men only, esp one held for a man before he is married. مهمانی که برای یک مرد، ( بخصوص قبل از ازدواج ) توسط دوس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از این عبارت وقتی استفاده می شود که فردی در حال انجام کاری ناخوشایند و دشوار است و آن کار نوعی تنبیه برای وی به حساب می آید. مثل این است که در فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Tag along/around/behind: to accompany someone, esp. when uninvited ۱ - همراهی کردن کسی بخصوص بدون درخواست یا تمایل فردِ همراهی شونده. ۲ - تعقیب کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهاد شده این فعل دو قسمتی ( از یک فعل و یک جزء حرف اضافه ای ) به معنی زیر نیز هست: to make or do quickly or easily. کاری را ساده و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرد غُر غُرو و ایراد گیر؛ کسی که بی دلیل دنبال بهانه می گردد؛ کسی که بدون هیچ توجیهی سر و صدا راه می اندازد. Example: 👇 "I can't eat this meat - it ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مانع از شنیده شدن یا مورد توجه قرار گرفتن؛ صدای کسی را خفه کردن. Example: 👇 He complained of being muzzled by the chairman. او از اینکه رئیس جلسه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روده درازی کردن؛ پر گویی یا پر حرفی کردن؛ حرف مفت زدن؛ طولانی و کسل کننده صحبت کردن؛ بی فکر حرف بیهوده زدن. Example 1: 👇 She would go red in the fa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Touch a nerve or touch a raw nerve or hit a nerve or hit a raw nerve or strike a nerve or strike a raw nerve all have the same meaning: To mention o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این ترکیب، یک عبارت فعلیِ دو قسمتی است که از یک فعل و یک جز دیگر ( پارتیکل، چیزی شبیه حرف اضافه ) تشکیل شده است. عبارت مورد بحث در موقعیتهای غیر رسمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با وجود اینکه در این عبارت از کلمه appetite به معنی اشتها استفاده شده است اما همیشه در رابطه با اشتها نسبت به غذا بکار نمی رود بلکه کلاً به معنی بران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سترگ؛ تنومند؛ گُنده؛ عظیم ذکر چند نکته در مورد این کلمه مهم است: 1 - Brobdingnagian comes from the name Brobdingnag, a fictional place from Jonathan ...

پیشنهاد
٠

Refrain from inciting drama ( rumor, lying, or an exaggerated reaction to life events ) . اجتناب از نشان دادن واکنش غیر معمول یا شدید و افراطی در یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سن اختیار؛ سنی که دیگر فرد می تواند امور خود را اداره کند. Example 1:👇 Well, he's reached the age of discretion, if only in some respects. خُب اون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَه؛ لعنتی؛ گندِش بزنن Example:👇 I'm not happy in this old place. It’s too violent it's too dramatic. I know I'm an actress but hang it, I'm on a ho ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخاطر چیزی پایین تر از استانداردهای معمول رفتار کردن؛ نادیده گرفتن ارزش های فردی ( بخاط رسیدن به چیزی ) ؛ خود را برای دستیابی به چیزی حقیر کردن. برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم آوردن؛ دچار شکست روحی ( یا جسمی ) شدن Example: 👇 NORMAN: Well, you see . . . ( Pause ) I’m gonna set myself on fire as a protest against the war. ...

پیشنهاد
٠

Keep ( several/a lot of/ too many ) balls in the air. در آنِ واحد یا همزمان چند کار را با هم انجام دادن؛ با یک دست چند هندوانه برداشتن. Example 1: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی صحیحِ پیشنهادی، این عبارت دو معنی کاربردی دیگر نیز دارد: ۱ - حیواناتی که هنوز ذبح نشده اند و زنده هستند: Example: 👇 livestock on the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( غالباً در جملات و یا ساختارهای منفی بکار می رود ) : هیچ اهمیتی یا علاقه ای را نسبت به چیزی نشان ندادن؛ بی اهمیت بودن. مترادف ها: Give a hoot; give ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to make ( oneself ) ready for something difficult or unpleasant; to fill ( oneself ) with determination and courage. آماده شدن برای کاری سخت یا امری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عاری از شواهد یا مدارک مجرمانه Example: 👇 The cops raided the warehouse, but the place was clean as a whistle پلیس به انبار هجوم برد اما هیچ مدرک مج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که دیگر از قوانین یک دین یا آموزه پیروی نمی کند یا اعمال واجب آن دین را بجا نمی آورد. مثلا مسلمان زبانی یا مسیحی شناسنامه ای. Example: 👇 Tom is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Copacetic copasetic, copesetic or copesettic /ˌkəʊpəˈsɛtɪk/ ( adj - US & Canadian, slang ) very good; excellent; completely satisfactory. علاوه بر م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بشکل غیر منتظره ظاهر یا نمایان شدن. Example: 👇 Tom Ames has heard from the locals how in times past “people began to resemble other people and the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این کلمه دو نقش دستوری دارد: یکی صفت است: ( adj ) unable to be weighed or assessed; that cannot be precisely determined, measured, or evaluated ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

An albatross around one’s neck: something burdensome that impedes action or progress. وَبالِ گردن؛ بار و یا مسئله ای شاق و ناگوار که مانع از هر گون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک نوع گاری که در مزرعه برای حمل سرگین ( فضولات حیوانات یا تپاله ) استفاده می شده است. این گاری پشتش باز است و وقتی به سمت عقب متمایل می شود، بار آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برانگیختن احساسات یا تعصبات توده مردم ( بخصوص عوام ) Example:👇 HERALD: a former priest, / Jacques Roux. / Ally of Marat's revolution. . . / . . . b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی دوم این کلمه طبق دیکشنری زیر شایسته ی خدایان، الهی یا خداگونه است. Worthy of gods; divine ( Dictionary. Com ) Example:👇 And then the ambrosia ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

علاوه بر معانی داده شده، معنای دیگر این عبارت، تقاضای رقص از کسی است که در حال رقصیدن با فرد دیگری است یا یک دور رقص را با فرد دیگری داشته است. Exam ...

پیشنهاد
٠

قرار گرفتن در یک موقعیت دشوار یا دردسر ساز؛ تویِ هچل افتادن Examples: 👇 If someone on the committee has been leaking, we're in a hell of a jam. HI ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر اساس توضیحی که قبلاً بر روی سایت گذاشته شده است در اساطیر یونان، در طویله های اوجین ۳۰۰۰ گاو نر نگهداری می شده و برای ۳۰ سال نیز تمیز نشده بودند ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To Win a kewpie doll is a common English idiom in the US, meaning that one has won a modest prize. ترجمه تحت تلفظی، بردن یک عروسک کیوپی است که عروسک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داستان یا گزارشی که یا کِذبِ محض یا ساختگی و نادرست است. Example: 👇 KRUGER: The Senator claims the situation calls for the militia. MAYOR: You can ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقاومت کردن در مقابلِ؛ ایستادگی کردن در برابرِ ( کار سخت، فشار روحی، تمسخر و یا مشکلات ) Example: 👇 McCue ( interviewing the Mayor ) : Are you goin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت توسط فروشنده ی کالا به صاحب جنس و مال به شرط فروش آن؛ دریافت مبلغ فروشِ کالا پس از خریداری توسط مشتری به صاحب کالا SHELLY: Guess what? ROBBIE ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Give ( one’s ) left nut ( for/for something ) ( American slang ) meaning: to give everything ( literally, one's left testicle ) ; in other words, to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت که معمولا با فعل have و حرف تعریف a شروع می شود ( have a hair in one’s ass ) به معنای �از دنده چپ بلند شدن است. � مترادف های دیگر آن �بد قل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تخفیف گرفتن در رابطه با این عبارت دو نکته قابل ذکر است: ۱ - این عبارت در شرائط خاص نوعی توهین و یا حتی یهود ستیزی به حساب می آید چرا که در آن از کلمه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از خود راضی؛ از دماغ فیل افتاده Example: 👇 SONNY: Mrs. Stanford gave me $5 for speaking my piece, and then she sent me home with her chauffeur. That ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر از معانی داده شده در اینجا، دو معنی دیگر در دیکشنری های انگلیسی به انگلیسی مثل کالینز وجود دارد که بر اساس آنها ترجمه های زیر پیشنهاد می شود: 1. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به معنی دومی که در دیکشنری زیر داده شده to behave in a high - spirited, festive manner; make merry ( Dictionary. Com ) ترجمه پیشنهادی، عبارا ...