پیشنهاد‌های فربد حمیدیان (٦٦٨)

بازدید
٩٧١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گره خوردن چیزی به چیز دیگر ( مجازاً ) her destiny is bound up with this exam سرنوشت او به این آزمون گره خورده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( معماری ) کتیبه های سنگی مصر باستان که در اواخر قرن نوزدهم در برخی خانه های اشرافی در اروپا، به عنوان عنصری تزئینی، اقتباس می شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گُل ریسه ( معماری - نقش برجسته های شکل دسته ی گل ) ریسه ی گل ریسه روبان فانوس کاغذی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( معماری ) پتکانه، پتکین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخش اندرونی خانه ( که مخصوص خود ساکنان خانه است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( در برخی موارد ) کارگزار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این فعل مجازاً هم به کار می رود، مثلا با idea : An idea sprouted in her mind ایده ای در ذهنش جوانه زد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مجازاً ) پررونق، شکوفا thriving blossoming flourishing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

- عبارت "دهکده ی پوتمکین"، در قرن 19 برای توصیف مکانی غیرواقعی به کار می رفت که فقط برای نمایش و فریب ساخته شده بود. بنا بر روایت، گریگوری پوتِمکین د ...

پیشنهاد
٠

intrigue ( تأثیر مثبت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

به اقتضای= به فراخور، به تناسب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

grasp

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشعل سقفی نورگیر سقفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

صفحه ی فلزیِ دور سوراخِ کلید در قفلهای درب، که معمولاً فرم تزئینی خاصی به آنها داده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

جناب عَجَمَندِه، من به باریک اندیشی شما و حُسن نیتتان برای پیشرفت زبان فارسی ایمان دارم، اما بهتر است حتماً داخل پرانتز ذکر کنید که این واژه ها ابداع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به نحو احسن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

bring sth to execution عملی کردن چیزی، جامه عمل پوشاندن به چیزی، به مرحله ی اجرا درآوردن چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جسورانه شجاعانه گستاخانه دلیرانه ( لزوما بار منفی ندارد ) ( مثلاً هنرمندی که جسورانه دست به ابداع می زند )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نتایج و عواقب چیزی آشکار شدن the reforms had taken hold

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرکِش overflowing imaginations تخیلات سرکش ( freewheeling imaginations= )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معماری عثمانی ) معمارباشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

to be serious about sth در قبال چیزی تعهد داشتن در رابطه با چیزی مصمّم بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مکانیکی بی روح ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره ) mindless machine

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

[کسی یا چیزی] خُرد انگاشتن حقیر شمردن دیدگاه ضعیف/نامطلوب نسبت به. . . خوار شمردن اعتبار/منزلتِ چندانی برای. . . قائل نشدن به چشم حقارت نگاه کردن به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

rage at someone بر کسی خشم گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واو به واو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( فرد شاغل ) کم درآمد an ill paid clerk یک منشی کم درآمد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

emerge arise turn up

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی سبک شیشه گری نفیس که توسط شیشه گر فرانسوی "رِنه لالیک" در اواخر قرن نوزدهم ابداع شد. ( بیشتر برای ساخت اشیای تزئینی، شیشه های عطر، کوزه های شیشه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( معماری ) پس نشسته، تو رفته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واسط

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تضاد فاحش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عادت کردن به چیزی، مأنوس شدن با چیزی، سازگاری با چیزی، خو گرفتن به چیزی ( بخصوص آب و هوا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نوعی کاسه ی کم عمق متعلق به یونان باستان با یک برجستگی در مرکز آن، که در زمان های قدیم برای نوشیدن یا ریختن شراب استفاده می شد. با واژه "پیاله" هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Greek tripod of bronze یکی از انواع ظروف برنزی در یونان باستان. دارای کاربردهای مختلف از جمله گرم کردن و پختن غذا. ولی اغلب از آنها برای پیشکش نذر به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توالی، پلکان ( مجازاً ) ، نردبان ( مجازاً )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آستِریا غذاخوری های محلی در ایتالیا ( میزهای اشتراکی، پاستا، ماهی و شراب )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیلچه ذغال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( پاکت پستی، ماسک، تشک، سوتین، ژاکت، پالتو، . . . ) قرار دادن قشری نرم و یا محافظ، در داخل یا روی چیزها، برای محافظت، راحتی یا بهداشت چیزی که برای آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبع ( دوستان به "لطافت طبع" اشاره کردند، اما گاهی به سادگی همان "طبع" معنی می دهد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اشیایی که نسل به نسل میان اعضای خانواده دست به دست می شود ( مادربزرگ - - > مادر - - > دختر ) و کیفیتی مقدس پیدا می کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( در برخی موارد ) فرمان دادن ( در برخی موارد ) جویا شدن، جویای . . . بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

افاده ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( معماری ) نقش برجسته های تزیینی ( به طور خاص در قسمت سینه ی سنتوری بناهای کلاسیک یونانی و روم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از پسِ کاری برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( مجازاً ) وجهه They removed the word "cushion - maker" from the firm's sign and substituted "decorator" for it. It had a better ring آنها عنوان "کو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( در بافتار معماری ) پرنقش و نگار Adolf Loos: He made furniture that was so totally overstuffed that the cabinetmaker's woodwork could no longer be ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در بافتار هنری ) آندلسی با توجه به ویکی پدیا، ذیل مدخل moors، این واژه اهالی مسلمانان اسپانیا و تمام جنوب اروپا را در برمی گیرد، لذا با تساهل می ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( معماری داخلی ) هماهنگی داشتن اجزا، به هم آمدن عناصر ?Adolf Loos: [furniture, wallpaper, lighting, …] And if they did not all fit together و اگر هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Stand aside