پیشنهادهای فربد حمیدیان (٧٤٩)
اشباع
جرگه
تسلّی to salve her conscience= to quiet her conscience
( مجازاً ) برساخته مثال: The world is wrought with problems دنیا برساخته از مشکلات است
مسکن چندخانواری
( مجازاً ) ور رفتن با چیزی، مشغول شدن یا سرگرم شدن به چیزی ( به شیوه ای سرسری، غیرمتفکرانه و غیرانتقادی ) بازی بازی کردن They always flirt with new ...
غرابت گرایی ( هنر، معماری ) رویکردی شامل استفاده از تجلیات هنری، فرهنگی و اجتماعیِ سرزمین های دور.
to strike a distinct chord= to be contrarian ساز مخالف زدن
( هنر، معماری ) سبک تزئینگرای "انفصال" یا "جدایی طلبی" که در اواخر قرن 19 عمدتاً در اتریش و آلمان پدید آمد. مشابه "آرت نوو"ی بلژیک، و از جنبش های پیش ...
تلقی دریافت ( در جایگاه اسم )
supersede
تحت الشعاع قرار دادن چیزی
inscribe ممکن است مصداق vandalism هم باشد و بار منفی داشته باشد مثال: those who inscribe public lavatory walls
متانت
خویشتنداری خودداری
( مجازاً ) برای توصیف رویدادها، پدیده ها، مفاهیم، و رویکردهایی به کار می رود که سود و زیانشان عملاً یکسان است و "توسعه و تخریب" را به یک اندازه به با ...
( هنر، معماری، رسانه، بازار . . . ) عنصری در کار که باعث هیجان و جذابیت آنی برای مخاطب می شود. ( این اصطلاح در نقدهای مارکسیستی نسبت به هیجانات کا ...
( معماری ) ایده هایی آینده نگرانه در طراحی، که طی آن ساختمان همچون گیاه یا اورگانیسم زنده ای است که کافیست بذر یا نطفه ی آن را بکاریم، آنگاه خودش طی ...
( معماری ) معمار غیرخلاق، معماری که تنها حداقل های عملکردی را طراحی میکند، و از ابعاد هنری و شاعرانه و نمادین غافل است funkitect= functional archite ...
( معماری ) بی قاعده اصطلاح rough hewn beauty ( زیبایی ناصاف - زیبایی بی قاعده ) را جان راسکین - منتقد بزرگ معماری قرن 19 - برای توصیف کلیساهای قرون ...
( مجازاً ) تحریف کردن
مزیت رقابتی، مزیت فروش
شیوه های معماری کلاسیک غربی ( دوریک، یونیک، کورنتیَن، توسکانی، . . . )
تعالی بخش
کنایه پرداز
( هنر و معماری ) پوچ گرا، هیچ انگار Dadaist forms فرم های پوچ گرایانه
( مجازاً ) ( هنر و معماری ) حذف عناصر و موتیف های سبک های دوره های پیشین، برای درانداختن طرحی نو Iconoclasm مثال: هنر مدرنیسم به طور کلی ( گسست از س ...
( هنر، معماری ) فُرمی، مرتبط با فُرم، مربوط به فرم یابی، فُرمال، فُرمیک formal language زبان فُرمی formal considerations ملاحظات در مورد فرم/فرم ...
represent
هم سنخ ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
نوعی لباس شبیه پیراهن شومیز، که فقط سینه را از جلو می پوشاند و از زیر کُت، شبیه یک پیراهن کامل است. در گذشته کاربرد بسیار داشت اما امروز به ندرت اس ...
dickey = shirtfront
گره خوردن چیزی به چیز دیگر ( مجازاً ) her destiny is bound up with this exam سرنوشت او به این آزمون گره خورده
( معماری ) کتیبه های سنگی مصر باستان که در اواخر قرن نوزدهم در برخی خانه های اشرافی در اروپا، به عنوان عنصری تزئینی، اقتباس می شد
گُل ریسه ( معماری - نقش برجسته های شکل دسته ی گل ) ریسه ی گل ریسه روبان فانوس کاغذی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( معماری ) پتکانه، پتکین
بخش اندرونی خانه ( که مخصوص خود ساکنان خانه است )
( در برخی موارد ) کارگزار
این فعل مجازاً هم به کار می رود، مثلا با idea : An idea sprouted in her mind ایده ای در ذهنش جوانه زد
( مجازاً ) پررونق، شکوفا thriving blossoming flourishing
- عبارت "دهکده ی پوتمکین"، در قرن 19 برای توصیف مکانی غیرواقعی به کار می رفت که فقط برای نمایش و فریب ساخته شده بود. بنا بر روایت، گریگوری پوتِمکین د ...
intrigue ( تأثیر مثبت )
به اقتضای= به فراخور، به تناسب
grasp
مشعل سقفی نورگیر سقفی
صفحه ی فلزیِ دور سوراخِ کلید در قفلهای درب، که معمولاً فرم تزئینی خاصی به آنها داده می شود
جناب عَجَمَندِه، من به باریک اندیشی شما و حُسن نیتتان برای پیشرفت زبان فارسی ایمان دارم، اما بهتر است حتماً داخل پرانتز ذکر کنید که این واژه ها ابداع ...
به نحو احسن
bring sth to execution عملی کردن چیزی، جامه عمل پوشاندن به چیزی، به مرحله ی اجرا درآوردن چیزی
جسورانه شجاعانه گستاخانه دلیرانه ( لزوما بار منفی ندارد ) ( مثلاً هنرمندی که جسورانه دست به ابداع می زند )