پیشنهادهای فربد حمیدیان (٧٤٩)
تعالی بخشیدن
این واژه به شکل استعاری هم به کار می رود، مثال: I was wrapped in my cocoon of pain and loneliness در پیله ی درد و تنهایی ام فرورفته بودم ( پایان ب ...
به نحو احسن
( مجازاً ) توان، توانایی
که اینطور
وَراَنداز کردن، بَراَنداز کردن
نافذ، گیرا، قاطع، کوبنده، دندان شکن، مطمئن، با طمأنینه، چشمگیر ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( در برخی جاها ) عادات، عادت rituals of daily life عادات زندگی روزمره
( معانی دیگر ) تلاش، تلاش کردن، آزمایش ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( مجازاً ) مخفی کردن، در پرده نگاه داشتن ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
as a matter of fact در واقع، در واقعِ امر، در حقیقت، حقیقت اینه که ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
در هم آمیزی، در هم آمیختن
( معماری ) شناشیل، شناشیر
mashrabiya
پنجره ی شاه نشین
بالاآمده، فرازگرفته
ناپیوسته، منقطع، منفصل، بریده بریده، گسسته
ناپیوسته، منقطع، منفصل، بریده بریده، گسسته
( شخص ) دارای خانه ی کوچک و ناکافی و نامساعد، بَدمسکن
ناسازگار
( معماری ) ( در مورد فضا ) نامحصور
( معماری ) نظام، سلسله مراتب spatial ordering نظام فضایی
( میوه، گل، مروارید، . . . ) پرورشی، دست پرورد ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( خانه ) در خور زندگی، راحت، زیستنی ( هوا ) قابل تحمل ( شخص ) قابل معاشرت
خودانگیخته
( معانی دیگر ) گردشگاه ساحلی، تأسیسات ساحلی ( معماری ) ( معنی دیگر ) دیوار میان پنجره ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
جلوی بخاری کنار آتش دور بخاری ( معمولاً همراه با کاناپه یا مبل برای نشستن ) ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
متقدّم early modernism مدرنیسم متقدم
( معماری و معماری داخلی ) سبک راستیک/روستیک سبکی که منشأ آن معماری های روستایی است که به دست صنعتگران محلی انجام می شود. مثال: استفاده از تنه های ...
( معماری داخلی ) تعیین/انتخاب جزئیات و متریال Adolf Loos was casting the finishing details for the building آدولف لوس در حال تعیین جزئیات نازک کاری ...
( معماری ) گشودگی ( فضا )
( افغانستان ) کثیف=چگال ( ایران ) کثیف=چرکین ( عربی ) نهج البلاغه، نامه 36: جَیشاً کثیفاً= سپاهیان انبوه و متراکم
هشتی، پیش فضا anteroom=antechamber=vestibule
( معماری ) اثر بیلبائو اصطلاحی است که تأثیر تلفیق سرمایه گذاری فرهنگی با معماری شمایلی ( آیکونیک ) را در رونق و رشد اقتصادی مناطق ورکشسته توصیف می ک ...
( معماری ) lowered space فضای با سقف کوتاه، فضای کم ارتفاع
رواق
( معنی دیگر ) روکش ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره ) [معماری] پوسته/جداره ی پیرامونی ساختمان architectural envelope
ناگسستنی
به مثابه ی
پیشنهادات فرهنگ معاصر هزاره: از نظر فضا، به لحاظ مکان، از نظر جا
( معنای دیگر ) فضای زیست، فضای حیات living room= living space
جامه ی عمل پوشاندن محقق کردن تحقق بخشیدن
به صورت معنی داری با منظور خاصی ( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
( معماری ) چهارستونی ( سه بخشی ) tetrastyle portico رواق چهارستونی
تبدیل شدن به چیزی، توسعه یافتن به فرم و موقعیت مشخصی
پیش پا افتاده
( ادبی ) خفته
retractable pen خودکار فشاری/کلیکی روان نویس فشاری/کلیکی
مبارزه طلبی مبارزه طلبانه
عدم