parochialism

/pəˈroʊkɪəlɪzəm//pəˈrəʊkɪəlɪzəm/

معنی: کوته نظری، محدودیت در افکار وعقاید محلی
معانی دیگر: امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی، مج

جمله های نمونه

1. We have been guilty of parochialism, of resistance to change.
[ترجمه گوگل]ما مقصر دوری گرایی، مقاومت در برابر تغییر بوده ایم
[ترجمه ترگمان]ما به خاطر مقاومت در برابر تغییر، گناهکار بوده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At worst there is a parochialism about this culture even though its completeness embraces a wide range of human activity and potential.
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، در مورد این فرهنگ، حتی اگر کامل بودن آن طیف وسیعی از فعالیت‌ها و پتانسیل‌های انسانی را در بر می‌گیرد، تعصبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت، parochialism در مورد این فرهنگ وجود دارد، اگر چه کامل بودن آن، گستره وسیعی از فعالیت و پتانسیل انسانی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sometimes, if we abandon some of our parochialism, advantages, and intransigence, we can get more.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، اگر ما بخشی از خودخواهی، مزیت ها و ناسازگاری خود را کنار بگذاریم، می توانیم بیشتر به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، اگر برخی از parochialism، مزایا و ناسازگاری خود را رها کنیم، می توانیم بیشتر گیر بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is no room for parochialism or protectionism in our model of the future.
[ترجمه گوگل]در مدل آينده ما جايي براي پارچاليسم يا حمايت گرايي وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ فضایی برای parochialism یا حمایت از تولیدات داخلی در مدل ما از آینده وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such parochialism may be linked to a fall in language-learning, accelerated since 200 when foreign languages became voluntary in England and Wales for pupils over
[ترجمه گوگل]ممکن است چنین پارتی‌گرایی با کاهش یادگیری زبان مرتبط باشد، که از سال 200، زمانی که زبان‌های خارجی داوطلبانه در انگلستان و ولز برای دانش‌آموزان بالاتر از حد مجاز شد، شتاب گرفت
[ترجمه ترگمان]از زمانی که زبان های خارجی در انگلستان و ولز برای دانش آموزان داوطلب شدند، چنین parochialism ممکن است با افت زبان در ارتباط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Research range of tourism in our country is parochialism, low in arrangement, and pinch in theoretic, which closely related with unilateral, narrow, eyeless development of tourism of our country.
[ترجمه گوگل]گستره تحقیقاتی گردشگری در کشور ما به صورت منطقه‌ای، کم‌ترتیب و از نظر نظری خفیف است که ارتباط تنگاتنگی با توسعه یک‌جانبه، محدود و بی‌چشمه گردشگری کشورمان دارد
[ترجمه ترگمان]محدوده پژوهش گردشگری در کشور ما parochialism، کم ارتفاع و pinch در نظریه است، که ارتباط نزدیکی با توسعه یک جانبه، محدود، بی چشم و بی چشم توریسم کشورمان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Over the past few years, a new Chinese parochialism has been gaining strength in the Communist Party.
[ترجمه گوگل]طي چند سال گذشته، پارچاليسم جديد چيني در حزب كمونيست قوت گرفته است
[ترجمه ترگمان]طی چند سال گذشته، یک parochialism چینی جدید در حزب کمونیست قدرت به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rotten politics and nationalist parochialism also accounted for the moral paralysis in the city.
[ترجمه گوگل]سیاست پوسیده و منطقه‌گرایی ملی‌گرایانه نیز عامل فلج اخلاقی در شهر بود
[ترجمه ترگمان]سیاست های فاسد و ملی گرایان ملی نیز مسئول فلج اخلاقی در این شهر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It helps people move across the barriers of localism, parochialism, or provincialism that divide them.
[ترجمه گوگل]این به مردم کمک می کند تا از موانع بومی گرایی، منطقه گرایی یا استان گرایی که آنها را از هم جدا می کند عبور کنند
[ترجمه ترگمان]این کار به مردم کمک می کند تا از موانع of، parochialism، یا provincialism که آن ها را تقسیم می کنند، حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The chronicles and histories of most nations include this early stage of shift from local parochialism to centralized authority.
[ترجمه گوگل]تواریخ و تاریخ بیشتر کشورها شامل این مرحله اولیه تغییر از منطقه گرایی محلی به اقتدار متمرکز است
[ترجمه ترگمان]تاریخچه و تاریخچه اکثر کشورها شامل این مرحله اولیه تغییر از اختیارات محلی به قدرت متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Despite comments like those from a popular Republican tea partier, parochialism is settling in on Capitol Hill.
[ترجمه گوگل]علیرغم اظهارنظرهایی مانند اظهاراتی که از طرف یک مهمانی محبوب جمهوری‌خواهان در چای برگزار می‌شود، در کاپیتول هیل پارتی‌گرایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علی رغم نظراتی مانند آن هایی که از یک tea چای معروف در جمهوری خواهان هستند، parochialism در کاپیتول هیل در حال نشستن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is caused by our idea of not giving up the advantage (the car key) we have had?Sometimes, if we abandon some of our parochialism, advantages, and intransigence, we can get more.
[ترجمه گوگل]این ناشی از ایده ما مبنی بر عدم تسلیم شدن از مزیت (کلید ماشین) است که داشته ایم؟ گاهی اوقات، اگر برخی از خودداری، مزیت ها و ناسازگاری خود را کنار بگذاریم، می توانیم بیشتر به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]این مساله از ایده ما مبنی بر عدم استفاده از مزیت (کلید ماشین)که داریم، ایجاد شده است؟ گاهی اوقات، اگر برخی از parochialism، مزایا و ناسازگاری خود را رها کنیم، می توانیم بیشتر گیر بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That is to say, human beings can create a harmonious and happy paradise if they can overcome parochialism and respect each other.
[ترجمه گوگل]یعنی انسان ها در صورتی می توانند بهشتی هماهنگ و شاد بسازند که بتوانند بر پرهیزگاری غلبه کنند و به یکدیگر احترام بگذارند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، اگر انسان ها بتوانند بر parochialism غلبه کنند و به یکدیگر احترام بگذارند، انسان ها می توانند یک بهشت ایده آل و شاد ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By employing comparative law in the study of editorial science, it is beneficial to overcome parochialism, strengthen logic and workability.
[ترجمه گوگل]با به کارگیری قانون تطبیقی ​​در مطالعه علم ویراستاری، غلبه بر انحصارگرایی، تقویت منطق و کارآمدی مفید است
[ترجمه ترگمان]با به کارگیری قانون تطبیقی در مطالعه علوم سرمقاله، غلبه بر parochialism، تقویت منطق و workability مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوته نظری (اسم)
parochialism

محدودیت در افکار و عقاید محلی (اسم)
parochialism

انگلیسی به انگلیسی

• narrow-mindedness; provinciality, state of having a limited perspective
parochialism is the quality of being parochial; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : parochialism
✅️ صفت ( adjective ) : parochial
✅️ قید ( adverb ) : parochially
تنگ نظری
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
محلی گرایی، منطقه گرایی

بپرس