پیشنهادهای میرزایی (١,٥٠٠)
واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc
واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc
He was drunk and had no business driving او مست بود و حق رانندگی کردن نداشت
busboy = پیشخدمت مرد busgirl = پیشخدمت زن Definition : person who clears restaurant tables
busboy = پیشخدمت مرد busgirl = پیشخدمت زن Definition : person who clears restaurant tables
🔍 واژگان polish و burnish معنای مشابه ای دارند مثل : براق کردن ، صیقل دادن ، جلا دادن و . . . اما میانشون یک تفاوت جرئی وجود داره و اون اینه که poli ...
🔍 واژگان polish و burnish معنای مشابه ای دارند مثل : براق کردن ، صیقل دادن ، جلا دادن و . . . اما میانشون یک تفاوت جرئی وجود داره و اون اینه که poli ...
📏 put/leave something on the back burner Definition: to delay doing something until a later time 📍The government quietly put the scheme on the back ...
سوختن و با خاک یکی شدن
معنای اول : خاکسپاری the act of burying a dead body or the ceremony in which a dead body is buried معنای دوم : دفن ( پنهان کردن چیزی در زیر خاک ) co ...
۱ _ میز تحریر a desk with drawers and a writing surface on top that opens downwards ۲ _ دفتر کار ( بخش خاصی در یک اداره دولتی که مسئولیت وظایف، کارکر ...
طاقت فرسا ، کمر شکن ، چالش برانگیز
۱ _ سرزنده کردن ، سرحال آوردن ، خوشحال کردن ۲ _ شناور نگه داشتن ۳ _ تقویت کردن ، حمایت کردن
غیر از معانی که گفته شد معنای باسن نیز میدهد the fleshy part of the human body that you sit on 🛑 توجه کنید که وقتی معنی باسن میده که واژه بصورت جمع ...
حرف مفت insincere talk
تختخواب چند طبقه beds built one above the other _ این واژه معانی دیگری نیز دارد . . .
دسته ، گروه ، خوشه ، دسته کردن ، جمع شدن
۱ _ نان رول کوچکی که گرد و صاف است و معمولاً غذا هایی مثل همبرگر و هات داگ را با آن صرف میکنند a small bread roll that is round and flat in shape ۲ _ ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
🔺 Parents = والدین ( پدر و مادر ) 🔸 Spouses = زوج ( زن و شوهر ) 🔹 Siblings = همشیر ( خواهر و برادر ) ◾️ Niblings = خواهر زاده و برادرزاده ▫️Pib ...
♾ تفاوت among و between کلمه "among" برای اشاره به بیش از دو مورد یا افراد در یک گروه استفاده می شود اما "between" برای اشاره به دو مورد یا افراد مجز ...
♾ تفاوت among و between کلمه "among" برای اشاره به بیش از دو مورد یا افراد در یک گروه استفاده می شود اما "between" برای اشاره به دو مورد یا افراد مجز ...
( عامیانه ) کشتن ، کلک کسی را کندن Kill
اسم : ۱ _ موج شکن a protective structure of stone or concrete; extends from shore into the water to prevent a beach from washing away ۲ _ لبه محافظ ع ...
⏺ اسم : ۱ _ قلدر ، زورگو Person who hurts weaker people ۲ _ جنایتکار یا جانی اجیر شده A hired thug ⏹ فعل : ۱ _ قلدری کردن ، زورگویی کردن ، ضعیف کشی ک ...
تابلو اعلانات Board on a wall for putting information , pictures , etc for everyone to see ➖ مترادفش میشه bulletin board
۱ _ تابلو اعلانات Board on a wall for putting information , pictures , etc for everyone to see ➖ مترادفش میشه notice board ۲ _ یک شبکه کامپیوتری یا ی ...
خودروی ضدگلوله
بولدوزر Also : bulldozere e. g. We had some�bulldozers, and they tried to dig out the�tunnels.
بولدوزر Also : dozer e. g. We had some�bulldozers, and they tried to dig out the�tunnels.
دست پا چلفتی an individual who often breaks things or makes mistakes in situations that require thoughtful behavior or thinking e. g. He's like a bul ...
دست پا چلفتی an individual who often breaks things or makes mistakes in situations that require thoughtful behavior or thinking e. g. He's like a bul ...
شیپورچی a person who plays the bugle
اسم : شیپور فعل : شیپور زدن synonym : trumpet , horn 📍bugler = شیپورچی
۱ _ درشکه سبک a light, horse - drawn carriage with four wheels, typically used for leisurely rides ۲ _ کالسکه a lightweight, collapsible stroller or ...
لاپوشانی
اسیر کسی بودن
اعمال قانون کردن اجرا کردن قانون
محض احتیاط ، محض اطمینان just in case = to be on the safe side
محض احتیاط ، محض اطمینان just in case = to be on the safe side
اسم : دلقک ، احمق ، لوده synonym : clown , fool فعل : مسخره بازی در آوردن To behave like a buffoon
منطقه بی طرف ، منطقه حائل a neutral area free of the conflict and danger that is between opposing powers
ضربه گیر ( ماشین ) Spring on a railroad car that takes the shock when it hits anything 🍀🍀🍀 Car buffer = صیقل دهنده ، برق انداز ( وسیله ای که با آ ...