پیشنهاد‌های میرزایی (١,٥٤٩)

بازدید
٢,٨٢٨
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

روش های گوناگون capital punishment یا همان مجازات اعدام به شرح تصویر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارخانه کنسرو سازی Factory where food is put in cans

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی آبنبات چوبی ( به شکل عصا ) a hard sweet on a stick with one curved end

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکلات مغزدار a type of confectionery that is made from a mixture of chocolate and other ingredients such as nuts, caramel, nougat or fruit

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جا شمعی Holder for a candle

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

لانگمن دیکشنری : ۱ _ چهارمین صورت فلکی در منطقه البروج Fourth sign of the Zodiac , represented by a crab ۲ _ به کسی که بین ۲۱ ام ماه ژوئن و ۲۲ ام ماه ...

پیشنهاد
٠

Cut to the end برو سر اصل مطلب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور مشخصی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

اردونشین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا یه حدی / جایی درسته اما . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گربه ای که خز بدنش شامل رنگ های سفید ، مشکی و نارنجی است a cat with fur of the colors black, white and orange

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ کیفیت، سطح یا درجه توانایی ها، شخصیت یا عملکرد یک فرد در یک زمینه یا فعالیت خاص the quality, level, or degree of someone's abilities, character, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ _ گوساله the young offspring of a cow or bull, typically less than one year old ۲ _ عضله پشت ساق پا the muscular part at the back of the leg betwee ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف Computer - Assited Learning یادگیری به کمک کامپیوتر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متقاعد کردن کسی به انجام کاری از طریق تمجیدهای غیر صادقانه، وعده ها، و غیره اغلب به شیوه ای مداوم to persuade someone to do something through insince ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

❇️ حروف اضافه این کلمه in و with هستند 𝗶𝗻 𝗰𝗮𝗵𝗼𝗼𝘁𝘀 𝘄𝗶𝘁𝗵 به معنای با همکاری ، با همدستی used to refer to a situation where two or more pe ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

❇️ حروف اضافه این کلمه in و with هستند 𝗶𝗻 𝗰𝗮𝗵𝗼𝗼𝘁𝘀 𝘄𝗶𝘁𝗵 به معنای با همکاری ، با همدستی used to refer to a situation where two or more pe ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

( تله کابین ) وسیله نقلیه ای که روی ریل حرکت می کند و توسط یک کابل متحرک کشیده می شود که معمولاً برای حمل و نقل به بالای تپه ها یا کوه ها استفاده می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cab driver = cabby = cabbie = cabman = hack driver = livery driver = taxi driver = taximan = chauffeur

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

واژه cabby یا cabbie معادل راننده تاکسی یا cab driver میشه اما چون cabby / cabbie در محاوره استفاده میشه و دوستانه تره بهتره معادلش رو ( شوفر ) در نظ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اسم : ۱ _ تاکسی Taxi ۲ _ جای راننده کامیون ، لوکوموتیو ، اتوبوس و . . . the part of a truck, bus, or train where the driver sits ۳ _ درشکه دوچرخه in ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔘 واژگان زیر را بصورت اختصاری با حرف c کوچک نشان می دهند : ▫️cent سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است ▪️circa تقریباً ، در حدود 🔸 cubic مکعبی 🔹 ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل مرده He's as good as dead اون مثل مُردس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاده فرعی ، بیراهه ( جاده ای که زیاد مورد استفاده عموم قرار نمیگیرد ) Smaller road or path which is not much used or known

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ _ جاده کمربندی ۲ _ از راه فرعی رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1⃣ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐨𝐰𝐧 𝐛𝐨𝐭𝐭𝐥𝐞 ( 𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐨𝐳𝐞, 𝐨𝐫 𝐛𝐞𝐞𝐫 𝐨𝐫 𝐛𝐞𝐯𝐞𝐫𝐚𝐠𝐞 بطری مشروبت رو همراهت بیار 2⃣ 𝐁𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐲𝐨𝐮𝐫 � ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ _ نزدیک ، کنار beside ; near : Sit by me ۲ _ از طریق through ; using : enter by the door ۳ _ تا قبل از ، پیش از before : Do it by tomorrow ۴ _ توسط ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شعار روز a word or phrase that becomes popular or fashionable in a particular field or context, often used to impress or persuade others rather than ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برو رد کارت ، دور شو ، گمشو ، نبینمت و . . . go away 🔍 این یک حدسه اما می تونه درست باشه ! اگر دقت کنید واژه buzz به معنای وز وز زنبور است و وقتی ی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ _ مانع ، پشت بند ( دیوار ) a protruding structure that supports a building or wall and is made out of bricks or stones ۲ _ تقویت کردن ، ایمن کردن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : ۱ _ تافی یا آبنبات کره ای a hard brown sweet made from sugar and butter boiled together ۲ _ سس یا شربتی که از شکر قهوه ای، کره و طعم دهنده ها ت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم : پروانه 🦋 a flying insect with a long, thin body and large, typically brightly colored wings فعل : ۱ _ لاس زدن ، عشقبازی کردن ، دلبری کردن talk ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل آلاله a wild plant with cup - shaped flowers that are small, bright, and yellow

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تملق کردن ، چاپلوسی کردن ، پاچه خواری کردن Praise too much synonyms : flatter , fawn , adulate

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فعل : با کله یا شاخ زدن Push with the head or horns اسم : ۱ _ مایه خنده ، مسخره A person at whom ridicule, jest, or contempt is directed ۲ _ ته چیزی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژگان زیر معادل ( فضول و کنجکاو ) هستند busybody = nosey parker = nosy parker = quidnunc