پیشنهادهای میرزایی (١,٥٠٠)
۱ _ قرض گرفتن To receive ( something ) from somebody temporarily, expecting to return it ۲ _ اقتباس کردن ، نمونه گیری کردن ، فراگیری کردن Copies ( i ...
صفت : دوباره متولد شده ، تازه مسیحی شده Having accepted a particular religion , esp , Evangelical Christianity, esp , through a deep experience of th ...
نمونه تصویری
اسم : نوار مرزی Line marking a border صفت : بینابین ، نیم به نیم ، مبهم ، پنجاه پنجاه That may or may not be something : Anne will pass the exam , bu ...
اسم : چکمه Heavy shoe that comes up over the ankle فعل : لگد زدن ضربه زدن Kick همچنین عبارت put the boot in در زبان محاوره به معنای لگد / ضربه زدن کس ...
لانگمن دیکشنری : to� obey �someone completely because you are� afraid� of them or want to �please �them معانی دیگر در فارسی : کاسه لیسی کردن ، تملق ک ...
🛑 دوستان دقت کنید که وقتی حرف اول Hon با حرف بزرگ نوشته میشه و بعدش نقطه میاد ، صورت اختصار یافته واژه honourable هست به معنای ( عالیجناب ) اما وقت ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ بومرنگ Curved stick which makes a circle and comes back when thrown ۲ _ اثر معکوس دادن Have the opposite effect to that intended
نگه دارنده کتاب ، کتاب گیر به وسیله ای گفته میشه که از دو طرف تعداد معدودی از کتاب ها را ثابت نگه میدارد A heavy object or moveable support placed at ...
علاوه بر معانی گفته شده معنی ( آدم ) هم میدهد assistant : She seems great for the company ! دستیار : او برای شرکت عالی بنظر میاد ! manager : Yes . Ge ...
۱ _ کتاب ها ۲ _ دفاتر یا حساب های بازرگانی Business accounts
In one's opinion به عقیده کسی 🔻برای اطلاعات بیشتر عبارت in my book را سرچ کنید
by the book = according to the rules
اسم : هو ( به نشان نارضایتی ) فعل : هو کردن
علاوه بر معنای کاپوت ماشین ( در بریتیش انگلیش ) معنای نوعی کلاه بند دار را میدهد که آن را دور سر بچه ها یا خانم ها میبندند A woman's or child's hat t ...
لانگمن دیکشنری : شدیداً باور داشتن به چیزی هر چند بدون وجود مدرک Believe strongly though without proof
لانگمن دیکشنری : کاهش دادن تا جای ممکن to reduce costs, services etc as much as possible e. g. Shops cut prices to the bone in the January sales
لانگمن دیکشنری : اصلی ، حقیقی ، واقعی real, true, and not intended to deceive anyone e. g. Only bona fide members are allowed to use the club pool
𝙼𝚊𝚔𝚎 𝚊 𝚋𝚘𝚕𝚝 𝚏𝚘𝚛 𝚒𝚝 جیم زدن ، در رفتن ، فرار کردن ، فلنگ را بستن ، زدن به چاک و . . . To escape e. g. They attacked the driver and he s ...
𝙼𝚊𝚔𝚎 𝚊 𝚋𝚘𝚕𝚝 𝚏𝚘𝚛 𝚒𝚝 جیم زدن ، در رفتن ، فرار کردن ، فلنگ را بستن ، زدن به چاک و . . . To escape e. g. They attacked the driver and he s ...
پر سر و صدا ، پر هیاهو و سر زنده Noisily cheerful
محفظه یا مخزن آب گرم کن Large container for boiling water , e. g. to provide heating in a house
لانگمن دیکشنری : ۱ _ جوشاندن To heat food or a liquid until it begins to boil e. g. Boil the fruit up with sugar ۲ _ به نقطه جوش رسیدن If a situation ...
𝗯𝗼𝗴𝘆 or 𝗯𝗼𝗴𝗶𝗲 or 𝗯𝗼𝗴𝗲𝘆 Imaginary evil spirit لولو ، دیو . غول 🔍 غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد
𝗯𝗼𝗴𝘆 or 𝗯𝗼𝗴𝗶𝗲 or 𝗯𝗼𝗴𝗲𝘆 Imaginary evil spirit لولو ، دیو . غول 🔍 غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد
𝗯𝗼𝗴𝘆 or 𝗯𝗼𝗴𝗶𝗲 or 𝗯𝗼𝗴𝗲𝘆 Imaginary evil spirit لولو ، دیو . غول 🔍 غیر از اینها معانی دیگری نیز دارد
لانگمن دیکشنری : ۱ _ باتلاق Area of soft wet ground ۲ _ فرو رفتن ، گیر افتادن ، گیر انداختن bog or bog down means sink into a bog
اسم : محافظ A person or group of persons, often armed, responsible for protecting an individual فعل : محافظت کردن To protect ❇️ نکته : وقتی واژه بادی ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ ( در ورزش بوکس ) ضربه ( In boxing ) blow that falls below the breast and above the waist ۲ _ شکست سنگین ، پسرفت جدی A serious ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ بدن ، جسم Person or animal's whole physical structure e. g. My fingers were numb and my whole body ached ۲ _ جسد The dead body o ...
🧷 تفاوت steal و rob این دو واژه هر دو به معنای دزدیدن هستند اما تفاوت هایی دارند 💠 واژه steal به دزدیدن چیزی از کسی یا جایی اطلاق میشود ؛ دزدی ای ک ...
🧷 تفاوت steal و rob این دو واژه هر دو به معنای دزدیدن هستند اما تفاوت هایی دارند 💠 واژه steal به دزدیدن چیزی از کسی یا جایی اطلاق میشود ؛ دزدی ای ک ...
🚺 𝐛𝐨𝐛𝐛𝐲 𝐬𝐨𝐜𝐤𝐬 𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐛𝐛𝐲 𝐬𝐨𝐱 جوراب ساق کوتاه دخترانه Women's ankle socks
🚺 𝐛𝐨𝐛𝐛𝐲 𝐬𝐨𝐜𝐤𝐬 𝐨𝐫 𝐛𝐨𝐛𝐛𝐲 𝐬𝐨𝐱 جوراب ساق کوتاه دخترانه Women's ankle socks
فعل : ۱ _ بالا و پایین پریدن ، بالا و پایین رفتن ، بالا و پایین کردن Move quickly up and down ۲ _ کوتاه کردن ( موی زن ) تا شانه ها یا کوتاه تر Cut ( ...
لانگمن دیکشنری : کلاه حصیری لبه دار Stiff hat made of straw
in good company = in the same boat
به نتیجه نرسیدن ، ناموفق بودن if an idea, way of behaving, or plan goes by the board, it fails to happen, ends, or is no longer possible
واقعی ، حقیقت ، صریح ، صادقانه Completely open and honest e. g. His plans for opening a coffee shop are completely above board
◾ برداشتن He picked up a long pipe which was covered with coins ◾ سوار کردن I shall pick you up in the car this evening ◾ یاد گرفتن ، آموختن I picked ...
لانگمن دیکشنری : صفت : ۱ _ کند Not sharp : a blunt pencil ۲ _ جسور ، بی ادب ، رک Not trying to be polite فعل : کند کردن To make dull
لانگمن دیکشنری : اسم : اشتباه فاحش ، اشتباه لپی Stupid mistake فعل : ۱ _ اشتباه فاحش کردن Make a blunder ۲ _ با دستپاچگی حرکت کردن Move awkwardlyچ
زن روشنفکر ، زن فاضله ، زن فرهیخته
خیلی به ندرت ، دیر به دیر I used to spend a lot of time in London, but now I only go there once in a blue moon قبلاً زمان زیادی را در لندن می گذراند ...
خیلی به ندرت ، دیر به دیر I used to spend a lot of time in London, but now I only go there once in a blue moon قبلاً زمان زیادی را در لندن می گذراند ...
laws in some US states preventing shops from opening on Sundays Or laws forbidding drinking , dancing , etc
blue blood
لانگمن دیکشنری و vocapture : صفت : blue ( comparative bluer or more blue, superlative bluest or most blue ) ۱ _ آبی Of the color of the sky e. g. A ...
لانگمن دیکشنری : ۱ _ با چیزی محکم و سنگین به کسی یا چیزی ضربه زدن Hit with something heavy ۲ _ ( با تهدید ) کسی را مجبور کردن Force to do something b ...
رعب انگیز ، دلهره آور