پیشنهادهای میرزایی (١,٥٠٠)
شعر سپید ، شعر بی قافیه ، شعر آزاد Poetry that does not rhyme نمونه فارسی : سلاخی می گریست به قناری کوچکی دل باخته بود! — احمد شاملو نمونه انگلیسی : ...
شعر سپید ، شعر بی قافیه ، شعر آزاد Poetry that does not rhyme نمونه فارسی : سلاخی می گریست به قناری کوچکی دل باخته بود! — احمد شاملو نمونه انگلیسی : ...
شعر سپید ، شعر بی قافیه ، شعر آزاد Poetry that does not rhyme نمونه فارسی : سلاخی می گریست به قناری کوچکی دل باخته بود! — احمد شاملو نمونه انگلیسی : ...
یکی از معانیش که بهش اشاره نشد میشه ( استفاده کردن ، بکار بردن ) He didn't cast any spells او هیچ طلسمی را بکار نبرد
Flattery
لانگمن دیکشنری : ۱ _ بی مزه Without taste ۲ _ ( میانه رو _ معتدل _ نرم خو ) عدم نشان دادن احساسات یا عقاید قوی به خصوص برای جلوگیری از توهین و دلخوری ...
۱ _ گوسفند سیاه I choose the black sheep من گوسفند سیاه را انتخاب میکنم ۲ _ مایه ننگ ، مایه آبروریزی ، نخاله ( در میان اعضای خانواده ) She was the ...
جادوی شوم ، جادوی سیاه Magic used for evil purposes
لیست سیاه ، در لیست سیاه قرار گرفتن N : List of people to be avoided or punished V : To put someone in a blacklist ◾ اصطلاح لیست یا فهرست سیاه در فضا ...
جوش سیاه Spot on the skin with a black top
برپا کردن ، قرار دادن The boys put up their tent in the middle of a field جا دادن ، منزل دادن We can put you up for the night تحمل کردن He's very s ...
یادداشت کردن ، نوشتن ، ثبت کردن Put down all the sentences that are on the blackboard
۱ _ سیاه کردن یا شدن ، تیره کردن یا شدن The sky �blackened �as the storm clouds rolled in با غلتیدن ابرهای طوفانی آسمان تیره شد ۲ _ بدنام کردن They b ...
مجازی fig. = figurative
۱ _ انجیر ۲ _ وقتی بعد از fig یک نقطه بیاد و همچنین در پرانتز باشد ؛ اونجا بصورت به اختصار در اومده کلمه figurative به معنای ( مجازی ) است ( fig. ) ...
۱ _ رای مخالف ، رای منفی rejection or negative vote ۲ _ رای مخالف دادن ( علی الخصوص به عضویت شخصی که میخواهد عضو یک گروه شود ) Vote against someone ...
لانگمن دیکشنری : اسمش : اردو ، اردوگاه ( به اردو / اردوگاه موقتی که بدون برپا کردن چادر هست گفته میشود ) Camp without tents فعلش : اردو زدن ، اردو ...
( تلخ و شیرین ) خوشحالی ای که با درد و اندوه ترکیب شده باشه Pleasant but mixed with sadness
لانگمن دیکشنری : ۱ _ تلخ Not sweet ; tasting like beer or black coffee ۲ _ خیلی سرد Very cold ; a bitter wind ۳ _ رنج آور ، درد آور Causing grief ; b ...
این عبارت وقتی استفاده میشه که یک نفر از شخصیت و رفتار همیشگیش دست کشیده باشه ( حالا برای یه مدت یا برای همیشه ) How out of character he is چقدر از ...
تحسین ، تشکر ، قدردانی ، آفرین Hats off to Connie for finding such a splendid venue for a party تشکر از کانی برای یافتن چنین مکان باشکوهی برای یک مهم ...
تحسین ، تشکر ، قدردانی ، آفرین Hats off to Connie for finding such a splendid venue for a party تشکر از کانی برای یافتن چنین مکان باشکوهی برای یک مهم ...
تحسین ، تشکر ، قدردانی ، آفرین Hats off to Connie for finding such a splendid venue for a party تشکر از کانی برای یافتن چنین مکان باشکوهی برای یک مهم ...
تحسین ، تشکر ، قدردانی ، آفرین Hats off to Connie for finding such a splendid venue for a party تشکر از کانی برای یافتن چنین مکان باشکوهی برای یک مهم ...
تحسین ، تشکر ، قدردانی ، آفرین Hats off to Connie for finding such a splendid venue for a party تشکر از کانی برای یافتن چنین مکان باشکوهی برای یک مهم ...
co - educational school = مدرسه مختلط single - sex school = مدرسه تک جنسیتی
co - educational school = مدرسه مختلط single - sex school = مدرسه تک جنسیتی
نامخلوط ، مخلوط نشده
کارشناسانه خردمندانه ماهرانه
علامت نقل قول Also : quotation marks ⭕️ In written conversation we put speech marks ( ‘ . . . ’ ) or ( “. . . ” ) round the words that are actually ...
خیابان St. = street
باربر ، حمال
دیکشنری لانگمن و vocapture : ۱ _ گذشته فعل bite ( گاز گرفتن ) He was so hungry that he bit that sandwich badly ۲ _ تکه ( کوچک ) bits of paper = تکه ...
لانگمن دیکشنری : حق طبیعی Something that belongs to someone because of the family or nation they were born into Example : Freedom of speech is every ...
کبوتر با کبوتر ، باز با باز ، کند همجنس پرواز
لانگمن دیکشنری : زیست شیمی Chemistry of living things
۱ _ بازی دبلنا یا بینگو ( نوعی بازی با کارت ) ۲ _ خودشه ، همینه ، یافتم ! bingo = that's it
عیش و نوش ، عیش و نوش کردن پر خوری کردن
لانگمن دیکشنری : بز نر male goat
لانگمن دیکشنری : باتوم / باتون / باطوم / باطون Also : baton Short thick stick used as a weapon by a policeman
در بعضی جملات میتونیم ( جون دل ) ترجمش کنیم Elena : Who's that boy ? النا : اون پسره کیه ؟ Anna : Oh , he's like my bae آنا : اوه ، اون مثله جون دلمه
Given her age , the emperor will most likely spend time with her با توجه به سن او، امپراتور به احتمال زیاد زمانی را با او سپری خواهد کرد
کیف پول
لانگمن دیکشنری : اسم : محل اسکان Private home where soldiers are put to live فعل : اسکان دادن Put in billets
صورتحساب ( دادن ) ، قبض ، لایحه ، اسکناس ، نوکِ تیز پرنده ، تبلیغ کردن یا آگهی دادن ، ترتیب دادن یک اجرا و . . .
لانگمن دیکشنری : ۱ _ خَن کشتی ۲ _ ( غیر رسمی ) صحبت احمقانه
big shot = big noise = big gun = big fish = big cheese = bigwig = big boy = big wheel = big dog = biggie آدم کله گنده _ آدم مهم _ آدم با نفوذ
big shot = big noise = big gun = big fish = big cheese = bigwig = big boy = big wheel = big dog = biggie آدم کله گنده _ آدم مهم _ آدم با نفوذ
big shot = big noise = big gun = big fish = big cheese = bigwig = big boy = big wheel = big dog = biggie آدم کله گنده _ آدم مهم _ آدم با نفوذ
big shot = big noise = big gun = big fish = big cheese = bigwig = big boy = big wheel = big dog = biggie آدم کله گنده _ آدم مهم _ آدم با نفوذ